بازگشت

رفاه اقتصادي ( و معيشتي )


از برنامه ها و اقدامهاى امام مهدى عليه السلام پديد آوردن رفاه در كل جامعه بشرى است . در آن دوران طبق ترسيم آيات و احاديث ، جامعه بشرى واحدى تشكيل مى گردد كه مانند خانواده اى زندگى كنند، و مسئله ناهنجار جوامع پيشرفته و ابر قدرت ، و جامعه هاى در حال رشد، و جامعه هاى عقب مانده و محروم ، از ميان مى رود (103) و بشريت بطور كلى به رفاه اقتصادى و بى نيازى دست مى يابد، و همين چگونگى زمينه اساسى رشد و تعالى معنوى و فكرى انسان را مى سازد.

طبق تحقيقات كارشناسان و متخصصان ، (104) بخش عظيم و مهمى از مسائل عقب ماندگى و وابستگى و كمبود مواد غذايى و معيشتى (اگر نگوييم تمام آن ) به دو عامل بستگى دارد، و اين هر دو عامل با هم در ارتباطند:

1. نظام اقتصادى حاكم بر جهان .

2. نظام سياسى حاكم بر جامعه .

1- ((نظام اقتصادى حاكم بر ميان )) ، يعنى نظام و سيستمى كه قدرتهاى اقتصادى جهان در كشورهاى استعماگر پديد آورده اند، و هدف و آرمان آنها دستيابى به قدرت اقتصادى روز افزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است . اين قدرتهاى سلطه گر، با برنامه ريزيهاى دقيق خود، مانع هر گونه استقلال ، خود كفايى و رشد توليد و پيشرفت اقتصادى در كشورهاى عقب نگهداشته شده اند. اين قدرتها از راههاى گوناگون و شيوه هاى تبليغى و برنامه ريزيهاى گسترده و عميق ، در سايه سلطه نظامى و سياسى و فرهنگى ، آزادى فكر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مى گيرند، و روشها و شيوه هايى در همه مسائل زندگى من جمله در توليد و مصرف تكنولوژى و فرهنگ و راههاى معيشت ، بر آنان تحميل مى كنند كه به سود سرمايه داران بزرگ و سلطه بيشتر جهان پيشرفته است . در سايه اين سلب فكر و سلب شخصيت و سلب آزادى و آزاد فكرى ، پديده عقب ماندگى و نيازمندى تحقق مى يابد، و خود كفايى و خوديابى و اعتماد به نفى مى ميرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات و عقب مانده گسترش مى يابد. از اين رو، صاحب نظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مى گويند: كمك به كشورهاى عقب مانده (105) تنها در اين است كه آنها را به خودشان واگذارند. (106)

2- ((نظام سياسى حاكم بر كشورها)) نيز نوعا عامل و دست نشانده قدرتهاى جهانى هستند، همواره به زيان ملتهاى خود گام بر ميدارند، و براى كسب هر گونه فكر و انديشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خوديابى در مردم خويش مى كوشند، و جريانهاى فكرى و فنى فرمايشى را در ميان ملت خويش نشر مى دهند، و با رسانه ها و ابزارهاى تبليغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مى كنند، و توده ها را برده وار به اسارت و پيروى كور كورانه وا مى دارند.

در نتيجه اين دو جريان مسلط و حاكم - يكى بيگانه و ديگرى خودى - نخستين موضوعى كه صدمه مى بيند و يا به كلى نفى ميگردد، اصالت فكر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازيابى و باز شناسايى نيروهاى نهفته در دورن خود و جامعه خودى است .

در رستاخيز ظهور امام منجى عليه السلام ، اين بندها و دامها از سر راه برداشته مى شود، و عوامل سلطه برفكر و فرهنگ و اقتصاد و سياست جهان و كشورها نابود مى گردد. و انسانها آزاد مى شوند، و با هدايت آن امام بخود مى آيند و ديگر بار خويشتن خويش را باز مى يابند و باز مى شناسد، و آزادانه فكر مى كنند، و راههاى تحميلى و تبليغى را از راه اصلى و درست جدا مى سازند. و اين است آزادى و آزادگى واقعى ، آزاديى كه در سراسر دنياى كنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نيست .

در دنيايى كه تقسيم بندى جهانى با معيارهاى ظالمانه صورت مى گيرد، و امتهاى ضعيف ، به حال خود واگذار نمى شوند، و از راههاى مريى و نامريى در شبكه هاى پيچيده نظامهاى سلطه و سرمايه دارى جهان گرفتار مى آيند، سخن از آزادى واقعى و آزاد فكرى ، بازى با كلمات است . و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شيوه و راه زندگى و معيشت و دستيابى به رفاه و بسندگى بيهوده است . زيرا در چنين شرايطى ، بخشهاى عظيمى از بشريت مواد لازم زندگى را در اختيار ندارند و دچار كمبود و فقرند، و بخشهاى ديگر نيز طبق الگوها و معيارهايى كه سرمايه داران و توليد كنندگان بزرگ بر جامعه تحميل مى كنند پايه زندگى كنند، و از مواد و كالاها بهره گيرند، و خود قدرت اختيار و انتخاب ندارند.

