بازگشت

امام مهدي ، در آثار شخصيتهاي اسلامي


مقدمه

علماى اسلام ، افزون بر انجام وظيفه خطير بيان احكام شرعى ، به مسائل مهم معارف اسلامى و اعتقادى و شبهاتى ، كه از سوى نحله هاى گوناگون افكنده مى شده ، غافل نبوده اند.

تولد مهدى ، حيات ، غيبت ، حكمت غيبت و... از سوى بزرگان اسلام ، چه شيعه و چه سنى ، مورد بحث و بررسى بوده است .

در اين باره ، آثار فراوانى پديد آمده و كمتر عالم اسلامى را مى توان يابيد كه در اين باب قلم نزده باشد و يا سخنى نگفته باشد.

منظور ما در اين نوشتار، نگاشتن كتاب نامه ، به سبك معمول نيست . كه كار انجام شده (كتاب نامه امام مهدى و در جستجوى قائم ) بلكه بر آنيم ، ابتداء به معرفى برخى شخصيتهايى كه درباره مهدى كتاب ، يا رساله نگاشته اند بپردازيم و آن گاه سيرى در كتاب ، يا رساله مورد نظر داشته باشيم : در باب موضوعاتى كه به آنها پرداخته شده و چگونگى پرداخت .

كمال الدين و تمام النعمه

نوشته : ابى جعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى ، معروف به شيخ صدوق .

مصحح : على اكبر غفارى .

ناشر: مؤ سسه نشر اسلامى ، وابسته به جامعه مدرسين ، قم .

شماره صفحه ها: 686

ابن بابويه ، در قم ، چشم به جهان گشود. در نزد فقهاى بزرگ و محدثان نامدارى چون : على بن بابويه (پدر خود) محمد بن حسن بن وليد، احمد بن على بن ابراهيم هاشم قمى ، احمد بن محمد بن يحيى عطار اشعرى قمى ، حسن بن ادريس قمى ، حمزه بن محمد علوى و... دانش فقه و حديث را فرا گرفت (667) .

روح جست و جوگرش آرام نگرفت و براى بهره گيرى از محضر ابوالحسن محمد بن احمد بن على اسدى ، راه يافت و از وى حديث شنيد.

در سال 352 ه - .ق . به نيشابور رفت و از علماى آن جا، استفاده برد.

آن گاه به مشهد، كوفه ، بغداد، همدان ، بلخ ، سرخس ، ايلاق و مكه مكرمه رفت و از متخصصان فن حديث ، آموخت (668) .

شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى ، در مقدمه معانى الاخبار، تا دويست و پنجاه و دو تن ، از بزرگان را كه شيخ صدوق ، از آنان استفاده كرده ، ياد مى كند.

شيخ صدوق ، با كوشش فراوان ، در راه كسب و دانش ، به مقامهاى عالى علمى دست يافت و در رشته حديث ، به جايى رسيد كه ((رئيس ‍ المحدثين )) نام گرفت .(669)

شيخ طوسى درباره شخصيت والاى ايشان مى نويسد:

((ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى ، دانشمند جليل القدر، بزرگوار، حافظ احاديث صاحب نظر در رجال و ناقد اخبار بوده است . در ميان دانشمندان قم ، در حفظ و كثرت علم ، كسى مانند وى ، ديده نشده است . وى ، نزديك به سيصد كتاب ، داشته است .))(670)

از جمله آثار وى ، كمال الدين و تمام النعمه است كه گويا، پس از بازگشت از سفر مشهد، در سال 252 ه - .ق . نگاشته است و انگيزه خود را از نگاشتن آن ، چنين اعلام مى دارد:

((آنچه مرا واداشت كه به نگارش اين كتاب بپردازم چنين بود: از زيارت حضرت امام رضا، صلوات الله عليه ، به نيشابور برگشتم . ديدم . شيعيان آن جا درباره قائم (عج ) مساءله دار شده اند. سعى كردم ، آنان را با بيان رواياتى كه از پيامبر(ص ) و ائمه (ع ) رسيده به راه درست ، رهنمون گردم . در اين روزگار، بزرگى از مشايخ فضل و دانش و تقوا، از اهالى قم ، به نام : نجم الدين ابو سعيد محمد بن احمد بن على بن صلت قمى ، ادام الله توفيقه ، در بازگشت از سفر بخارا، بر ما وارد شد. روزى درباره آراء و باورهاى برخى از فلاسفه و علماى منطق بخارا گفت : از آنان درباره حضرت قائم (عج ) سخنانى شنيدم كه مرا در مورد غيبت طولانى حضرت ، دچار حيرت و ترديد كرده است . من مطالبى در اثبات وجود حضرت مهدى (عج ) براى زدودن ترديد از او بيان كردم و رواياتى درباره غيبت ، بر او خواندم ، حيرت او بر طرف شد و دلش آرام گرفت . از من خواست ، كتابى درباره غيبت حضرت مهدى (عج ) بنويسم پذيرفم و به او وعده دادم كه ان شاءالله وقتى به وطن خود (رى ) برگشتم آن را عملى خواهم ساخت . تا اين كه شبى در خواب ديدم خانه كعبه را طواف مى كنم و به حجرالاسود رسيدم و آن را استلام كردم ناگاه ديدم ، مولى صاحب الزمان (ع )، پهلوى در كعبه ايستاده است . سلام كردم . حضرت جواب دادند.

فرمود: چرا كتابى راجع به ((غيبت )) نمى نويسى ، تا ناراحتى برطرف شود؟

عرض كردم : يابن رسول الله (ص ) من كتابها درباره غيبت شما نوشته ام .

حضرت فرمود: نه ، آن موضوعات را نمى گويم ، كتابى راجع به غيبت من بنويس و غيبتهاى پيامبران را در آن نقل كن . سپس از نظرم غايب شد. من با اضطراب از خواب بيدار شدم و تا طلوع فجر، به گريه و زارى پرداختم ، چون صبح شد، به منظور انجام امر ولى الله و حجت خدا، آغاز به نوشتن اين كتاب كردم .))(671) .

اين اثر نفيس ، در دو نوبت به گونه سنگى در ايران و يك نوبت به گونه حروفى در نجف و يك مرتبه با ترجمه چاپ شده است ولى ، اين چاپها، افتادگى ، تحريف و اشتباه فراوان دارد.

از اين روى ، آقاى على اكبر غفارى ، به تصحيح آن پرداخته و مؤ سسه نشر اسلامى ، به گونه زيبا و مطلوب ، آن را چاپ و نشر داده است .

در تصحيح و مقابله اين كتاب ، بر هفت نسخه خطى اعتماد شده ، از جمله :

1. نسخه كتابخانه شخصى آيت الله ربانى شيرازى .

2. نسخه كتابخانه شخصى محدث ارموى به خط نستعليق ، همراه علل الشرايع .

3. نسخه حاج باقر ترقى .

4. نسخه كتابخانه ميرزا حسن مصطفوى تبريز.

5. سه نسخه ديگر، از كتابخانه آيت الله مرعشى .

كتاب ، پس از خطبه و مقدمه طولانى ، كه بخش عظيمى از كتاب را در برگرفته ، آغاز مى شود. در مقدمه ، مباحث كلامى سودمندى به رشته تحرير درآمده كه مصحح محترم بحثهاى مطرح شده را تفكيك كرده و با عناوين زير، آورده است : الخليفه ، قبل الخليفه .

وجوب طاعة الخليفه .

ليس لاحدان يختار الخليفه الا الله عزوجل .

وجوب وحدة الخليفه فى كل عصر.

لزوم وجود الخليفه .

وجوب عصمة الامام .

السرفى امره تعالى الملائكة بالسجود لادم عليه السلام .

وجوب معرفة المهدى (عج ) فرجه .

اثبات الغيبة و الحكمة فيها.

آن گاه به پاسخ از شبهات مى پردازد و ديدگاههاى گروههاى گوناگون ، چون : كيسانيه ، ناووسيه ، واقفيه و زيديه را در باب غيبت امام عصر(ع ) به بوته نقد و بررسى مى نهد و خرده گيريهاى ابن بشار و پاسخ ابن قبه رازى و... را مى آورد.

بر وجود امام غايب و اين كه از عترت است و ظهور مى كند و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد، دلايل محكم ، متين و منطقى اقامه مى كند.

پس از اين ، گزارشى دارد خواندنى از مناظره اى كه بين او و يكى از ملحدان ، در حضور ركن الدوله امير سعيد، انجام گرفته است .

در نقض و ابارم مسائل كلامى كه از سوى مخالفان مطرح شده ، كلام را به اوج مى رساند و مباحث جالبى را عرضه مى دارد(672) كتاب ، در 57 باب تنظيم شده كه مطالب مهم آن ، بدين شرح است :

1. انبيا و حجتهاى الهى كه مدتى ازديدگان پنهان بوده اند: ادريس ، نوح ، صالح ، ابراهيم ، يوسف ، موسى ، عيسى و...

2. كسانى كه داراى عمر طولانى بوده اند.

3. نياز بشر به امام .

4. سخنان پيشوايان دين درباره غيبت .

5. كسانى كه به محضر حضرت مشرف شده اند.

6. اخبار و رواياتى كه بيانگر نشانه هاى ظهورند.

7. توقيعات صادر شده از ناحيه مقدسه

و...

گرچه در اين اثر از همه گونه احاديث : صحيح ، ضعيف ، حسن و مردود استفاده شده ، ولى شيخ صدوق در اثبات غيبت و ظهور و ديگر مطالب حساس ، سعى مى كند بر احاديث صحيح اعتماد كند.

