زندگي اقتصادي در عصر امام مهدي (ع)
شـايـد بـتـوان گـفـت از مـهـمـتـريـن مـشـكـلات حـيـات انـسـان ، مشكل اقتصادى و معيشتى و مسايل مربوط به آن ، همچون فقر، گرانى ، محدوديت تجارت و داد و ستد، تورم ، ناتوانى اقتصادى ،توليد كم و تقاضاى بسيار و مسايلى از اينگونه كه ستد، تورم ، ناتوانى اقتصادى ، توليد كم و تقاضاى بسيار و مسايلى از اينگونه كـه بـيـشـتـر آنـها از ثمرات شوم اقتصاد ضد اسلامى حاكم بر جهان و بويژه كشورهاى اسلامى است .
آرى ! ايـن اقـتـصـاد ضـد اسـلامـى و ظـالمـانـه اسـت كه به بحرانهاى اقتصادى در جوامع انـسـانـى مـنـجـر مـى شـود و ايـن بـخـاطـر سـركـوبـى مـردم و پـايـمـال سـاخـتـن آزاديـهـا، مـسـدود سـاخـتـن راهـهـاى مـعـيـشـت بـراى مـردم ، تحميل ماليات سنگين و تصاعدى بر توده ها و محروم ساختن بندگان خدا از مواهب زندگى و بـركـات و نـعمتهايى است كه خداوند آنها را به بندگانش ارزانى داشته و براى آنان مباح ساخته است .
شـايسته است فراموش نكنيم كه بيشتر جناياتى كه در جهان رخ مى دهد، از فقر و نياز و فـلاكـت سـرچـشـمـه مـى گـيـرد و بـيـشـتـر درگـيـريـهـا در جـوامـع انـسـانـى از مـسـايـل مـادى و مـنـافع مالى ناشى مى شود. و همينگونه بيشتر درگيريهاى خانوادگى و بيشتر بيماريها از بلاى اجتماعى فقر و سوءتغذيه است كه آن نيز از نتايج شوم فقر و بينوايى است .
بـيـشـتـر جـوانـان بـخـاطـر فـشـار فـقـر و نـيـاز، از تـشـكـيـل خانواده سرباز مى زنند و بسيارى از خانواده ها از فشار فقر و عدم امكانات به تجديد نسل رضايت مى دهند. و اگر بگوييم كه بيشتر مردمى كه مى ميرند قربانى فقر و فلاكتند، سخنى به گزاف نگفته ايم .
آرى ! اگر بخواهيم ضايعات و زيانهاى برخاسته از فقرا را در جامعه انسانى بشمارى سـخـن بـه درازا مـى كـشـد و شـكـل كـتـاب تـغـيـيـر مـى يـابـد هـمـينگونه اگر بخواهيم از مسايل اقتصادى و ابعاد گوناگون آن بحث كنيم ، كتاب از موضوع اصلى خويش خارج مى شود، به همين جهت سخن را بدين گونه خلاصه مى كنيم .
از جـمـله اصـلاحـات گـسترده و طرحهاى بزرگى كه امام مهدى عليه السلام بدان قيام مى كند مساءله حل مشكلات اقتصادى در خانواده بزرگ بشرى است و اين كار بزرگ و برنامه عـظـيـم از راه پـيـاده كـردن مـقررات عادلانه و رهايى بخش و زندگى ساز اقتصاد اسلامى خواهد بود و از مهمترين و كارسازترين بندهاى آن عبارتند از:
1- مباح اعلان كردن بهره ورى شايسته و عادلانه و سازنده از مواهب و نعمتهايى كه خداوند براى انسان پديد آورده است .
2ـ اعطاى آزاديهاى گوناگون در امور اقتصادى و اجتماعى و فكرى و صنعتى و براساس حق و عدالت اسلامى .
3ـ بهره ورى از مواهب و امكانات و نيروهاى طبيعت و فرصت و ميدان دادن به دستها، مغزها و انـديـشـه هـاى تـوانـا و سـازنـده و مـبـتـكـر بـراسـاس عقل و انديشه .