از اين رو در رستاخيز امام مهدى عليه السلام ، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى كلمه مى آرامد، و در پرتو اين آزادى همه بندها و زنجيرهايى را كه بر پايش نهاده اند مى گسلد، و اسارت در بند نظامهايى كه جهان را به دو بخش پيشرفته و عقب مانده تقسيم كرده اند از ميان مى رود، و پديده شوم فقر و نياز نيز نفى مى گردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنين معيارهايى به جامعه و افراد داده مى شود. ترديدى نيست كه بدترين و ناهنجارترين اسارت براى بشريت ، فقر و نياز روزانه به غذا، لباس ، مسكن ، دارو و ديگر لوازم زندگى است . اين اسارت براى انسان لحظه اى آسايش و فراغت باقى انسان را در انديشه سير كردن شكم و پوشاندن بدن و دست يابى به سايبان و بهبودى از درد و بيمارى و... فرو مى برد، و فرصتى باقى نمى گذارد تا به مفاهيم بالا و برتر زندگى بينديشد، و پايگاه انسانى خود را درك كند، و از عروج و تكامل نوع انسان سخن بگويد.

در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نيازها، آدمى از اين بردگى و اسارت هستى سوز رهايى مى يابد، و از بند مشكلات آن آزاد مى گردد، و به مسائل متعالى و برتر و تكامل و رشد و صعود مى انديشد و در آن راستا گام بر مى دارد.

احاديث درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور بسيار است ، و شايد از جمله مسائلى باشد كه بيشترين تاءكيد بر آن شده است . و اين اهميت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مى رساند، و شايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد كه در آن دوران در جامعه ها پديد مى آيد. و اين هر دو با يكديگر پيوندى ناگسستنى دارند، زيرا كه اجراى دقيق عدالت براى از ميان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماءكولى است تا اقويا حق ضعيفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراين ، رفاه اقتصادى براى همه ، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و بر پايى قسط قرآنى امكان پذير است ، بلكه رفاه و بى نيازى از ميوه هاى درخت تناور عدل است ، و امام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى ، همگان را به زندگييى درست و سامان يافته مى رساند.

امام صادق عليه السلام :

(( ... ان الناس يستغنون اذا عدل بينهم .... (107) ))

-.... مردمان بى نياز مى گردند آنگاه كه عدالت ميانشان حاكم باشد....

امام كاظم عليه السلام :

(( ان الله لم يترك شيئا من صنوف الاموال الا وقد قسمه ، واعطى كل ذى حق حقه ، الخاصه و العامه ، و الفقراء و المساكين ، و كل صنف من صنوف الناس ... فقال : لو عدل فى الناس لاستغنوا... (108) ))

- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع در آمد) ميان مردم تقسيم كرده است ، و به هر كس حقش را داده است : كارگزاران و توده مردم و بينوايان و تهيدستان و هر گروهى از گروههاى مردم . سپس امام گفت : اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بى نياز شده بودند....

بنابراين در سايه عدالت است كه به رفاه اقتصادى و بى نيازى مادى مى توان دست يافت .

همچنين از نظر تعاليم اسلامى ، حاكميت اگر درست و اسلامى باشد و برنامه ها و مجريانى قرآنى و اسلامى به كار گمارده شوند، محروميت و نيازمندى در جامعه باقى نمى ماند، زيرا كه اصول عدل و حق اجرا مى گردد، و در پرتو آن اجراى اصول ، همه مردم به رفاه و بى نيازى مى رسند.

امام على عليه السلام :

(( اما والذى فلق الحبه ، و برا النسمه ، او اقتبستم من معدنه ، و ادخرتم الخير من موضعه ، و اخذتم الطريق من وضحه ، و سلكتم من الحق نهجه ، لنهجت بكم السبل ، وبدت لكم الاعلام ، و اضاء لكم الاسلام ، و اكلتم رغدا، و ما عال فيكم عائل ، و لاظلم منكم مسلم و لامعاهد.... (109) ))

- سوگند به خدايى كه دانه را (در دل خاك ) بشكافت ، و آدميان را آفريد، اگر علم را از معدن آن اقتباس كرده بوديد، و خير را از جايگاه آن خواستار شده بوديد، و از ميان راه به رفتن پرداخته بوديد، و راه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راههاى شما هموار مى گشت ، و نشانه هاى هدايتگر پديد مى آمد، و فروغ اسلام شما را فرا مى گرفت ، و به فراوانى غذا مى خورديد، و ديگر هيچ عائله مندى بى هزينه نمى ماند، و بر هيچ مسلمان و غير مسلمانى ستم نمى رفت .

در پرتو حاكميت قرآنى و محمدى صلى الله عليه و آله و علوى عليه السلام امام مهدى عليه السلام ، و با اجراى اصل عدالت اجتماعى كه سيره انكارناپذير آن امام بزرگ است ، تمام نابسامانيها سامان مى يابد، و نيازها برآورده مى گردد، و رفاه اقتصادى و آسايش معيشتى بر تمام بخشها و زواياى زندگى خانواده بشرى پرتو مى افكند.

با اينكه موضوع رفاه اقتصادى از شاخ و برگهاى عدالت اجتماعى است ، در احاديث جداگانه مطرح گرديده است . و اين اهميت موضوع را آشكار مى سازد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :

(( يكون فى امتى المهدى ... يتنعم امتى فى زمانه نعيما لم يتتعموا مثله قط، البر و الفاجر، يرسل السماء عليهم مدرارا، و لاتدخر الارض شيئا من نباتها. (110) ))

- در امت من مهدى قيام كند.... و در زمان او مردم به نعمتهايى دست مى يابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند.(همه ) نيكوكار و بدكار.

آسمان بر آنان ببارد و زمين چيزى از روييدنيهاى خود را پنهان ندارد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :

(( يكون فى امتى المهدى .... و المال يومئذ كدوس ، يقوم الرجل فيقول : يا مهدى اعطنى ، فيقول : خذ. (111) ))

-... در زمان مهدى عليه السلام ... مال همى خرمن شود. هر كس نزد مهدى آيد و گويد: ((به من مالى ده !))، مهدى بيدرنگ بگويد: ((بگير)).