كتاب ، دائرة المعارف روايى است با دسته بندى بسيار جالب در باب موضوعات مربوط به امام عصر(ع ).

الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد

نوشته : محمد بن محمد بن نعمان عكبرى ، معروف به شيخ مفيد.

تحقيق : مؤ سه آل البيت لاحياء التراث ، قم .

ناشر: كنگره هزاره شيخ مفيد.

شماره صفحه ها: ج 1: 363، ج 2: 562

شيخ مفيد از بزرگان فقهاى شيعه در سده هاى چهارم و پنجم هجرى است .(673)

وى ، در سال 336 ه - .ق . در روستايى به نام عكبرى ديده به جهان گشود. پدرش از مردم بصره و مدتى در شهر واسط، معلم بوده و سپس به عكبرى آمده و در همان جا ساكن شده است .

پدر، او را به بغداد مى برد، تا به كسب دانش پردازد. او، پس از مدتى به محضر بزرگانى چون : شيخ صدوق ، محمد بن جنيد اسكافى ، ابو على صولى ، ابوغالب رازى ، ابن قولويه قمى و (674) ...راه مى يابد و از آنان بهره مى گيرد با استعداد و هوش فوق العاده اى كه داشته ، خيلى زود به مقامهاى عالى علمى نائل مى آيد.

در كرخ بغداد، كرسى درسى پايه گذارى كرد و شاگردانى چون : سيد مرتضى علم الهدى ، سيد رضى ، نجاشى ، شيخ طوسى ، ابن حمزه ، و...را پرورش داد(675) كه بعدها هر يك ، از ناموران بزرگ جهان اسلام شدند و مايه فخر تشيع .

يافعى درباره شخصيت علمى وى مى نويسد:

((او، عالم شيعه و صاحب نوشته هاى بسيار و شيخ و پيشواى آنان است . به اين معلم و مفيد معروف بود.

در كلام ، فقه و جدل ، بسيار زبر دست بود و با پيروان همه مذاهب ، با جلالت و عظمت ، مناظره مى كرد.))(676)

شيخ مفيد، در سال 413 ه‍ ق . در بغداد، ديده از جهان فرو بست . تشييع با شكوهى از جنازه وى انجام شد و در ميدان اشنان ، مردم ، به امامت شاگرد برجسته اش ، سيد مرتضى ، بر او نماز گزاردند و در منزلش ، دفن گرديد و پس از چند سال ، به قبرستان قريش انتقال يافت و در جوار ابوجعفر دفن گرديد.(677)

از وى ، آثار ارزشمندى به جاى مانده كه نجاشى هفتاد و هشت اثر نام مى برد.

شمار زيادى از آثار شيخ ، در باب معارف اسلامى و امامت است (678) از جمله نوشته هاى ارزشمند وى ، كتاب الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد است .

ابن اثر، مجموعه بسيار گرانبهايى است كه به زندگانى امامان شيعه ، از ابعاد گوناگون پرداخته شده است .

اين اثر در دو جزء تنظيم شده : جزء اول به حيات امام على (ع ) اختصاص ‍ دارد و جزء دوم به زندگانى ديگر ائمه (ع ).

و بخش پايان كتاب (از صفحه 339 تا آخر) ويژه امام مهدى (عج ) است .

در اين بخش ، پس از بيان نام ، كنيه و ولادت حضرت مهدى ، به دلائل عقلى بر وجود امام معصوم اشاره مى شود، سپس سخنان پيامبر درباره غيبت و قيام حضرت كه از سوى شيعه و سنى ، پذيرفته شده اند و احاديث امامان معصوم (ع ) آورده مى شود. آن گاه نويسنده محترم ، با بهره گيرى از آيات قرآن و روايات پيشوايان دين ، ويژگيهاى حضرت مهدى (عج ) را بر مى شمرد و از بشارت پيامبر(ص ) به ظهور حضرت در آخر الزمان ياد مى كند.

مطالب اساسى اين بخش از كتاب ، به شرح زير مى پردازد:

ادله عقلى و نقلى بر امامت امام عصر (عج ).

رواياتى كه درباره حضرت مهدى (عج ) رسيده است .

اشخاصى كه به فيض ملاقات و زيارت حضرت نائل آمده اند.

برخى كرامات و معجزات حضرت در عصر غيبت .

نشانهاى ظهور و حوادثى كه پيش از ظهور حضرت ، رخ خواهد داد.

سال ، روز و محل قيام .

چگونگى گردآورى سپاه و ماءموريت آنان .

مسير حركت .

مدت امامت و حكومت .

جرياناتى كه در آن روزگار رخ مى دهد.

وضعيت زمين و مردم در آن عصر.

ويژگيهاى جمال ، شمايل ، شيوه رفتار سيره اخلاقى و عملى حضرت مهدى (عج ) به گونه بسيار محققانه ، بر اساس منابع متقن و ديدگاههاى مستدل عقلى و نقلى .

الفصول العشره فى الغيبه

نوشته : شيخ مفيد

تحقيق : فارس حسون .

ناشر: كنگره هزاره شيخ مفيد.

شماره صفحه ها: 103.

شيخ مفيد در آغاز اين رساله اشاره مى كند:

((در ديگر نوشته هاى خود، به مسائلى چون : وجوب امامت ، عصمت امام ، ويژگيهاى امام ، دلائل امامت ائمه معصومين (ع ) نقد ادعاى مخالفان ، فلسفه غيبت و...پرداخته ام . در اين نوشته ، به ده پرسش درباره مهدى ، پاسخ مى دهم .))

شيخ در مورد اهميت و جايگاه اين رساله مى نويسد:

((در اين اثر، آنچه تمامى خردمندان بدان نياز دارند، آورده شده و به گونه ساده ، در دسترس همگان قرار گرفته است .))

شيخ بر اين نظر است كه اگر كسى از محتواى اين رساله ، آگاهى يابد، از نوشته هاى ديگر وى ، در اين باره ، بى نياز خواهد بود.

پرسشهاى دهگانه

1. آيا امام حسن عسكرى (ع ) فرزندى به نام مهدى داشته است ؟ آيا اين را فقط شيعه باور دارد، يا غير شيعيان نيز، بدان اعتراف دارند؟

2. تكذيب وجود فرزندى براى امام عسكرى (ع )، از سوى جعفربن على (عموى امام زمان ).

3. امام حسن عسكرى اگر فرزندى به نام مهدى داشت ، چطور در وصيت خود، از او نام نبرده و به مادرش وصيت كرده است .

4. دليل بر ولادت مخفيانه و غيبت آن حضرت چيست ؟

5. غيبت طولانى ، خلاف عادت ، پذيرفته نيست . چگونه مى تواند فردى كه در زمانهاى دور، چشم به جهان گشوده ، تا اين زمان ، (411 ه‍ ق ) زنده باشد؟

6. غيبت طولانى ، با دست نيابيدن و مشخص نبودن محل سكونت وى ، چگونه ممكن است ؟

7. بر فرض صحت غيبت ، در صورت اجرا نكردن حدود، بيان نكردن احكام ، هدايت نكردن گمراهان ، اقامه نكردن امر بمعروف و نهى از منكر و...چه نفعى خواهد داشت ؟

8. به هر دليلى كه شيعه اماميه ادعاهاى فطحيه ، كيسانيه ، ناووسيه و اسماعيليه را در باب غيبت باطل مى شمارد، به همان دليل ادعاى شيعه اماميه نيز، در غيبت حضرت مهدى باطل است .

9.شيعه اماميه بر اين باور است كه خداوند غيبت آن حضرت را لازم دانسته و خداوند چيزى را اراده نمى كند، مگر آن كه داراى مصلحت باشد. از سوى ديگر شيعه اماميه معتقد است كه در مشاهده آن حضرت و اخذ معارف دين از وى ، مصلحت كامل بندگان وجود دارد و با ظهور آن حضرت ، همه مصالح تحقق مى پذيرد. بنابراين چگونه خداوند غيبت حضرت را اراده نموده است .

10. اگر اماميه بر غيبت امام عصر(عج ) اصرار كند، بايد در هنگام ظهور، معتقد به معجزه باشد، تا مردم او را بشناسند، در حالى كه داشتن معجزه از ويژگيهاى پيامبران الهى است .

پس از طرح پرسشهاى بالا، شيخ ، به يكايك آنها به شرح پاسخ مى دهد.

اين اثر با عناوين : ((المسائل العشرة فى الغيبة و الاجوية عن المسائل العشر)) در نجف و قم چاپ شده و اخيرا در هزاره شيخ مفيد، با ديگر آثار وى (مصنفات ج 3) نشر يافته است .

رسالة ثانية فى الغيبة

نوشته : شيخ مفيد.

تحقيق : علاء آل جعفر.

ناشر: كنگره شيخ مفيد.

شماره صحفه ها: 60

اين رساله كم حجم نيز، پاسخ به پرسشهايى است كه از سوى شخصى درباره غيبت و ظهور امام زمان (عج ) مطرح شده و شيخ مفيد به آنها پاسخ داده است .

سؤ ال مى كند: چه دليلى بر وجود امام زمان هست ؟

شيخ مفيد، با استناد به ادله نقلى (احاديث و روايات صحيح ) و مورد پذيرش شيعه و سنى و ادله عقلى ، اين پرسش را پاسخ مى گويد.

پرسش ديگر: چگونه كسى كه طرفدار عدل و توحيد است ، امامت كسى را كه ولادت او قطعى نيست مى پذيرد.