براى روشن شدن مطلب مثالهايى ترسيم مى گردد:
1ـ در دريـاهـا و نهرهاى بزرگ دنيا، ميلياردها ماهى از انواع گوناگون آن كه بهره ورى از آنـان حلال است ، زندگى مى كنند. ما در دو نهر ((دجله )) و ((فرات )) در عراق ديده ايم كه انواع ماهيان همانند سيل آب در حركتند.
مـاهـى عـلاوه بـر ايـنكه غذاى لذيذ و مفيدى است ، براى بسيارى از بيماريهاى كشنده نيز، داروى شـفـابـخـش و مـنـاسـبـى اسـت و اتـفـاقـا بـصـورت سـرسـام آورى قابل تكثير و پرورش است كه اگر درست عمل شود از انقراض و تمام شدن آن نبايد وحشت داشت چرا كه نهرها به درياها مى پيوندند و برخى درياها به يكديگر.
امـا بـا وجود فراوانى اين ماده غذايى و دارويى و اين متاع تجارتى ، دولتها براى صيد آن ، مـقـررات دست و پاگير و سختى وضع مى كنند كه همين مقررات باعث كاهش بهره ورى مردم از اين نعمت خدا و منابع غذايى است و به بالا رفتن قيمت آن منجر مى گردد.
حـكـومـتـها به افراد خاصى اجازه صيد ماهى و بهره ورى از اين نعمت الهى را مى دهند و در برابر اين اجازه انحصارى و رسمى ، ماليات سنگين و شرايط بسيارى مى نهند. به همين جهت قيمت ماهى حتى در شهرها و كشورهاى ساحلى و كرانه هاى نهرها و شطها نيز، بالاست و بيشتر فقرا و محرومان از اين نعمت الهى ساخته است .
خدا در قرآن مى فرمايد:
((اللّهُ الّذِى سخّرَ لَكمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْك فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ .))
يـعـنـى : خـدا، هـمـان كـسـى است كه دريا را براى شما مسخر ساخت تا به امر او كشتى در پهنه امواج آن جريان يابد و شما از فضل و بخشايش او بجوييد.
و مى فرمايد:
((... و سخر لكم الاءنهار.))
يعنى : و خداست كه نهرها را مسخر شما ساخت .
و مى فرمايد:
(( وَ هُوَ الّذِى سخّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِيّا ....))
يـعـنى : و او خدايى است كه دريا را براى شما مسخر ساخت تا از آن گوشت تازه (همچون گوشت ماهيان ) تغذيه نماييد....
و مى فرمايد:
(( وَ مَا يَستَوِى الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سائغٌ شرَابُهُ وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ مِن كلّ ٍ تَأْكلُونَ لَحْماً طرِيّا وَ تَستَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسونَهَا ....))
يـعنى : اين دو دريا مساوى نيستند، اين دريا، آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش گوارا است و اين يكى شور و تلخ و گلوگير است ، اما از هر دو، گوشت تازه مى خوريد....
و مى فرمايد:
((أُحِلّ لَكُمْ صيْدُ الْبَحْرِ وَ طعَامُهُ مَتَعاً لّكُمْ وَ لِلسيّارَةِ ....))
يـعنى : صيد دريا و طعام آن براى شما حلال گرديد تا شما و مسافران از آنان بهره ور گريد....
اگر براستى حكومتها به مردم اجازه بهره ورى از اين منابع حياتى را مى دادند و خود در كـنـار ايـن بـهـره ورى مـردم ، بـه وظايف خويش عمل مى نمودند، بى ترديد قيمت گوشت ، قـوس نـزولى مى پيمود و بسيارى از مردم از اين راه بهره ور مى شدند و دولتها، نيازى به وارد ساختن گوشت يخ زده از كشورهاى ديگر را نداشتند.
از بـركـات عـصر ظهور در بعد اقتصادى اين است كه خيرات و بركات و نعمتها از هر سو فـرو مى بارد و به همه قشرها و طبقات جامعه مى رسد از جمله كارها اين است كه امام مهدى عليه السلام اين ممنوعيتهاى تحميلى و ظالمانه را بر مى دارد و به همگان اجازه مى دهد از ايـن ذخـاير و نعمتهايى كه خداوند براى بندگانش آفريده است در پرتو عدالت و آزادى بـهره گيرند. او اجازه مى دهد تا مردم از زمين و گنجينه ها و منابع و معادن آن و از زمينهاى حاصلخيز و مزارع استفاده كنند.
