بازگشت

تفسير انتظار



تفسير انتظار


برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني


انتظار يعنى ، چشم به راه ((بنيانگذار حكومت جهانى اسلامى )) كه براى اولين
بار، پرچم پرافتخار اسلام را در سراسر شرق و غرب عالم به اهتزاز در مى آورد.

((يفتح الله له شرق الارض و غربها... حتى لا يبقى الا دين محمد (ص) )) (20)

و به دوران كفر جهانى و شرك بين المللى خاتمه داده و اختلاف بين مذاهب و اديان را
پايان مى بخشد.

((ليرفع عن الملل و الاديان الاختلاف .)) (21)

و بساط طرفداران دروغين مذهب و مكتب الهى را در هم مى پيچد:

((يرفع الله المذاهب من الارض فلا يبقى الاالدين الخالص .)) (22)

و بانگ رساى توحيد و نبوت را در سراسر عالم طنين انداز خواهد نمود:

((لا يبقى قرية الا نودى فيها بشهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا
رسول الله بكرة و عشيا)) (23)

انتظار يعنى : چشم به راه ((مصلح كل )) و مؤ سس حكومت
عدل الهى )) و ((انقلابى بزرگ تاريخ بشريت )) كه با انقلاب بى نظيرش ، بساط
ستم و بيداد را در جهان برچيده و حكومت عدل و داد را جايگزين آن كرده و سراسر گيتى را
از عدل و داد پر خواهد نمود آن چنان كه از ظلم و بيداد مملو گشته ؛ و تمام تشنگان عدالت
، با جان و دل ، اگر چه با سينه خيز رفتن از روى برفها، بسوى او خواهند شتافت :

((فيملاها قسطا و عدلا كما ملاوها جورا فمن ادراك منكم فلياءتهم ولو حبوا على الثلج
.)) (24)

انتظار يعنى : چشم به راه طلوع سپيده اميد، شكافتن فجر نور عدالت ، نورباران شدن
سراسر گيتى و همه گير شدن عدل و مساوات در تمام محورها آنچنان كه پرندگان در
آشيانه هاى خود ابراز خوشحالى نموده و ماهيان در اندرون درياها اظهار شادمانى كنند:

((فعند ذلك يفرح الطيور فى او كارها و الحيتان فى بحارها.)) (25)

انتظار يعنى : چشم به راه خورشيد فروزان امامت كه با درخشيدن او، دوران ظلمت غم افزاى
ظلم و بيداد پايان پذيرفته و كاخ ستم و ستمگرى ويران گشته ، ايام دادخواهى مظلومان
و بيچارگان فرا رسيده و از ستمديدگان آنچنان رفع ستم خواهد نمود كه اگر ستمديده
اى ، زير دندان ستم پيشه اى باشد آن را باز ستاند و به صاحبش برگرداند:

((يبلغ رد المهدى المظالم حتى ولو كان تحت ضرس انسان شى ء انتزعه حتى يرده
.)) (26)

انتظار يعنى چشم به راه چشمه سار عدالت و جلوه گاه ولايت كه با حاكميت مطلق
عدل ، ظلم و بيداد براى هميشه از تاريخ بشر محو شده و
عدل و داد آنچنان بال و پرش را بر سر ساكنان زمين مى گسترد كه نسلهاى آينده جز
عدل چيزى نمى شناسند و به غير از داد، به چيزى
عمل نمى كنند:

((حتى يولد قوم لا يعرفون الا العدل و لا يعملون الا به .)) (27)

انتظار يعنى : چشم به راه بنيانگذار حكومت عدل و داد و برهم زننده بساط ظلم و بيداد كه
در سايه شمشير عدالت او تمامى ستمگران جنايتكار و منكران طغيانگر و دشمنان
تجاوزگر و مخالفان عنادگر، از صفحه گيتى محو خواهد شد:

((فلا يبقى على وجه الارض جبار قاسط ولا جاحد غامط ولا شانى مبغض و لا معاند
كاشح .)) (28)

و در عرصه زمين نشانى از ظلم اثرى از بدعت به چشم نخواهد خورد:

((حتى لا يرى اثر من الظلم .)) (29)

و ابر عدالت و دادگرى سايه خود را بر روى ساكنان كره خاكى مى گسترد كه كسى را
جرئت تجاوز و ستم به حريم ديگرى نخواهد بود:

((...و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احد احدا)) (30)

انتظار يعنى : چشم به راه سمبل فضيلت و الگوى كرامت كه ثروت خدادادى را به
رايگان در اختيار همگان قرار داده بر مسئولين كشورى و لشكرى بسيار سختگير و به
بينوايان بسيار مهربان است :

((المهدى سمح بالمال شديد على العمال ، رحيم بالمساكين .)) (31)

انتظار يعنى : چشم به راه پديد آورنده تحول بزرگ جهانى كه فقر و نيازمندى را
براى هميشه از جوامع بشرى ريشه كن كرده همگان را در سايه
فضل و رحمت الهى بى نياز خواهد نمود آنچنانكه مردم ، كسى را نمى يابند كه هدايا و
زكات خود را به وى بپردازند:

((يطلب الرجل من يصله بماله و ياءخد زكاته فلا يجد احدا تاءخذ ذلك استغناء بما
عندالناس من فضله .)) (32)