آيا چنين چيزى به عقل ، يا وحى درست مى آيد؟

شيخ مفيد، در پاسخ ، با اشاره به احاديث و ادله اى كه مى گويد زمين نبايد خالى از حجت باشد، استدلال مى كند و مى نويسد:

((حجت ويژگيهايى دارد. كسى حجت است كه آن اوصاف را دارا باشد. و در اولاد عباس ، اولاد على و قريش ، كسى با اين اوصاف نيست .

بر اساس اين استدلال عقلى ، حجت بايد فردى ديگرى باشد، هر چند ظاهر و پيدا نباشد. زيرا مسلم است شخصى مى تواند حجت باشد كه از خطا و گناه معصوم باشد.

بنابراين ، لازم مى آيد كه حجت (عج ) غائب باشد.(679) ))

در اين رساله ، پنج پرسش مطرح شده كه شيخ ، محكم و متقن از آنها پاسخ مى دهد.

افزون بر آثارى كه از شيخ مفيد درباره مساءله غيبت امام عصر (عج ) بر شمرديم ، آثار ديگرى نيز، از شيخ به جا مانده كه برخى از آنها در ضمن مجموعه اى تحت عنوان :((خمس رسائل فى اثبات الحجة )) از سوى دارالكتب التجاريه نجف اشرف ، در سال 1370. ه‍ ق . به چاپ رسيده است .

در جلد 7 مصنفات شيخ مفيد نيز كه از سوى كنگره نشر يافته ، چهار رساله ، از جمله همين رساله حاضر، به چاپ رسيده است . البته از آن جا كه بنابر معرفى تمام نوشته هاى شيخ مفيد، در اين باره نيست ، به همين اندازه بسنده مى كنيم .

اثبات الوصيه

نوشته : ابى الحسن على بن الحسين بن على المسعودى .

ناشر: دارالضواء، بيروت .

شماره صفحه ها: 295.

مسعودى ، در شهر بابل ديده به جهان گشود و در بغداد به كسب دانش ‍ پرداخت .(680) سپس براى ادامه تحصيل ، به مصر سفر كرد و از آن جا براى استفاده از علماء بصره ، راهى آن ديار شد، از دانشمند برجسته بصره ، از جمله : ابا خليفه الحمحى بهره گرفت .(681)

در سال 309 ه‍ ق . از شهرهاى فارس و كرمان ديدن كرد و مدتى در استخر فارس اقامت گزيد و از عالمان آن منطقه بهره جست ، از آن جا به هند و چين سفر كرد. اين مرحله از سير و سياحت علمى خود را در عمان به پايان برد.

در سال 314 ه‍ ق . مرحله ديگرى از هجرت علمى خود را از عمان آغاز كرد و به ماوراء آذربايجان ، گرگان ، فلسطين و شام رفت . در سال 332 ه‍ ق . عازم النطاكيه و سپس مصر شد. در مصر اقامت گزيد و در جمادى الاخر سال 345 ه‍ ق . يا 363 ه‍ ق . در همان جا به درود حيات گفت .(682)

مسعودى را از بزرگان دانش رجال و تراجم ، شخصيت برجسته علمى ، جليل القدر، مورد اطمينان و بزرگوار معرفى كرده اند.(683)

از مسعودى ، آثار ارزنده اى در موضوعات گوناگون به يادگار مانده كه از آن جمله است : اثبات الوصيه . كتاب ارزشمند اثبات الوصية ، موضوعات : تاريخى و اعتقادى و...را در بر دارد. ابتدا، به بيان جنود عقل و جهل ، خلق جن و ناس و سجود ملائكه پرداخته است ، آن گاه ، جريانهاى تاريخى را از هبوط آدم ، رسالت انبياء الهى و مردان بزرگ ، تا ولادت پيامبر اكرم اسلام (ص )، به بحث مى گذارد.

بعد مى پردازد به چگونگى انتقال پيامبر(ص ) از اصلاب انبياء و حوادث صدر اسلام : دعوت خصوصى و عمومى ، معراج و هجرت پيامبر(ص ) و نزول قرآن ، اثبات امامت تك تك ائمه (ع )، از نظر تاريخى در محدوده تاريخ ائمه (ع ) جريانهايى كه در عصر هر امامى اتفاق افتاده ، شيوه برخورد آنان با حاكمان زمان و عكس العملهاى حاكمان را به رشته تحرير در مى آورد. در پايان ، امامت امام عصر(عج ) را از زبان مخبران صادق اثبات مى كند و موضوعاتى را به شرح زير، در باب امامت امام دوازدهم و مساءله غيبت وى ، به بوته بررسى مى نهد: امام زمان فرزند كيست ؟

ويژگيهاى حضرت .

انتظار فرج .

نشانه هاى ظهور.

مقابله حضرت به هنگام ظهور با ستمكاران و...

كفاية الاثر

نوشته : ابى القاسم على بن محمد بن على الخزاز القمى الرازى .

تحقيق : سيد عبداللطيف حسينى كوه كمرى خوئى .

ناشر: انتشارات بيدار، قم .

شماره صفحه ها: 402

مؤ لف اين اثر نفيس ، از دانشمندان اواسط قرن چهارم هجرى و از شاگردان شيخ صدوق است كه در قم زاده شده و در رى مى زيسته است .(684)

صاحب رياض العلماء درباره وى مى نويسد:

(( ...الشيخ الاجل الاقدم الوالقاسم على بن محمد بن على الخزاز الرازى القمى قدس سره ، الفاضل العالم المتكلم الجليل الفقيه المحدث المعروف تلميذ الصدوق و امثاله .)) (685)

ابوالقاسم على بن محمد بن على الخزاز الرازى قمى ، فاضل ، عالم ، متكلم ، فقيه محدث و از شاگردان صدوق و مانند وى بوده است .

از متن كتاب بر مى آيد نويسنده افزون بر صدوق ، از شمار زيادى از علماء و راويان استفاده برده و شمار زيادى از وى نقل روايت كرده اند، از جمله : ابوالبركات على بن الحسين الحسينى الجورى ، محمد بن ابى الحسن بن عبدالصمد القمى ، محمد بن الحسين بن سعيد قمى المجاور به بغداد و...

از جمله آثارى كه از وى ، به جا مانده كتاب ارزشمند كفاية الاثر است . اين اثر، نخستين كتابى است كه در موضوع خود، به اين شيوه نگارش يافته و پس از آن . بسيارى از نويسندگان از آن الگو گرفته اند.

مرحوم بهبهانى در تعليقات خود بر رجال ميرزاى كبير، درباره ارزش ‍ علمى كتاب و ديدگاههاى نويسنده كفاية الاثر، مى نويسد:

(( راءيت كتاب الكفاية كتابا مبسوطا جيدا فى غاية الجودة جميعه نصوص عن الرسول صلى الله عليه و آله و عن غيره ايضا فى الائمة الاثنى عشر و فيه بعض تحقيقاته يظهر منه كونه فى غاية الفضل )) (686)

كتاب كفاية الاثر را كتابى دراز دامن ، در نهايت خوبى يافتم . تمام مطالب آن را رواياتى كه از رسول اكرم (ص ) و غير ايشان درباره ائمه (ع ) رسيده است ، تشكيل مى دهد. در آن ، برخى تحقيقات يافت مى شود كه گواه فضل و دانش بالاى مؤ لف است .

نويسنده در انگيزه تاءليف كتاب مى نويسد:

((برخى شيعيان ، آگاهى كافى در امر امامت نداشتند، از اين روى ، طرح بعضى شبهات از سوى مخالفان و گروههاى مخالف ، امر را بر آنان مشتبه كرده بود، تا آن جا كه دليلهاى روايى بر اثبات امامت ائمه (ع ) را انكار مى كردند. شيعيان دست خود را از دليلهاى روايى و نصوص بر امامت ، تهى مى ديدند. حتى برخى پا را فراتر گذاشته و گمان كردند، از صحابه نيز نسبت به امامت خبر و اثرى نرسيده است . چون وضعيت اعتقاد دينى آنان را اين گونه يافتم . بر خود لازم ديدم ، در اين مساءله به تحقيق و جست و جو بپردازيم و با گردآورى آثار و اخبارى كه امامت ائمه (ع ) را اثبات مى كند، حقيقت را بر همگان آشكار كنم و شبهات مطرح شده را پاسخ گويم .))

اخبار و روايات فراوانى از پيامبر(ص ) رسيده كه پس از ختم نبوت ، امر امامت و خلافت را دوازده نور پاك بر عهده مى گيرند: كه اول آنان على (ع ) و آخر آنان مهدى (عج ) است .

علما، از دير باز، به گردآورى و استدلال به اين اخبار، بر مساءله امامت پرداخته اند و آثارى را سامان داده اند.

عالمى كه از عهده اين امر مهم و اساسى به خوبى بر آمده و به گونه تحسين برانگيزى آن را به انجام رسانده ، قمى رازى ، در كتاب كفاية الاثر است .

مؤ لف با تلاش بسيار و ابتكار در خور تقدير، روايات و احاديثى كه به طور صريح بر امامت ائمه (ع ) دلالت دارند و اصحاب مشهور پيامبر(ص ) مانند: على (ع )، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن مسعود، ابى سعيد خدرى ، ابى ذر غفارى ، سلمان فارسى ، فاطمه (س )، ام السلمه و عايشه از حضرت شنيده و روايت كرده اند. آورده است .

سپس اخبار و رواياتى كه درباره تعيين هر يك از ائمه (ع )، به نص صريح امام پيشين رسيده ، با نظم ويژه اى نقل كرده و آنها را دليل محكم و استوارى بر انتصاب ائمه (ع )، بويژه امام زمان (ع )، مى داند. از اين روى ، حجت را بر همگان تمام شده مى انگارد.