امام على عليه السلام :

(( و اعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاج الرسول ... و كفيتم مؤ ونه الطلب و التعسف ، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق .... (112) ))

-... بدانيد اگر شما از قيامگر مشرق (امام مهدى عليه السلام ) پيروى كنيد، شما را به آيين پيامبر در آورد... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستيابى به امور زندگى ) آسوده شويد، و بار سنگين (زندگى ) را از شانه هاتان بر زمين نهيد...

رفاه تا اين پايه و تاءمين سطح زندگى تا اين سطح ، آرمانى است الهى كه به دست مبشر راستين عدل و انصاف و سعادت آسايش ، امام مهدى عليه السلام ، به پيدايى آيد.

امام على عليه السلام :

(( ثم يقبل الى الكوفه فيكون منزله بها، فلا يترك عبدا مسلما الا اشتراه و اعتقه ، و لا غارما الا قضى دينه ، و لا مظلمه لاحد من الناس الا ردها، و لا يقتل منهم عبد الا ادى ثمنه ، ديه مسلمه الى اهلها، و لا يقتل قتيل الا قضى عنه دينه و الحق عياله فى العطاء، حتى يملا الارض قسطا و عدلا.... (113) ))

...سپس (امام مهدى ((عج ))) به كوفه ، در آيد، و در آنجا مسكن گزيند، و هر برده مسلمانى را (در صورتى كه باقيمانده باشد) بخرد و آزاد كند و دين بدهكاران را بپردازد، و مظلمه ها و حقهايى كه بر گردن كسان است (به صاحبان حق ) باز گرداند، كسى كشته نشود مگر اين كه بهاى آن را (كه ديه است ) به صاحبانش تسليم كند، و آن كس كه كشته شد بدهيش را بپردازد، و (زندگى ) خانواده او را تاءمين كند، تا سراسر زمين را از عدل و داد بيآكند...

تاءمين زندگى و رفاه تا اين پايه است كه اگر از مسلمانان كسى هنوز در بردگى مانده بود به دست امام خريده مى شود و آزاد مى گردد. اگر كسى بدهكارى داشت بدهى او پرداخت مى شود. هر كس حقى و حقوقى از ديگران بر گردن داشت رد مى شود. اگر بنده اى قصاص شد ديه او به صاحبش ‍ پرداخت . هر كس به دليل جرمى به اعدام محكوم شد بدهكاريهاى او پرداخت مى شود، پس از اعدام وى زندگى خانواده اش همسان و هم سطح ديگر مردم تاءمين مى گردد. و اينها همه براى اجراى عدالت دقيق در سراسر آباديهاى زمين است . يعنى عدالت در آن دوران چنين مفهومى عميق و گسترده و انسانى دارد، كه هر مشكل و ناهنجارى و گرفتارى را بر طرف مى سازد.

امام باقر عليه السلام :

(( و يعطى الناس عطايا مرتين فى السنة و يرزقهم فى الشهر رزقين ... حتى لاترى محتاجا الى الزكاة و يجبئى اءصحاب الزكاة بزاكاتهم الى المحاويج من شيعته فلا يقبلونها، فيصرونها و يدورن فى دروهم ، فيخرجون اليهم ، فيقولون : لاحاجُة لنا فى دراهمكم ...فيعطى عطاء لم يعطه احد قبله .)) (114)

- (امام مهدى عليه السلام ، در سال دوبار به مردم مال ببخشيد و در ماه دوبار امور معيشت بدانان دهد... تا نيازمندى به زكات باقى نماند. و صاحبان زكات ، زكاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند. و پس آنان زكات خويش در كيسه هايى نهند و در اطراف خانه ها بگردند (براى دستيابى به محتاجى )، و مردم بيرون آيند و گويند:

ما را نيازى به پول شما نيست ... پس دست به بخشش گشايد، چنانكه تا آن روز كسى آنچنان بخشش اموال نكرده باشد.

امام صادق عليه السلام :

(( ان قائمنا اذا قام اشرقت الاءرض بنور ربها... و يطلب الرجل منكم من يصله بماله و ياءخذ منه زكاتة ، فلا يجد اءحدا يقبل منه ذلك و اءستغفى الناس ‍ بما رزقهم اللّه من فضله . )) (115)

- هنگام رستاخير قائم ما زمين با نور خدايى بدرخشد... و شما به جستجوى اشخاصى بر مى آييد كه مال يا زكات بگيرند، و كسى را نمى يابيد كه از شما قبول كند، و مردمان همه به فضل الهى بى نياز مى گردند.

سطح زندگى در اين حد بسيار متعالى و آرمانى و رفاه اقتصادى تا اين پايه ، در دنياى سراسر ظلم و جامعه هاى طبقاتى و سرشار از تضاد بر سر منافع و با روابط ظالمانه استثمارى براى ما، قابل درك نيست ، ليكن وعده خدا است و تحقق خواهد يافت .

آيا چنين هدفى با اين بزرگى و عالم گسترى ، با شيوه هاى اخلاقى و پند و موعظه پديد مى آيد، يا امام مهدى عليه السلام تنها با اعجاز و قدرت معنوى اين چگونگيها را در زمين پديد مى آورد؟ يا شيوه هاى و روشهايى ويژه براى رشد ثروت و توليد كافى كالاها به كار مى برد كه تاكنون نبوده است ؟

روشن است كه ايجاد رفاه اقتصادى در اين حد و براى يكايك افراد خانواده بشرى ، كارى بزرگ و مشكلى بسيار عظيم است ، و به دشوارى مى توان تصور كرد كه در آن روزگار چه مسائل و عواملى پديد مى آيد كه چنين زيستى نصيب انسانها مى گردد.