و بـديـن جهت است كه ثروتها فراوان و بركات چندين و چند برابر توليد مى گردد. و ديگر نه فقر گرسنگى مى ماند و نه سوء تغذيه ، محروميت و جرائم و جناياتى كه در سراسر جهان به سبب فقر و محروميت و گرسنگى و بيكارى در شبانه روز رخ مى دهد، در اين صورت فروكش مى كند.
اينك ترسيم برخى از روايات كه نشانگر زندگى اقتصادى امام مهدى عليه السلام است :
1ـ از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله است كه فرمود:
((اءبشروا بالمهدى ... و يقسم المال صحاحا بالسوية ويملاء قلوب امة محمد غنى و يسعهم عدله ، حتى اءنه ياءمر مناديا ينادى : ((من له جاجة الى ؟))
فـمـا يـاءتـيـه اءحـد الا رجـل واحـد يـاءتـيـمـه فـيـسـاءله ، فيقول له المهدى : ((ائت السادن حتى يعطيك .))
فياءتيه ، فيقول : ((اءنا رسول المهدى اليك لتعطينى مالا.))
فيقول : ((اءحث !))
فـيـحـثى ما لا يستطيع اءن يحمله فيلقى منه حتى يكون قدر مايستطيع اءن يحمله ، فيخرج بـه فـيـنـدم و يـقـول : ((اءنـا كـنـت اءجـشـع امـة مـحـمـد نـفـسـا كـلهـم دعـى الى هـذا المال فتركه ، غيرى .))
فيرد عليه فيقول (السادن ): ((انا لا نقبل شيئا اءعطيناه ....))
يـعـنـى : به مهدى عليه السلام بشارتتان مى دهم ... او ثروتها را درست و بطور مساوى تـقـسـيـم مـى كـند و به بركت او غنا و بى نيازى دلهاى امت محمد صلى الله عليه و آله را لبـريـز مـى سـازد و عـدالت او همه را در برمى گيرد، تا آنجايى كه دستور مى دهد ندا كـنـنـده اى نـدا كـنـد كـه : ((هان ، اى مردم ! هر كس نياز مالى دارد بيايد و هر چه مى خواهد بگيرد.)) و جز يك نيازمند، كسى نمى آيد.
آن يـك نـفـر مى آيد و امام مهدى عليه السلام به او مى فرمايد: ((نزد خزانه دار برو تا آنچه مى خواهى به تو بدهد.))
نزد خزانه دار مى رود و مى گويد: ((من از سوى امام مهدى عليه السلام آمدم ام ، تا به من كمك كنى و ثروتى به من بدهى .))
خزانه دار مى گويد: ((آنچه مى خواهى برگير!))
و او آنـقـدر زر و سيم برمى دارد كه نمى تواند ببرد، مقدارى از آن را برمى گرداند تا بـتـوانـد حـمل كند و بقيه را مى برد. اما وقتى از خزانه دار دور مى شد پشيمان شده و مى گـويـد: ((گويى من حريصترين فرد از امت محمد صلى الله عليه و آله هستم . همه براى دريافت مال دعوت شدند اما جز من كسى نيامد.))
از اين رو نزد خزانه دار برمى گردد و زر و سيم را پس مى دهد اما خزانه دار نمى پذيرد و مى گويد: ((ما چيزى را كه بخشيديم ، ديگر نمى پذيريم .))
2ـ و نيز آورده اند كه فرمود:
((...فيجى ء اليه الرجل فـيـقـول : يـا مـهـدى ! اءعـطـنـى ... فـيـحثى له فى ثوبه ما استطاع اءن يحمله .))
يعنى : مردى بسوى آن گرامى مى آيد و مى گويد: ((سالار من ! به من كمك كن و ثروتى به من عطا كن .))
و آن حضرت آنقدر پول بر دامان او مى ريزد كه نمى تواند ببرد.