افزون بر اين ، آخرين باب كتاب را به رواياتى كه از سوى امام عسكرى (ع ) درباره حضرت مهدى و امامت پيشواى دوازدهم شيعيان رسيده اختصاص داده است .

در پايان ، رواياتى كه از زيد، بر امامت امام عصر (عج ) نقل شده ، مى آورد.

اين اثر نفيس ، از متون كهن در باب امامت است كه از جهت اتقان ، همواره مورد توجه بزرگان دانش حديث بوده و متن آن بر بسيارى از علماى برجسته خوانده شده و از سوى آنان اجازه نقل به افراد موثق صادر شده است .

چاپ حاضر، با نسخه هاى مورد اعتماد و برخى روايات آن با كمال الدين شيخ صدوق مقابله و تصحيح شده و از اعتبار بالايى بهره مند است .

المقنع فى الغيبة

نوشته : سيد مرتضى علم الهدى

تحقيق : سيد محمد على حكيم .

چاپ شده در: مجله تراثنا، شماره دوم ، سال هفتم ، 1412 ه‍ ق .

شماره صفحه ها: 57

سيد مرتضى ، از دانشمندان و نوابغ قرن چهارم و پنجم ه‍ ق . است در سال 355 ه‍ ق . در، شهر بغداد ديده به جهان گشود. از كودكى به فراگيرى دانش ‍ پرداخت و در جوانى در بسيارى علوم سر آمد شد. وى ، از شاگردان ممتاز شيخ مفيد است .

افزون بر بهره ورى از محضر شيخ مفيد، از محضر بزرگانى چون : هارون بن موسى تلعكبرى ، حسين بن بابوين قمى ، ابن نباته ، ابوعبدالله محمد بن عمران مرزبانى خراسان ، احمد بن سهل ديباجى احمد بن سعيد كوفى ...بهره جسته است .

سرانجام ، پس پروراندن شاگردان بسيار، خدمات ارزنده به تشيع و اسلام و به جاى گذاردن آثار فراوان ، در هشتاد و يك سالگى ، به درود حيات گفت .(687)

از آثار ارزنده وى رساله المقنع است در موضوع غيبت .

اين اثر، با وجود حجم اندك از جمله متقن ترين متون است .

ارزش كتاب ، زمانى بيشتر هويدا مى شود كه مى بينيم بزرگانى چون : شيخ طوسى ، فرازهايى از متن كتاب و در برخى موارد، خلاصه اى از مطالب را در كتاب الغيبة خويش آورده است .

امين الاسلام طبرسى در فصلهاى گوناگون كتاب اعلام الورى باءعلام الهدى ، گاه عين عبارتها و گاه مضمون مطالب را آورده است .

اهتمام بزرگان به اين اثر، نمايانگر حسن تاءليف و اتقان و اتقان و استوارى ديدگاهها و ارزش فوق العاده و برتر آن است .

سيد مرتضى ، درباره سبب نگارش اين رساله مى نويسد:

در مجلس وزير السيد، سخن از غيبت امام عصر(عج ) به ميان آمد و اين امر مرا بر آن داشت ، در اين باب اثر كوتاهى بنگارم .))

صاحب الذريعة از قول استادش محدث نورى ، نقل مى كند:

((سيد مرتضى ، اين كتاب را براى وزير مغربى ، ابوالحسين بن على بن هارون بن عبدالعزيز الاراجتى نوشته است .(688)

از اشاره هايى كه سيد در الشافى فى الامامة و تنزيه الانبياء، و الائمه دارد، بر مى آيد كه ((المنقع )) پس از آن دو اثر نگاشته شده است .

اين اثر، به گفته اهل تحقيق ، به جز در اين اواخر كه در مجله تراثنا، چاپ شده ، تاكنون به صورت مستقل چاپ نشده است . محقق محترم در اين چاپ ، بر نسخه هاى ارزشمندى به ترتيب قدمت و استوارى متن اعتماد كرده است :

1. نسخه كتابخانه مركزى دانشگاه تهران ، تاريخ پايان استنساخ ، 8 شعبان 1070 ه‍ ق .

به خط ابراهيم بن محمد حرفوشى .

اين نسخه ، كامل ترين نسخه موجود و مشتمل بر تمامى كتاب المقنع فى الغيبة ، با تمام افزوده آن است ، تحت عنوان :((الزيادة المكملة ))، جز اين كه برگ آخر آن ، افتاده است .

2. نسخه كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ، تهران . اين نسخه ، بخشى از المقنع را در بر دارد.

3. نسخه كتابخانه آيت الله مرعشى ، قم . اين نسخه ، به خط محمد بن ابراهيم بن عيسى البحرانى الاوالى نوشته شده و از نسخه هاى خطى قرن دهم هجرى است .

محقق محترم ، كار تحقيق را به صورت تطبيق و تلفيق ، با نسخه هاى ياد شده انجام داده است و در پاورقى ، آن جا كه نياز به ذكر اختلاف نسخه هاى ياد شده انجام داده است و در پاورقى ، آن جا كه نياز به ذكر اختلاف نسخه ها بوده ، اشاره كرده و افزون بر اين ، برخى مطالب و كلمات را توضيح داده است .

مطالب كتاب كه بدون عنوان و سرفصل بوده ، از سوى محقق عنوان گذارى شده كه خواننده ، به آسانى به مطالب كتاب ، دسترسى خواهد يافت .

در متن كتاب نيز، برخى نكات را در داخل كروشه ، روشن كرده است .

كتاب ، با حمد و سپاس الهى و درود بر بنده برگزيده خداوند، پيامبر مكرم اسلام شروع شده و پس از بيان انگيزه تاءليف ، ادعاى مخالفان را طرح مى كند:

((سخن از غيبت امام زمان ، براى شيعيان مشكل است )).

در پى طرح ادعاى مخالفان ، مى نويسد:

((به مساءله غيبت ، بايد از زاويه ساختار اصولى نگريست ، زيرا مساءله غيبت امام عصر (عج )، فرع اصولى است كه اگر آن اصول ، برهانى شود، سخن از غيبت آسان ترين و روشن ترين بحث خواهد بود و گرنه ، سخن گفتن بدون پرداختن به بحث اصولى ، مبنايى نخواهد داشت .))

سپس اصولى را كه بايسته بحث در اين باب است ، با استناد به برهانهاى عقلى و نقلى به شرح زير اثبات مى كند:

اصل امامت .

اصل عصمت .

اصل وجوب امامت .

اصل وجوب عصمت .

سيد، در ضمن اثبات اين اصول ، شبهات و ادعاهايى كه از سوى مسلكها و فرقه هاى گوناگون مانند: كيسانيه ، ناووسيه ، واقفيه و...مطرح شده ، پاسخ مى دهد. با شيوه برهان عقلى وارد مباحث مربوط به غيبت مى شود و همراه بيان مطالب ، به برخى از شبهات نيز پاسخ مى گويد.

عناوين عمده مباحث طرح شده به شرح زير است :

حكمت غيبت ، جهل و بى خبرى از حكمت ، منافات نداشتن جهل به حكمت غيبت با غيبت و...درباره حكمت غيبت و سبب آن مى نويسد:

(( ...اما لسبب الغيبة فهو. احاقة الظالمين له عليه السلام ...)) (689)

سبب غيبت امام عصر(ع ) ترس از ستمگران بوده است .

سپس با حفظ اصولى و مبانى كه پى ريخته ، پاسخ مخالفان را مى دهد.

شبهات بدانها پرداخته شده ، بدين شرح هستند:

تفاوت ميان پنهان شدن پيامبر(ص ) و امام چيست ؟

چرا ائمه (ع )، پيش از امام زمان ، غايب نشدند، در حالى كه آنان نيز، ترس از ستمگران داشتند؟ چه فرق بين وجود و عدم كسى است كه سودى از سوى او به كسى نرسد؟

اگر ملاك غيبت ، ترس از دشمنان است ، آيا خداوند امام عصر را ايمن از دشمنان ، ظاهر خواهد كرد؟ احكام و حدود در زمان غيبت بر عهده كيست ؟!

علت ظاهر نشدن حضرت ، بر دوستانش چيست ؟

فرق بين دوست و دشمن در فلسفه و علت غيبت كدام است ؟

و...

اين اثر ارزشمند، تكمله اى دارد، به نام : الزيادة المكمل بها كتاب المقنع )) كه در پايان همين اثر، آمده است .

در آغاز بخش افزوده ، به مساءله بهره شيعيان و پيروان امام ، در زمان غيبت مى پردازد و يادآور مى شود كه غيبت حضرت ، سبب آن نمى شود كه امام ، نقشى در امور مسلمانان نداشته باشد و اثبات مى كند كه در اطاعت و پيروى از امام و استفاده از وجود شريف وى ، تفاوتى بين وجود و غيبت او، نيست . از طرفى ظهور امام براى اولياء واجب و ضرورى نيست . امام ، در حال غيبت نيز، بر آنچه پيش مى آيد و بر شيعيان مى گذرد و شيعيان انجام مى دهند، آگاه و بر كم و كيف جريانهايى كه اتفاق مى افتد گواه است .

سپس با طرح پرسشهايى در مورد علم امام (ع ) مباحث اين بخش را به پايان مى برد.

البرهان على صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج )، ج 2

نوشته : محمد الكراچكى الطرابلسى .

تحقيق و تعليق : شيخ عبدالله نعمه .

ناشر. دارالذخار، قم .

مؤ لف ، از بزرگان شيعه ، است .