با مطالعه در وضعيت زندگى كنونى بشر و با بررسى دقيق منابع طبيعى و ذخاير موجود در زمين و محاسبه استعداد انسان و محاسبه مقدار مصرف زائد و مسرفانه و تجملى در اجتماعات مختلف بشرى به سه اصل دست مى يابيم :

1. منابع طبيعى و ذخاير زمين اين استعداد را دارد كه پاسخگوى مجموعه نيازهاى انسانها باشد (در هر مقوله از مقولاتى كه در زندگى بدانها نيازى هست )، و كمبودها را برطرف سازد و آدميان را به رفاه و آسايش و تاءمين معاش برساند.

2. محاسبه مقدار مصرف تجملى و مسرفانه اجتماعات بشرى (116) ، روشن مى سازد كه اگر اين اسرافكاريها و شادخواريها به صورتى درست و اصولى مهار گردد، و با انضباط و قانونى سازش ناپذير جلو عياشى و ريخت و پاشهاى زايد گروه اشراف رفاه طلب و شادخوار گرفته شود، نيازهاى كل بشريت برآورده مى شود و زندگى همگان در روى زمين تاءمين مى شود.

3. با بررسى استعداد خلاق و هوش مبتكر انسانى ، روشن مى شود كه انسانها مى توانند در پرتو پيشرفت دانشها، به فور مولها و اصول تازه اى دست يابند كه معاش آنان بهتر تاءمين شود، و نيازها و خواسته ها بيشتر بر آورده گردد، و رفاه و آسايشى عمومى و همگانى پديد آيد. با توجه به اين سه محور، امكان پديد آمدن دوران رفاه مطلق و تاءمين زندگى در سطحى متعالى براى همه مردم روى زمين ، روشن مى گردد. در اين بخش از اين رساله ، به بررسى برخى از علل و عواملى مى پردازيم كه ممكن است در رستاخيز قيام و انقلاب امام مهدى ((عج )) به كار گرفته شود، و با تكيه بر آنها بودجه و مواد و منابع عظيم و كلان براى چنين اقدامى عظيم تاءمين گردد، و در فروغ آن زندگى بشريت سامانى در خور يابد:

1. برقرارى عدالت اجتماعى

عدالت اجتماعى به معناى تعادل و توازن در كليه جريانهاى اقتصادى جامعه است ، و نظام توليد و توزيع مصرف را در بر مى گيرد. عدالت به اين معنا، اگر گستره اى جهانى يابد و دقيق و بى استثنا حدود آن مشخص شود و درست اجرا گردد. تعادل و توزانى در كل جامعه بشرى پديد مى آورد كه آرمان همه عدالتخواهان الهى و بشرى بوده است . در پرتو چنين عدالتى ، فاصله هاى اقتصادى به معناى اسراف و تكاثر در بخشهايى و كمبود و محروميت در بخشهاى فراوان ديگر ريشه كن مى گردد. و چنانكه در بخش ‍ نخست (117) ديديم ، اجراى اصل عدالت موجب بى نيازى همگان است .

2.اجراى اصل مساوات

رعايت قاطع اصل مساوات نيز موجب تعديل ثروتها و برابرى در توزيع كالاها و مواد مورد نياز همه مردم است ، و از تراكم و ذخيره سازى و كنز و اسرافكارى نزد طبقات و گروههايى مانع مى گردد، و زمينه هاى اصلى كمبود و نيازمندى را بر طرف مى سازد.

در فصل بعد روشن خواهد شد كه با اجراى اصل مساوات نيازها بر آورده مى گردد، و محتاج و تهيدست باقى نمى ماند. در اين باره چنين تعاليمى بر مى خوريم : ((و يسوى بين الناس حتى لاترى محتاجا الى الزكاة :(118) )) (امام مهدى عليه السلام ) ميان مردم (در تقسيم اموال ) به مساوات رفتار مى كند به طورى كه ديگر نيازمند و محتاجى يافت نمى شود)).

و اين همان سطح متعالى زندگى و رفاه عمومى است كه زكات مورد مصرف نداشته باشد، و همه چيز به همه مردم برسد. اين موضوع در اصل ((مساوات )) روشن خواهد گشت .

3. عمران و آبادى زمين

عمران و آبادى زمين ، و بهره بردارى از امكانات آن تا سر حد امكان ، از ديگر اقدامات امام است . اين كار، در دوران پيش از ظهور با همه پيشرفت علوم و تكنولوژى در همه زمينه ها بطور كامل انجام نشده است . طبق نظر متخصصان ، بسيارى از زمينها قابل عمران و آبادى و كشاورزى و توليد است ، بسيارى از آبها داراى استعداد ذخيره شدن و بهره بردارى است ، و بسيارى از مناطق زمين متروك و رها شده مانده است ، و بسيارى از مناطق به علت نفوذ سياستهاى استعمارى و ايجاد وابستگى و محروميت بطور كامل از آنها بهره بردارى نمى شود، و سيستمهاى توليد و كشاورزيى بر آنها تحميل مى گردد كه به سود طبقات محروم نيست ، بلكه براى كشورهاى سلطه طلب سودمند است .

اين موضوع نيز از نظر متخصصان و آمار گيران ثابت است كه زمين استعداد اداره و تاءمين چند برابر جمعيت كنونى را دارد به سه شرط:

الف - از همه امكانات بهره بردارى شود.

ب - از اسرافكارى و شادخوارى و كامروايى فزون از حد گروههايى اندك مانع گردند.

ج - تكنيكهاى دقيق علمى و فنى و متناسب با محيط و سرزمين ها به كار رود.

4- پيشرفت فنون

چنانكه در فصل ((تكامل علم و عقل )) در دوران ظهور خواهيم گفت ، علم و دانش بشر در رستاخيز امام مهدى عليه السلام به تكامل نهايى مى رسد، و امام با برنامه ريزيهاى دقيق كه از دانش بيكران الهى او برخاسته است ، همه مناطق زمين را آباد مى كند، و براى تاءمين زندگى و ايجاد رفاه همگانى راه و روشهايى را عرضه مى كند كه آن روز براى بشر ناشناخته بوده است . با توجه به اينكه راه اصلى رشد توليد و خود كفايى ، بهره بردارى از علوم و فنون و تخصصهاى ويژه و طرحها و برنامه هاى ماهرانه است .

علوم و فنون بشرى در رستاخيز ظهور با علوم و فنون در دوران پيش از ظهور قابل مقايسه نيست ، از اين رو، پيشرفتها و رشد توليد و سرمايه در آن دوران با هيچ دوره ديگر همانند نيست . امام مهدى عليه السلام در همه زمينه ها به دانش بشر تكامل مى بخشد. و چنانكه در علوم الهى و ماوراى طبيعى همه اشتباهات و جهلهاى بشرى را بر طرف مى سازد و معيارهاى درست در شناخت مبداء و معاد را به انسان مى دهد، در علوم مادى و تكنيكهاى رشد اقتصادى و سامانيابى زيست فيزيكى نيز راه و روشهايى شگفت آور به انسانيت عرضه مى كند، و با شيوه هاى بسيار دقيق ، نظام توليد و بهره بردارى از منابع طبيعى را رشدى توصيف ناپذير مى بخشد و بدينگونه مشكل كمبودها و نارساييها را بكلى برطرف مى كند.

فاصله پيشرفت علمى و عقلانى و وضع دانش انسان در آن دوره با وضع كنونى ، بسى افزونتر است از فاصله دانش امروز بشرى با دورانهاى گذشته تاريخ .

5- بارانهاى مفيد و پياپى

از علل و عوامل مهم و اساسى رشد توليد، بويژه در بخش كشاورزى - كه مادر توليد در بخشهاى ديگر است - نزولات آسمانى و بارانهاى مناسب و بموقع است . طبق تعاليم قرآن و احاديث پارسايى و نيكوكارى و احسان و بخصوص دادگرى موجب نزول رحمتهايى الهى و وفور نزولات آسمانى است (119) ، و گناه بويژه ظلم در روابط انسانى موجب خشكسالى و محروميت از رحمت الهى و قلت نزولات است . در دوران ظهور چون نيكى و احسان و عدل و انصاف بر سراسر گيتى پرتو مى افكند، و روابط انسانى بر اصل عدل و انصاف استوار مى گردد، و مردمان همه به نيكى و نيكوكارى و پارسايى مى گرايند، و ظلم و ستم را يك سو مى نهند، از اين رو، شايسته فضل بيشتر و رحمت بيشتر مى گردند، و بارش بارانهاى مناسب و بموقع سبب رشدى وصف ناپذير در توليد خواهد گشت و بسيارى از مشكلات و كمبودها و نيازمنديها را برطرف خواهد ساخت .

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :

((...يتنعم امتى فى زمن المهدى ((عج )) نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسل السماء عليهم مدرارا و لا تدع الارض شيئا من نباتها الا اخرجته ...(120) ))

-... امت من در زمان (رستاخيز) مهدى عليه السلام به نعمتهايى دست يابند كه پيش از آن و در هيچ دوره اى دست نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، و زمين هيچ روييدنى را در دل خود نگاه ندارد...

چون مردمان به تقوا و پارسايى روى مى آورند، خداوند بركات و بارانها را فرو مى فرستد و خشكى و كم آبى در مناطق بسيارى بر طرف مى شود؛ و اين وعده الهى كه درباره جامعه تقوا پيشگان مژده داده است آشكار مى گردد:

(( فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا. يرسل السماء عليكم مدرارا و يمددكم باءموال و بنين و يجعل لكم جنات و يجعل لكم اءنهارا (121) )): سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است . تا از آسمان برايتان پى در پى باران فرستد. و شما را به اموال و فرزندان مدد كند. و برايتان بستانها و نهرها بيافريند.

امام على عليه السلام :

((...و لو قد اقام قائمنا لانزلت السماء قطرها، و لاخرجت الارض ‍ نباتها...حتى تمشى المراءة بين العراق الى الشام لا تضع قدميها الا على النبات ... (122) ))

-... چون قائم قيام كند، آسمان - چنانكه بايد - باران بارد و زمين گياه روياند... به گونه اى كه زن ، از عراق در آيد و تا شام برود و جز بر زمينهاى سر سبز گام ننهد...

6- برنامه ريزى درست و از يك نقطه

چنانكه در آغاز اين فصل يادآور شديم عامل محروميت و عقب ماندگى اكثريت كشورها و اجتماعات بشرى ، كشورهاى قدرتمند و سلطه طلب است . اگر سلطه طلبان از ميان بروند و تقسيم جامعه بشرى به دو يا سه طبقه : پيشرفته و در حال رشد و عقب مانده ، نفى شود و همه برنامه ريزيها و فكر و تخصصها و سرمايه ها و مديريتها تا سر حد امكان بطور يكسان در همه مناطق زمين ، تقسيم گردد و تبعيض و تفاوتى در كار نباشد، و جهان داراى مركزيتى يگانه و واحد شود كه بر اساس عدل و مساوات به همه انسانها يكسان بنگرد، و تقسيم بنديهاى ظالمانه جامعه بشرى را محو سازد، و همه امكانات طبق طبيعى مشكلات و نابسامانيهاى زندگى انسانها بر طرف مى شود و رفاه و آسايش بر سراسر زمين سايه مى افكند.