وى براى كسب دانش ادب ، فقه ، حديث و... به بلاد اسلامى سفرهاى بسيار كرده و نزد بزرگان دانش ، چون : شيخ مفيد، به فراگيرى دانش ‍ پرداخته است .

يافعى درباره شخصيت علمى وى مى نويسد:

((ابوالفتح الكراچكى خيمى ، راءس شيعه صاحب تصانيف نحوى لغوى منجم ، طبيب ، متكلم از كبار اصحاب شريف مرتضى است .))(690)

وى ، پس از عمرى تلاش علمى گسترده و بهره رسانى علمى به امت اسلامى و دفاع از كيان تشيع ، در تاريخ 449 ه‍ ق )) به درود حيات گفت .(691)

او، آثار فراوانى در فقه ، اخبار، اصول دين ، نجوم ، هيئت و انساب دارد، از جمله آثار ارزشمند وى ، كتاب شريف كنزالفوائد است .

مؤ لف ، در جزء دوم كنز الفوائد، رساله اى تحت عنوان : البرهان على صحة طول عمر الامام صاحب الزمان (عج ) نگاشته است .

مؤ لف محترم درباره انكار طول عمر امام عصر از سوى مخالفان مى نويسد:

((چون مخالفان غيبت امام عصر (عج )، نتوانسته اند موضوع طول عمر حضرت را حل كنند، منكر وجود امام عصر (عج ) شده اند و طول عمر امام عصر را، دليل بر بطلان ديدگاه شيعه دانسته اند.))

در مقام پاسخ ، منكران وجود امام عصر (عج ) را به چند گروه تقسيم مى كند و سپس ديدگاههاى فلاسفه ، منجمان ، اطبا و طرفداران عادات را در مورد طول عمر انسانها، يادآور مى شود و در پايان ، بر اساس باورهاى دينى مورد پذيرش همگان ، شواهد عينى و تاريخى ، اشكالات را پاسخ مى گويد و از كسانى كه عمر طولانى داشته اند و هنوز حيات دارند، مانند: حضرت خضر، بر اثبات مطلب گواه مى آورد.

كتاب الغيبة

نوشته : شيخ الطائفة ابى جعفر محمد بن الحسن الطوسى .

تحقيق : شيخ عبدالله تهرانى و شيخ احمد ناصح .

ناشر: موسسه معارف اسلامى قم .

شماره صفحه ها: 569.

شيخ طوسى ، از بزرگترين علماى اسلام است .

وى در سال 385 ه - در شهر طوس ديده به جهان گشود و در همان جا، علوم مقدماتى ، فقه ، اصول و حديث را از، استادان عصر خويش فرا گرفت . در سال 408 ه - به عراق مهاجرت كرد و در بغداد، حدود پنج سال از پيشواى بزرگ شيعيان شيخ مفيد و برخى اساتيد ديگر بهره برد.

پس از رحلت شيخ مفيد، حدود 23 سال از محضر پرفيض سيد مرتضى و ديگر بزرگان ، استفادهاى فراوانى برد و حدود 12 سال پيشواى علمى بغداد بود و كرسى درس عظيم آن جا را بر عهده داشت ، سپس به نجف اشرف مهاجرت كرد. در نجف ، حوزه علوم اسلامى را بنياد نهاد و بقيه عمر پر بركتش را در آن شهر به تاءليف ، تصنيف و تدريس گذراند و در سال 460 ه - ق به ديار حق شتافت (692) .

شيخ ، عالمى جامع و مسلط بر علوم متداول زمان خود بوده و در زواياى گوناگون فرهنگ اسلامى قلم زده و آثار گرانبها و ارزشمندى از خود، به جا گذاشته است . در باب عقايد، بويژه مساءله مهدويت و غيبت امام عصر عليه السلام ، افزون بر كتاب ؟ تخليص الشافى سيد مرتضى ، كه در جلد اول و چهارم آن درباره امام زمان ، به شرح بحث كرده ، كتاب جداگانه اى در خصوص غيبت امام زمان به نام الغيبة ، نگاشته است .

اين كتاب ، از ابتكار و جامعيت كم نظير شيخ ، حكايت دارد، وى در اين اثر، به همه جوانب مساءله غيبت ، به گونه دقيق و استوار رسيده و پاسخ اشكالات مخالفان را با استدلال به كتاب ، سنت و عقل داده است و ديدگاه شيعه را با استدلال هاى دقيق ، روشن كرده است .

آقا بزرگ تهرانى ، در اهميت و عظمت اين اثر ارزنده مى نويسد:

(( قد تضمن اقوى الحجج و البراهين العقليه على وجود الامام عليه السلام و غيبته ثم ظهوره فى آخر الزمان ....)) (693)

(كتاب حاضر) قوى ترين برهانهاى عقلى و نقلى بر وجود امام زمان عليه السلام و غيبت و ظهور آن حضرت را در آخر الزمان ، در بر دارد.

شيخ طوسى در مقدمه كتاب ، انگيزه تاءلف كتاب را چنين بيان مى كند:

((شيخ بزرگوار ما، به من دستور داد، كتابى درباره غيبت صاحب الزمان و سبب دوام غيبت و پاسخ شبهات مخالفان بنويسم .))

من با وجود كمى فرصت و ناراحتى روحى و موانع روزگار، پيشنهاد او را پذيرفتم و به گونه اختصار، آن را تعقيب خواهم كرد.

كتاب الغيبه ، امهات مباحث مربوط به غيبت امام عصر(ع ) را در بر دارد از جمله : غيبت ، علت و اسباب غيبت ، حكمت غيبت و... .

در آغاز، با ادله و برهانهاى بسيار، وجود امام زمان را و اين كه حضرت ، فرزند بلافصل امام حسن عسكرى است ، ثابت مى كند، به شبهات فرق گوناگون ، از جمله : اسماعيليه ، زيديه ، كيسانيه ، ناووسيه ، واقفيه ، فطحيه و...، با استناد به روايات پاسخ مى دهد. آن گاه براى رفع استبعاد از غايب شدن حضرت مهدى عليه السلام به غايب شدن پيامبر(ص ) در شعب ابى طالب .

غايب شدن حضرت يوسف ، موسى ، يونس ، اصحاب كهف و... استشهاد مى كند و براى طبيعى جلوه دادن طول عمر حضرت ، عمر طولانى حضرت نوح ، خضر و... را گواه مى آورد.

و به اين نكته تاءكيد مى ورزد كه طولانى كردن عمر افراد براى خداوند توانا، كار مشكلى نيست و آنان را ساليان سال زنده نگهدارد، چنانكه اهل بهشت ، در بهشت جوان مى مانند و پير نمى شوند.

در مورد فلسفه غيبت ، ترس از كشته شدن را يادآور مى شود و درباره فايده غيبت مى نويسد:

((وجود حضرت لطفى است و تصرف وى در امور، لطفى ديگر. خدا به وسيله امام ، لطف خويش را به انسانها مى رساند. فردى را كه براى اداره جامعه لازم است ، آفريده و حجت را بر مردم تمام كرده ، تا اگر خواستند از وجودش بهره ببرند، حجت را بر آنان تمام كرده است . مردم هستند كه اسباب ترس و غيبت را فراهم ساخته اند. از جانب خداوند، فيض ، كامل است ، قابليت قابل شرط است .))

اين كتاب ، تاكنون ، بارها به چاپ رسيده : نخستين بار در تبريز، چاپ سنگى ، سال 1323 ه - ق . چاپ دو در نجف در قم و تهران بارها افست شده است .

از آنجا كه چاپهاى پيشين اشتباه بسيار داشته و در مواردى افتادگى ، محققان محترم كتاب بر آن مى شوند، چاپ تصحيح و تحقيق شده اى از اين اثر ارزشمند، عرضه بدارند. از اين روى متن آن را، با نسخه آستان قدس رضوى ، كتابخانه مدرسه فيضيه ، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى كه اصل نسخه نجف است ، مقابله مى كنند و به گونه اى مطلوب و در خور، به بازار دانش عرضه مى دارند.

اعلام الورى باعلام الهدى

نوشته : امين الاسلام ، ابى على الفضل بن الحسن الطبرسى .

تصحيح و تعليق : على اكبر غفارى .

ناشر: دارالمعرفه ، بيروت .

شماره صفحه ها: 460.

امين الاسلام طبرسى ، از عالمان ، مفسران ، مجتهدان بنام قرن پنجم و ششم هجرى است .

وى ، به احتمال زياد، به سال 468، يا 469، ديده به جهان گشوده و روزگار جوانى را در مشهد مقدس به فراگيرى دانش گذراند و در رشته هاى علمى متداول : ادبيات عرب ، حديث ، فقه ، اصول ، تفسير و... اطلاعات گسترده اى اندوخت و در اين دانشها، صاحب نظر شد و در سال 523 ه - ق . به شهر سبزوار رفت و تا پايان عمر، در همان جا بزيست و به نشر فرهنگ اسلام پرداخت (694) .

ابوالحسن على بن زيد بيهقى معاصر طبرسى درباره مقام علمى وى مى نويسد:

((در نحو، فريد بود... در علوم ديگر، به درجات افادت رسيد. تصانيف بسيار است او را...(695) ))

مرحوم طبرسى ، پس از سالها تحقيق ، تاءليف ، تدريس ، تربيت شاگردان و... به سال 548 ه - ق . در سبزوار به ديدار حق شتافت .

از وى ، آثار علمى بسيار به جا مانده ، از جمله : اعلام الوارى باءعلام الهدى (696) . وى در اين اثر، زواياى گوناگون زندگى ائمه عليهم السلام را با تتبع وسيع و ژرف ، نماينده و در بيان مطالب ، شيوه استدلال عقلى و نقلى را به گونه بسيار عالمانه و دقيق پى گرفته و با ابتكار در خورى ، مباحث را روشن و به اثبات رسانده است . مطالب كتاب ، از چنان اتقانى برخوردار است كه عالمان بزرگ ، در نوشته هاى خود، فصل ، يا فصلهايى را از آن ، به صورت كامل نقل كرده اند.

نويسنده ، كتاب را در چهار ركن اساسى ، سامان داده ، ركن چهارم آن ، درباره امامت ائمه عليهم السلام بويژه امامت امام زمان عليه السلام است . درباره امام زمان عليه السلام روى مطالب زير، انگشت گذارده است :

اسم ، كنيه ، لقب ، ولادت ، نام مادر گرامى حضرت ، كسانى كه امام را در كوچكى ملاقات كرده اند، اثبات امامت امام عصر، به دليل عقل ، چگونگى غيبت ، دلايل و شواهد بر غيبت ، برخى توقيعات ، نام كسانى كه به ديدار امام توفيق يافته اند، نشانه هاى قيام ، ايام ظهور، سيره عملى حضرت ، به هنگام قيام ، روش حكومت و ويژگيهايى كه در حضرت وجود دارد و...

در پايان ، به پاسخ شبهات مى پردازد:

1. علت طولانى شدن غيبت ؟

2. اگر غيبت ، سودى به حال مسلمانان نداشته باشد، چه تفاوتى بين حيات و مرگ حضرت خواهد بود.

3. حكم حدودى كه بر جنايتكاران در زمان غيبت واجب مى شود، چيست ؟

4. دليل غيبت .

5. آيا ادله اى كه براى غيبت امام عصر (عج ) مورد اسثتناد قرار گرفته ، كافى است .

6. اگر شيعه پذيرفته است كه پس از پيامبر(ص ) نبى خواهد آمد، چگونه در اخبار شيعه ، آمده : مهدى شريعت را نسخ مى كند، به حكم داوود حكم مى كند، جزيه نمى پذيرد و... آيا اينها اثبات نبوت جديد نيست ؟

التذكرة فى احول الموتى و امور الاخرة .

نوشته : امام الحافظ القرطبى .

تصحيح و تعليق : احمد مرسى .

ناشر:

شماره صفحه ها:

قرطبى ، از مفسران بزرگ اهل سنت و پيرو مذهب مالك است . دانشمندانى كه به بيوگرافى وى اشاره كرده اند او را به اوصاف حميده ، تبحر در علوم ، بويژه تفسير، ستوده اند(697) .

زركلى مى نويسد:

((وى ، مرد صالح ، متعبد از اهل قرطبه است كه در شرق مينة ابن خصيب (در شمال اسيوط مصر) اقامت گزيد و در همان جا وفات كرد. انسان پارسا و كم مؤ نه اى بوده كه با يك لباس در جامعه حضور مى يافته و داراى تاءليفات زيادى است ... از جمله : التذكرة باحوال الموتى و احوال الاخرة ))(698)

كتاب التذكره ، در دو جلد، در مصر چاپ شده كه بخشى از جلد دوم آن ، درباره حضرت مهدى (عج ) است .

مؤ لف در جلد دوم ، تحت عنوان : ((الخليفة الكائن فى آخر الزمان المسمى بالمهدى و علامة خروجه )) رواياتى كه صحابه از رسول خدا(ص ) درباره خليفه آخرالزمان و نشانه هاى ظهور او، نقل كره اند، گرد آورده است .

در بابهاى ديگر، به موضوعاتى به شرح زير اشاره دارد:

فتنه بين مغرب و مشرق ، خروج سفيانى ، جريان لشركشيها و...

در مورد اين گونه روايات ، از قول حافظ ابوالخطاب بن دحيه مى آورد:

((اين گونه مسائل ، از قول پيامبر(ص ) مستند موثقى نداشته و از پيامبر(ص ) نرسيده است و بيان آن ، انسان را از عدالت ساقط مى كند، مگر نقل آن از باب امانت باشد و صحت و سقم به مؤ لف برگردد.))

در اين كتاب ، تناقضها و سازگاريهاى بسيارى ديده مى شود، مثلا آمده : دجال ، در سال سيصد ظهور مى كند، و مسائل ديگرى كه نادرستى آنها آشكار است .

سپس داستان خروج سفيانى و خروج ((دابه )) را كه حذيفه از قول پيامبر(ص ) نقل مى كند، به بوته نقد گذارده و مى نويسد:

((از اين خبر، بوى جعل استشمام مى شود و مساءله پر از جعليات و اسرائيليات است كه انسان از سياه كردن كاغذ به آن ابى دارد.))

سپس روايات ساختگى و دروغ را كه با عقل و فطرت سالم ، ناسازگارند، مشخص مى كند.

باب ديگرى گشوده درباره مهدى (عج ) و كسانى كه زمينه حكومت وى را مهيا مى سازند. در اين باب ، رواياتى كه از على (ع )، ثوبان ، عبدالله بن الحارث بن جز الزبيدى از رسول اكرم (ص ) نقل شده گرد مى آورد.

در باب ديگر، رواياتى از پيامبر(ص ) درباره ويژگيهاى مهدى (عج )، اسم عطايا، درنگ وى ، خروج با عيسى (ع )، كشتن دجال و... نقل مى كند.

آنگاه تحت عنوان : ((فضل ))، روايت ((لا مهدى الا عيسى )) را نقل مى كند و آن را معارض با روايات ديگر مى داند و در مقام نقد، روايت را از نظر سند، ضعيف مى شمرد و رواياتى كه بيانگر ظهور آن حضرت هستند و وى را از عترت پيامبر(ص ) و فرزند زهرا(س ) مى دانند، را صحيح ، متواتر، نص و مقدم بر روايت ((لا مهدى الا عيسى )) مى شمارد.

در پايان ، اين دو دسته از روايات را به اين گونه خواسته جمع كند:

(( يحتمل ان يكون قوله عليه الصلاة و السلام ، و لا مهدى الا عيسى اى لا مهدى كاملا معصوما الا عيسى و على هذا تجتمع الاحاديث و يرتفع التعارض .))

احتمال دارد منظور از روايت : ((لا مهدى الا عيسى ))، يعنى مهدى كامل و معصوم ، جز عيسى نيست . بنابراين ، ميان روايات جمع مى شود و عارض بين روايات بر طرف مى گردد.

البته اين جمع از ديگاه شيعه ، پذيرفته نيست و قابل مناقشه است . در بابهاى ديگر، موضوعاتى به شرح زير آمده :

محل ظهور حضرت مهدى ، نشانه هاى خروج مهدى (عج )، بيعت با حضرت در دو مرحله ، درگيرى و قتل سفيانى ، سرزمين هايى كه حضرت به تصرف در مى آورد، چگونگى فتح قسطنطنيه ، نشانه هاى خروج دجال ، نزول حضرت عيسى (ع )، كشتن دجال ، مقدمات قيام قيامت و نشانه هاى آن .

مؤ لف ، در پايان تحت عنوان : ((فضل )) نشانه هاى قيامت را از نظر علماء يادآور شده و نشانه هاى پايان دنيا را بر شمرده است .

كشف الغمه فى معرفة الائمه

نوشته : ابوالحسن على بن عيسى بن ابى الفتح اربلى .

ناشر: دارالكتاب الاسلامى بيروت .

شماره هاى صفحه :

اربلى از اديبان شيعى قرن هفتم هجرى است ، وى در شهر اربل ، در شمال عراق ، چشم به دنيا گشوده و در هجوم مغول ، از آن جا به موصل كوچ كرده و پس از مدتى ، به اربل بازگشته است . از منابعى كه شرح زندگى او را يادآور شده اند، بر مى آيد، وى در اربل ، رياست ديوان انشار را در زمان ابن الصلايا، بر عهده داشته است . در سال 660 ه - ق به بغداد رفت و رياست ديوان انشاء بغداد را از سوى علاءالدين صاحب ديوان پذيرفت و در سال 693 ه - .ق . در همان جا به درود حيات گفت (699) .

گرچه از تحصيل و رشد علمى او، ارباب تراجم كمتر سخن گفته اند، وى بزرگانى چون : صاحب ((امل الامل )) از وى به عظمت و بزرگى ياد كرده و درباره شخصيت علمى او نوشته است :

(( كان عالما، فاضلا، محدثا، ثقة ، شاعرا، اديبا، و منشاء جامعا للفضائل و المحاسن . له كتب منها ((كشف الغمه فى معرفة الائمه (ع )...)) (700)

(اربلى ) دانشمند، فاضل ، محدث ، ثقه ، شاعر، اديب ، نگارنده و مجمع فضائل و نيكيها بوده و از او نوشته هاى بسيارى ، از جمله : كشف الغمه فى معرفة الائمه ، به جا مانده است .

وى در اين اثر ارزشمند، رواياتى كه درباره سيره ، تاريخ حيات ، فضائل مناقب و معجزات پيامبر(ص )، حضرت زهرا(س ) و ائمه (ع ) رسيده ، از منابع معتبر و مورد اعتماد شيعه و سنى گردآورى كرده ، از جمله : تمامى دو رساله حافظ ابونعيم اصفهانى و برخى متون معتبر ديگر را بر اثر خود افزوده و چون ديده حجم كتاب زياد مى شود در هنگام نقل روايتها، اگر كلمه و جمله اى نياز به توضيح داشته ، به اختصار توضيح داده است و سندهاى روايات را، حذف كرده است .