امام باقر:

((...القائم منا... تطوى له الارض ... فلا يبقى فى الاءرض خراب الا عمر... (123) ))

-... زمين براى قائم ما در هم پيچيده مى شود (و به لحظه اى از هر نقطه به نقطه ديگر مى رسد)... و در زمين جاى ناآبادى باقى نمى ماند...

7 - بهره بردارى از معادن و منابع زيرزمينى

براى دستيابى به خود كفايى و رفاه در سطح جامعه بشرى ، شناسايى معادن و منابع زيرزمينى و استخراج و بهره بردارى از آنها كارى ضرورى است ، و چاره اى جز اين نيست كه از همه امكانات وطن انسان يعنى زمين بهره بردارى شود. بسيارى از ثروتها و مواد لازم براى زندگى ، از معادن به دست مى آيد. اين معادن و مواد ديگرى كه براى بشر امروزى شناخته شده نيست ، در دوران ظهور مورد بهره بردارى قرار مى گيرد

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله :

((...و يظهر اللّه له كنوز الاءرض و معادنها...)) (124)

-... خداوند براى قائم عليه السلام گنجها و معادن زمين را آشكار مى سازد..

امام على عليه السلام :

((...و تخرج له الاءرض اءفاليد كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها...)) (125)

-... زمين آنچه را در اعماق خويش دارد براى وى بيرون دهد، و همه امكانات و بركات خويش را در اختيار او گذارد...

امام باقرعليه السلام :

((...و تظهر له (القائم عليه السلام ) الكنوز...)) (126)

-... براى قائم ما گنجها آشكار مى گردد...

در دوران پيش از ظهور بسيارى از معادن شناخته شده است و بشر كنونى و آينده بسرعت آنها را استخراج مى كند و در زندگى به كار مى گيرد. بنابراين از تاءكيد فراوان احاديث بر موضوع معادن و آشكار شدن آنها براى امام قائم عليه السلام مى توان حدس زد كه آنچه شناخته شده و قابل اكتشاف براى بشر كنونى است (به علت محدوديت دانش بشرى نسبت به دوران ظهور و تكامل علم و عقل انسان با راهنمايى و تعليم معلم بزرگ الهى حضرت مهدى عليه السلام ) بسيار ناچيز است ، و در دوران رستاخيز عظيم مواد و معادنى شناخته و اكتشاف مى شود كه چهره زندگى ها را بكلى دگرگون مى سازد. و بايد چنين باشد زيرا كه ايجاد رفاه براى كل جامعه بشرى كارى ساده نيست ، و سرمايه هاى كلان و عظيمى لازم دارد. يكى از منابع تاءمين اين سرمايه ها معادن است و بايد از آنها كاملا استفاده شود. با توجه به بيكرانى و فراوانى منابع و معادن زيرزمينى - بويژه نسبت به بخشهاى ناشناخته آن براى امور بشر امروز - روشن مى گردد كه اين بخش از منابع درآمد دولت حضرت مهدى عليه السلام ، سرمايه اى درخور و كار آمد دارد. و از اين راه اگر همه مشكلات بشرى حل نشود بخشهاى عمده اى از آن را به سامانى در خور و شايسته مى رساند.

مانع عظيم اكثريت اجتماعات بشرى امروز نبود شناخت و دانش كافى است ، يا برنامه ريزيهاى حساب نشده و نادرست است و دوران ظهور، دوران سراسر آگاهى و شناختهاى ناب و خالص است ، كه همه زواياى زندگى انسان را روشن مى سازد، و در برنامه ريزيهاى فرهنگى ، هنرى ، فنى ، اجتماعى ، اقتصادى ، و... نقطه ابهام و عقب ماندگى نمى ماند، و شيوه ها و روشهاى اصولى و درست و مقرون به صرفه و به سود انسان ارائه مى شود، و زندگى در همه جاى زمين چهره اى زيبا و انسانى و سرشار از رفاه به خود مى گيرد.

8 - بازپس گيرى ثروتهاى غصب شده

امام مهدى عليه السّلام ، از راه ديگرى كه اهميت فراوانى برخوردار است نيز سرمايه هاى بزرگ و كلانى به دست مى آورد، و از آن راه بودجه هنگفت سامان بخشيدن به جامعه انسانى و ايجاد رفاه عمومى را تاءمين مى كند. امام با از ميان برداشتن جباران و طاغوتان و سرمايه داران مانع اجراى عدالت ، پولها و سرمايه ها و همه امكانات آنها را كه از راههاى نامشروع ، استثمار، غصب ، احتكار، ظلم ، تعدى ، و تجاوز، تصاحب به ناحق اموال عمومى و انفال ، گرانفروشى ، ارزان خريدن مواد خام و كار و كالاى مردمان محروم و... به دست آورده بودند، باز پس مى گيرد و در اختيار توده هاى محروم بشرى قرار مى دهد.