از آنجا كه اربلى ، از دانش بالايى برخوردار بوده و ذهن نقادى داشته است ، در موارد بسيارى ديدگاهها و استدلالهاى ديگران را آورده و به نقد و بررسى آن پرداخته و به برخى از اخبار نيز، به ديده نقد نگريسته است .

به خاطر ابتكارى بودن اثر و استحكام محتوا و موضع معتدل نويسنده ، اين اثر از جايگاه ويژه اى در ميان جامعه شيعه و سنى و دوستداران اهل بيت برخوردار شده و افراد زيادى از آن نقل كرده اند.

نويسنده ، بخش آخر جزء سوم كتاب خود را به امام زمان (عج ) اختصاص داده و به مباحثى به شرح زير پرداخته است : محل تولد حضرت مهدى (عج ) زمان تولد، نسب ، مادر، اسم ، كنيه ، لقب .

احاديثى كه از پيامبر(ص ) درباره مهدى (عج )به طريق صحيح ابوداود ترمذى از ابو سعيد خدرى و ديگران نقل شده ، گردآورده است ، آنگاه شبهه اى را مطرح مى كند:

((مهدى در اين كه ، با اوصافى كه در روايات بيان شده ، فرزند فاطمه است ، سخنى نيست ، ولى بحث در اين است اين روايت ، دليل نمى شود بر اين كه مهدى ، با آن اوصاف ، همان ((محمد بن الحسن )) باشد. زيرا اولاد فاطمه ، تا قيامت بسيارند. دليل ديگرى جز اين روايات لازم است تا اثبات كند مهدى ، همان حجة بن الحسن العسكرى است ))

سپس از شبهه اين گونه پاسخ مى دهد:

((پيامبر(ص )، مهدى را با اوصاف مشخص كرده و اين نشانه ها و ويژگيهايى كه در روايات آمده ، جز بر امام زمان (عج ) تطبيق نمى كند و گرنه اين نشانه نخواهد بود.))

شبهه را پى مى گيرد و پاسخهاى محكم از آن مى دهد.

سپس به برهانهاى عقلى و نصوصى كه بر امامت امام عصر (عج ) دلالت دارد، استدلال كرده و كسانى كه امام عصر (عج ) را زيارت كرده اند، نام مى برد و...

در پايان ، رواياتى كه حافظ ابونعيم اصفهانى از پيامبر اكرم (ص ) درباره مهدى (عج ) گردآورى كرده و بخشهاى عمده اى از كتاب البيان فى اخبار الزمان شيخ اباعبدالله محمد بن يوسف بن محمد الگنجى الشافعى را در بيست و پنج باب كه شامل بسيارى از مطالب مربوط به غيبت و ظهور است ، نقل مى كند.

فرائد السمطين ، فى فضائل المرتضى والبتول و السبطين و الائمة من ذريتهم ج 2

نوشته : شيخ الاسلام ، صدرالدين ابوالمجامع ابراهيم بن سعدالدين محمد ابن المؤ يد الجوينى الخراسان

تحقيق و تعليق : شيخ محمد باقر محمودى .

ناشر: مؤ سسه المحمودى ، بيروت

مؤ لف از بزرگان اهل سنت و حافظان حديث است . تذكره نويسان ، او را به عظمت ستوده اند. ذهبى درباره وى مى نويسد:

(( الاماك ام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام ... و كان شديد الاعتنا بالروايه و تحصيل الاجزاء و على يده اسلم غازان الملك ...))(701)

(جوينى ) پيشوا، محدث ، بى همتا، كامل ، فخر اسلام ... به روايت و تحصيل آن ، بسيار عنايت داشته و با تلاش او، غازان الملك اسلام آورد.

وى ، احاديث بسيارى از علماى عرق ، شام ، حجاز و... نقل كرده و از برخى آنان اجازه روايت ، دريافت داشته است .

جوينى ، نوشته هاى بسيارى دارد، از جمله نوشته هاى اوست : فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الائمه من ذريتهم .

مؤ لف ، بخش زيادى از كتاب خود را به بيان چگونگى ظهور و قيام مهدى منتظر (عج ) اختصاص داده است (از صفحه 310 تا 343، جلد دوم )

نويسنده ، در بيان و اثبات مطالب از منابع روايى بهره مى جويد و عناوين رواياتى كه گردآورى كرده به شرح زير است .

بشارت ظهور مهدى (عج )، مهدى (عج ) از ذريه پيامبر(ص )، قيام براى گسترش قسط و عدل پس از پر شدن دنيا از ظلم و جور، قيام حضرت مهدى پيش از رستاخيز امرى قطعى و حتمى است ، مهدى ، دوازدهمين امام شيعيان است و خداوند امر ظهور او را يك شبه فراهم مى آورد.

امام رضا(ع ) و بشارت ظهور مهدى و نورانى شدن دنيا به نور حضرت و روى آوردن سعادت دنيا و آخرت در ايام ميمون و مبارك ظهور حضرت .

شرعة التسمية حول حرمة التسميه

نوشته : سيد محمد باقر داماد.

تحقيق : رضا استادى .

ناشر: مهديه ميرداماد.

شماره صفحه ها: 155.

محمد باقر داماد، معروف به مير داماد، تحصيل علوم دينى را در مشهد مقدس آغاز كرد و بر اثر هوش و استعداد سرشارى كه داشت ، در اندك زمانى در علوم و فنون گوناگونى ، بويژه فقه ، حكمت و فلسفه ، سرآمد ديگران گرديد و به درجه اجتهاد نائل آمد و استاد فقهاى عصر خويش ‍ شد.

از اين روى ، فقهاى عصر وى ، فتاواى شرعى را به تصحيح وى معتبر مى شمردند.(702) او، افزون بر مقام فقهى ، در مسائل فلسفى و كلامى تبحر خاصى داشته و در اين زمينه از وى نوشته هاى ارزشمندى به جاى مانده است ، از آن جمله رساله : شرعة التسمية حول حرمة التسميه .

از جمله مباحث مربوط به امام عصر(ع ) كه در چندين روايت آمده و محققان درباره آن ، به بحث و گفتگو پرداخته اند، مساءله حرمت ، كراهت يا جواز تصريح به اسم و كينه اصلى امام عصر(ع ) در زمان غيبت است . از دانشمندان بنامى كه در اين موضوع به بحث و بررسى پرداخته اند، ميرداماد را مى توان نام برد.

وى ، اثر مورد بحث را در همين باره نگاشته و در آن ، اين مساءله را يكايك آورده و درباره آنها بحث كرده است .

اين اثر ارزشمند، افزون بر تحقيق و تبيين مساءله ياد شده ، آكنده از فوائد علمى ، ادبى و رجالى است .

تحقيق و تصحيح اين رساله ، بر اساس چهار نسخه معتبر، با تلاش رضا استادى انجام پذيرفته است . در پانوشتها، افزون بر ضبط اختلاف نسخه ها، توضيحاتى درباره برخى روايات داده شده است .

در مقدمه كتاب ، ضمن اين كه از نسخه هاى كتاب ، چگونگى تصحيح ، گزارش شده ، شرح حالى از مؤ لف آمده و فهرستى از آثار وى ، ارائه شده است .

المحجة فيما نزل فى القائم الحجة

نوشته : سيد هاشم بحرانى

تحقيق و تعليق : محمد منير ميلانى ،

شماره صفحه ها: 284.

بحرانى ، فقيه ، مفسر، محدث و صاحب نظر در رجال بوده است .(703)

شيخ يوسف بحرانى ، درباره شخصيت او مى نويسد:

(( ... كان السيد المذكور فاضلا، محدثا، جامعا، متتبعا الاخبار بمالم بسبق اليه سابق سوى شيخنا المجلسى ((ره )) و قد صنف كتبا عديدة تشهيد بشدة تتبعه و اطلاعه ...)) (704)

سيد بحرانى ، فاضل ، محدث ، جامع و پژوهشگر در اخبار بوده است . كسى در اين فن ، جز مجلسى ، بر او پيشى نگرفته . كتابهاى زيادى تصنيف كرده كه گواهى تتبع و آگاهى اوست .

گذشته از مرتبه بلند علمى ، امور حسبيه را نيز بر عهده داشته است . در انجام فريضه امر به معروف و نهى از منكر و مبارزه با ستمگران و حاكمان ستم ، هيچ گونه بيم و هراسى به خود راه نداده و عمر پربركت خويش را در راه نشر علوم اهلبيت و خدمت به بندگان خدا به پايان برده است .

وى ، در سال 1107 - 1108 در قريه نعيم در گذشت و در قريه توبلى ، به خاك سپرده شد.

بحرانى از بزرگانى چون : سيد عبدالعظيم بن سيد عباس استرآبادى ، شيخ فخرالدين بن طريحى النجفى ، صاحب مجمع البحرين ، بهره جسته است (705) .

از وى ، نوشته هاى بسيارى به جا مانده از جمله : كتاب : المحجة فيما نزل فى القائم الحجة .

موضوع مورد بحث ، اين اثر، آيات قرآنى است كه در روايات ، به حضرت مهدى تفسير و تاءويل شده . اين آيات ، به 120 عدد مى رسند كه از سوره بقره آغاز و به سوره مباركه عصر، پايان مى پذيرند مطالب كتاب ، به صورت ترتيب سوره هاى قرآنى تنظيم شده اند.

نويسنده ، در مقدمه كتاب مى نويسد:

((در اين كتاب ، آياتى كه در روايات معصومين (ع ) به مهدى (عج ) تفسير شده اند، آورده شده و روايات مربوط به ديگر ائمه (ع ) را در تفسير برهان بايد جست .))