بيگمان اقليتى از بشريت در تمام دوران پيش از ظهور، به ثروت اندوزيهاى كلان دست يازيده اند، و سرمايه هاى كلانى در همه كشورهاى جهان كنز و گنج كرده اند، كه بخش اعظم ثروتها و سرمايه هاى كشورها را تشكيل مى دهد و اينها همه از راههاى نادرست و شيوه هاى استثمارى و ظالمانه ، روانه جيب عده اى خاص از افراد انسان شده است . (127) امام مهدى عليه السّلام ، در رستاخيز ظهور، اين مالكيتهاى دروغين و صورى را ابطال مى كند ((مهدى - عليه السلام - حق هر حقدارى را بگيرد و به او دهد، حتى اگر حق كسى زير دندان ديگرى باشد، از زير دندان انسان متجاوز و غاصب بيرون كشد، و به صاحب حق باز گرداند.)) (128)

از جمله اموال عمومى كه غاصبانه به افرادى خاص داده شده است ((قطايع )) است يعنى زمينهايى از اراضى خراجى ، كه از راه امتياز به نزديكان حكام داده مى شد. اين اموال بذل و بخشش هايى است كه موجب تشكيل طبقه اى ممتاز در جامعه است . در دوران گذشته پادشاهان و حكومتها به درباريان و اطرفيان خود قطعه زمينهايى پيشكش مى كردند. و اين زمينها قطيعه و قطايع نام داشت ، و آغاز كار تشكيل طبقه اى بود ثروتمند و وابسته به حكومتها و در كنار آنان ، و زمينه نابرابرى و تبعيض ‍ طبقاتى . حكومتهاى فاسد و خودكامه با امتياز بخشى و جانبدارى عملى و قانونى موجب مى گردند كه طبقات ممتازى در سرمايه رشد يابند، و منافع و اموال عمومى را به سود خود به كار گيرند، و بر توان اقتصاد خود بيفزايند. اين مسائل و نظاير آن در دوران ظهور نابود مى شود، و اين زمينها چون ديگر اموال غصب شده به مردم باز مى گردد:

امام صادق عليه السلام :

(( اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع ...)) (129)

- چون رستاخيز قائم بيآغازد، قطايع از ميان مى رود و ديگر اقطاعى در ميان نخواهد بود...

امروزه در كشورهاى دنيا، شيوه هاى درآمد - با اكثريت قاطع - نامشروع و ظالمانه است . بيشتر درآمدهاى پولى با شيوه هاى ربوى است ، بسيارى از زمينها غصب شده است . بسيارى از مبادلات بازرگانى با سودهاى زياد و غير منصفانه انجام مى گيرد، و يا با انحصار گراييها و اعمال اجبارها و اضطرابهايى است كه همه مستلزم ظلم است ، و سود حاصل از آن غصب و حق محرومان است . شركتهاى بزرگ با شيوه هاى انحصاراتى و بر اساس ‍ ((بخس )) و كم بها دادن به كار و كالاى مردم ، پولهايى به دست مى آورند كه حق ديگران است . تبانيها و قراردادهايى پنهانى صورت مى گيرد. و حقوق كارگر و كشاورز پايين دست بسيار كمتر از حقشان پرداخت مى شود. كالاهايى توليد مى شود و از آن راه درآمدهايى تحصيل مى گردد كه به زيان جامعه و مردم است . و اينها نيز درآمدهاى بزرگ و ظالمانه اى است كه رايج است و بدينسان است ديگر به خزانه دولت حق و عدل باز مى گردد و به مصرف اصلى مى رسد.

9 - استفاده از همه اموال (اموال عمومى ، خصوصى )

امام مهدى عليه السّلام براى پيش برد اهداف انقلاب - طبق تعبير برخى از احاديث - از همه اموال خصوصى و عمومى بهره گيرد.

در احاديثى آمده است كه همه اموال دنيا نزد امام مهدى عليه السّلام گرد مى آيد، و امام آنها را ميان مردمان طبق قانون عدل و بر اساس نياز و رسيدن به رفاه و بى نيازى تقسيم مى كند:

امام باقر عليه السلام :

((...و تجمع اليه (القائم ) اءموال الدنيا من بطن الاءرض و ظهرها، فيقول للناس : تعالوا الى ما قطعتم فيه الارحام و سفكتم فيه الدماء الحرام ، و ركبتم فيه ما حرم اللّه عزوجل ...)) (130)

-... همه اموال جهان ، در نزد مهدى موعود عليه السلام گرد آيد، آنچه در دل زمين است و آنچه بر روى زمين ، آنگاه مهدى به مردمان بگويد: ((بيائيد! و اين اموال را بگيريد! اينها همان چيزهايى است كه براى به دست آوردن آنها قطع رحم كرديد و خويشان خود را رنجانديد، خونهاى بناحق ريختيد، و مرتكب گناهان شديد، بياييد و بگيريد!. (131)

در اين حديث كه نمونه هاى ديگرى نيز دارد، اموال به طور مطلق آمده است و اين اموال عمومى ، چون انفال و ثروتهاى طبيعى و مالياتهاى اسلامى و بيت المال را شامل مى شود و با اطلاق و كليتى كه دارد ممكن است اموال شخصى و فردى بر اساس مالكيتهاى خصوصى را نيز در بر مى گيرد، يعنى همه اموال از هر كس و هر راه باشد نزد حضرت گرد مى آيد و از آن مركز، عادلانه و برادرانه ميان همه افراد انسانى توزيع مى شود. شايد اينگونه تعاليم به اصلى نظر دارد كه در تعاليم ما رسيده است كه امام مالك همه اموال است و مالكان خصوصى امانتدارانى بيش نيستند. ((...مناسب است كه نظريه كوبنده اى را در اموال در اينجا بياوريم كه هر نوع مالكيتى را رد مى كند چه رسد به مالكيتهاى كلان . شيخ بزرگوار ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى ، صاحب ((كافى )) مالكيت شخصى را از هر كسى نفى مى كند در هر چيز... و اين راءى در كافى جلد 1 / 407 و 538 آمده است ...)) (132) در مورد مالكيت زمين احاديث زيادى رسيده است كه زمين ملك امام است .

امام صادق عليه السلام :

((...كان اميرالمؤ منين عليه السلام يقول : من احيى اءرضا من المؤ منين فهى له و عليه طسقها يؤ ديه الى الامام فى حال الهدنة فاذا ظهر القائم فليوطن نفسه على ان توخذ منه .)) (133)

-... اميرمؤ منان چنين مى گفت : هر كس زمينى را آباد كند آن زمين مال اوست و بايد مالياتى را به امام بدهد در دوران صلح (و آرامش پيش از ظهور)، و آنگاه كه رستاخيز قائم بيآغازد مطمئن باشد كه زمين از او گرفته مى شود.

اينها نمونه اى از تعاليم ما درباره مالكيت زمين در دوران پيش از ظهور و پس ‍ از ظهور بود كه نظريه مالكيت امام (134) را تثبيت مى كند. در تعاليم ديگرى از مالكيت اموال - بويژه در رستاخيز ظهور - با تعميم و فراگيرى بيشترى سخن رفته است :

امام باقرعليه السلام :

(( فى قوله تعالى : فلما احسوا باسنا اذاهم منها يركضون لا تركضوا و اءرجعوا الى ما اترفتم فيه ... (135) يعنى الكنوز التى كنتم تكنزون .)) (136)

درباره اين آيه قرآن : ((چون عذاب ما را حس مى كردند به ناگاه از آنجا مى گريختند. مگر يزيد. به ناز و كاموريهاى خود و... باز گرديد...)).

منظور گنجهايى است كه ذخيره كردند.

اين آيه در حديث امام باقرعليه السلام ، به ويژگيهاى دوران ظهور تفسير شده است .

امام صادق عليه السلام :

(( ...موسع على شيعتنا اءن ينفقوا مما فى اءيديهم بالمعروف ، فاذا قام قائمنا حرم على كل ذى كنزه حتى ياءتيه فيستعين به على عدوه و ذلك قول الله : ((الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشر هم بعذاب اليم (137) )) )). (138)

شيعيان ما اجازه دارند از اموالشان در راه كار نيك انفاق كنند، ليكن هرگاه قائم ما قيام كند هر كس مالى گنج و ذخيره كرده است بر او حرام مى گردد، تا اموالش را به امام قائم دهد، و امام آنها را در راه سركوب دشمنان (دين حق ) بكار برد. و اين معناى قول خداست : ((كسانى را كه زر و سيم مى اندوزند و در راه خدا انفاق نمى كنند، به عذابى دردآور بشارت ده .))

مسئله ((كنز)) در قرآن مطرح گشته و با لحنى قاطع و كوبنده ممنوع اعلام شده است ، (139) ليكن در اثر بدآموزى و نفوذ اشرافگرى در حوزه اسلام ، اين اصل مورد توجه و عمل قرار نگرفته است . در رستاخيز ظهور كه دوران عرصه اسلام ناب و خالص و بى پيرايه است اين اصل اجرا مى شود، و همه اموال كنز شده جامعه ، خود از جمله بودجه و سرمايه انقلاب جهانى مهدى مى گردد؛ و امام از آنها براى ساختن جامعه آرمانى اسلامى و ايجاد رفاه و بى نيازى عمومى و سركوب دشمنان دين خدا - طبق تعبير حديث - بهره مى گيرد. (140)

10 - كنترل و نظارت دقيق مركزى

از جمله عوامل بسيار مهمى كه امام مهدى عليه السّلام در پرتو آن نابسامانيهاى اقتصادى و ويرانى امور معاش را برطرف مى سازد، اشراف و نظارت دقيق حاكميت مركزى جهانى اسلامى است بر جريان اقتصادى و معيشتى تمام اجتماعات بشرى . امام با مركزيت واحد و ايدئولوژى واحد كه ترتيب مى دهد، كل منابع ثروت و درآمد را بدون حيف و ميل و تبعيض ‍ و امتياز، در اختيار كل جامعه بشرى مى گذارد، و همه امكانات را به تساوى تقسيم مى كند، همه سرمايه گذاريها به تساوى و عادلانه انجام مى گيرد. و از اين رهگذر حركت خودسرانه و آزمندانه گروهى مال پرست در بخشهاى خصوصى و اطرافيان حكومتها و مراكز قدرت ، كه با چپاول ثروتها و تصاحب سرمايه ها و مكيدن خون محرومان مى پردازند، كنترل دقيق مى شود، و عوامل فقر و كمبود كه سرمايه داران و زراندوزانند از ميان مى رود. (141)

در پايان اين بخش ، تذكر اين نكته نيز لازم است : آنچه درباره انقلابات حضرت مهدى عليه السلام گفته مى شود يا به قلم مى آيد، نسبت به آنچه خواهد شد و مسائل و طرحها و برنامه هايى كه در آن دوران سراسر عدل و داد و شناخت و آگاهى و نظم و حق و حقوق و علم و فن و دانش و ايمان عرضه خواهد گشت ، قطره اى است از دريا، و البته ((روشن است كه آگاهى كامل از تمام آن مسائل - كه پس از ظهور رخ مى دهد - در دوران پيش از ظهور دشوار است براى هر كس در هر درجه از آگاهى و انديشمندى . آرى (در اين راستا) مهم شناخت برخى از اين روشها است كه قوانين عمومى اسلامى آن را روشن مى سازد و احاديث ويژه اى كه در آن باره ها رسيده است .))