روايات مورد استناد در تفسير و تاءويل آيات قرآن ، از مصادر آنها نقل شده است .

محقق محترم ، افزون بر آياتى كه مؤ لف گردآورى كرده ، با جست و جوى بسيار، به دوازده آيه از قرآن دست يافته كه به گونه اى به امام عصر (عج ) ارتباط دارند و آنها را به صورت استدراك در پايان كتاب ، تحت عنوان : ((مستدرك المحجه )) آورده است .

وى با تلاش فراوان و در خور تحسين ، براى تصحيح كتاب به نسخه خطى موجود در كتابخانه آيت الله مرعشى ، كه به خط خوانا در زمان مؤ لف و از روى نوشته او، نسخه بردارى شده ، تكيه كرده و كتاب را، اصلاح كرده است .

از جمله كارهاى ارزشمند محقق ، تطبيق احاديث با مصادر اصلى آن و نماياندن موارد اختلاف ، از نظر زيادى و نقص است .

برخى روايات ، كه سند مشخصى نداشته اند با جست و جو و تحقيق در منابع گوناگون ، از مصادر ديگرى آدرس داده است .

ينابيع الموده

نوشته : الحافظ سليمان بن ابراهيم بن القندوزى الحنفى

تصحيح و تدقيق : دارالكتب العراقيه .

ناشر: بصيرتى ، قم

شمار صفحه ها: 527

قندوزى ، در سال 1220 ه - . ق . ديده به جهان گشوده در بلخ ، به فراگيرى دانش پرداخت . براى ادامه تحصيل ، به بخارا رفت . سپس به هند و افغانستان رفت و با بزرگان طريقت ، همراه گشت و در سير و سلوك و تفقه در دين ، به درجات عالى نائل آمد، آن گاه ، به قندوز بازگشت . مدت زمانى در آن جا اقامت گزيد و به نشر دانش و هدايت و ارشاد خلق همت گماشت . از آن جا كه شوق زيستن در جوار بيت الله الحرام را در سر داشت ، در سال 1269 ه - . ق . روانه بيت الله شد. به قونيه كه رسيد، سه سال و شش ماه ، در آن جا ماند. كتابهاى شيخ محى الدين بن عربى حاتمى را از روى نسخه دست نوشته وى ، يادداشت كرد. تا اين كه از سوى سلطان وقت ، به مسند مشيخه تكيه شيخ مراد بخارى ماءمور شد و در آنجا به ارشاد مردم و نشر علم حديث و تفسير پرداخت و در سال 294 ه - . ق . در قسطنطنيه ديده از جهان فروبست (706) .

از جمله آثارى كه از وى به جاى مانده ، كتاب : ينابيع الموده است .

اين اثر، بار اول و بار دوم ، در سال 1302 ه - . ق . در استنابول ، پس از گذشت هشت سال از فوت مؤ لف ، از سوى مهدى ملك التجار، در 527 صفحه ، به چاپ رسيده است .

بار سوم ، در مشهد، به سال 1308 ه - . ق . در دو جزء، در 455 صفحه ، به گونه سنگى به تصحيح محمد شفيع اعتماد الدوله .

بار چهارم ، در بمبى ء، به سال 1311 ه - . ق . به اهتمام شيخ على محلاتى ، در 448 صفحه ، به گونه سنگى . در پايان اين چاپ ترجمه مؤ لف آمده است .

بار پنجم ، در تهران ، به سال 1312 ه - . ق . با مفاتيح المحجة ، در 614 صفحه . بار ششم ، در بيروت ، در سه جزء.

بار هفتم ، در نجف اشرف ، به سال 1348 ه - . ق . با تصحيح ، چاپخانه حيدريه .

آنچه در دست داريم ، چاپ هشتم كتاب است .

مؤ لف در اين كتاب ، فضائل پيامبر(ص ) و اهل بيت (ع ) را با استناد به كتابهاى مورد اعتماد، مانند: صحاح ست و... در يك مقدمه و صد باب ، گرد مى آورد.

از باب هفتاد و يك به بعد، مباحثى درباره غيبت امام زمان (عج )، با استفاده از كتابهاى گوناگون مطرح مى كند: از جمله :

آياتى كه بر اساس روايات اهل بيت ، به حضرت مهدى (عج ) تفسير شده ، از كتاب : المحجة فيما نزل فى القائم الحجة نقل مى كند.

رواياتى كه بيانگر نشانه ها و شرطهاى برپايى رستاخيزند، از جواهر العقدين مى آورد.

درباره ويژگيهاى حضرت مهدى (عج ) و اين كه او از اهل بيت است و فرزند زهرا(س ) رواياتى از كتابهاى اهل سنت مانند: كنوز الدقائق ، مسامرة الاخيار، سنن ترمزى ، مناقب لابن المغازلى الشافعى و اسعاف الراغبين درباره حضرت مهدى (عج ) نقل كرده است .

سخنان حضرت امير(ع ) را درباره شاءن و منزلت مهدى (عج ) از نهج البلاغه مى آورد.

از پيامبر(ص ) و ائمه (ع ) درباره گرفتاريهاى اهل بيت تا پيش از ظهور، رواياتى را مى آورد.

روايات بيانگر نام و شمار ائمه (ع ) ظهور حضرت ، دجال و حديث : ((بعدى اثنا عشر خليفه )) را از كتاب فرائد السمطين ، يادآور مى شود.

زمان ولادت حضرت ، كرامات حضرت ، ويژگيهاى ، آنان كه توفيق ديدار او را يافته اند، سخنان اهل الله ، از اصحاب كشف و شهود، تفسير آيه شريفه : (( يوم ندعوا كل اناس بامامهم )) و... از موضوعاتى است كه به آنها مى پردازد.

يكى از مستشرقان ، ينابيع الموده را اين گونه معرفى مى كند:

(( ينابيع المودة و هى شمائل النبى (ص ) و آل بيت فيها اقتباسات كثيرة من المصنفات القديمة و لذالها فائدة كبرى و هى مرغوبة فى بلاد عجم ...)) (707)

ينابيع الموده ، سيره و سيرت پيامبر(ص ) و اهل بيت را در بر دارد و در آن از كتابهاى زيادى از علماى پيشين استفاده شده و داراى فوائد بزرگ و بسيارى است و در بلاد و سرزمين غير عرب رواج دارد.

اين اثر، نه تنها در مناطق شيعه نشين مورد توجه بوده و هست ، بلكه در ديگر شهرهاى اسلامى نيز، از ارزش و اهميت شايانى برخوردار است .

نور الابصار

نوشته : سيد مؤ من بن حسن بين مؤ من الشبلنجى

ناشر: دارالكتب العلميه ، بيروت .

شماره صفحه ها: 248

وى در قريه شبلبخ از قراى مصر پرورش يافت و در ده سالگى تمام قرآن را حفظ كرد و وارد دانشگاه الازهر مصر شد و نزد دانشمندان بزرگى چون : شيخ محمد خضرى ، مياطى ، شيخ محمد الاشمونى ، شيخ محمد الانبايى ، شيخ ابراهيم شرقاوى شيخ محمد مرصفى ، كسب دانش كرد و در علوم و فنون گوناگون ، بويژه علم حديث ، ادب و تاريخ به درجات عالى نائل آمد و آثار ارزشمندى ، عرضه داشت از جمله نوشته هاى وى ، كتاب : نورالابصار فى مناقب آل بيت النبى المختار است (708) .

بخشى از اين اثر، اختصاص به حضرت مهدى دارد كه تحت عنوان : ((فصل فى ذكر مناقب محمد بن الحسن الخالص ...)) آمده است . ذيل اين فصل ، به بحث درباره : ولادت ، كنيه ، القاب ، اوصاف و نايبان حضرت ، چگونگى غيبت ، سال غيبت ، طول عمر، زمان و مكانى كه حضرت غائب شده ، حيات وى پس از غيبت ، محال نبودن غيبت طولانى و... مى پردازد.

آنگاه ، ديدگاه كسانى را كه بر اين باورند: مهدى منتظر، محمد بن حنيفه است و باز خواهد گشت و هم اكنون در جبل رضوى ، اطراف مدينه مى زيد، به شدت رد مى كند و مى نويسد:

(( و هذه كلها اقوال فاسدة ... فان محمد بن حنيفه رضى الله عنه توفى بالمدينة المنورة و قيل بالطائف .)) (709)

اين گفتارها تمام فاسد است ... محمد بن حنيفه ، در مدينه منوره و برخى گفته اند در طايف وفات كرده است .

سپس تحت عنوان : ((تتمة )) سخن را درباره اخبار مهدى (عج ) پى مى گيرد ابتدا اشاره دارد به اختلاف بين علماء، درباره اين كه آيا حضرت مهدى (عج )، از اولاد امام حسن است يا امام حسين (ع ) و نظر مى دهد كه حضرت مهدى ، از اولاد امام حسين (ع ) است و ديدگاه صاحب ((يواقبت الجواهر)) را براى تاءييد نظر خود، مى آورد:

(( ... المهدى من ولد الامام الحسن العسكرى بن الحسين و مولده النصف من شعبان ...)) (710)

آنگاه به موضوعات زير مى پردازد.

ويژگيهاى ظاهرى امام : قد و قامت ، رنگ ، سيما و...

زمان و مكان ظهور

چگونگى قيام .

سرزمين كشته شدن سفيانى

چگونگى برخورد با مردم .

و...

الاذاعة لما كان و ما يكون بين يدى الساعة

نوشته : سيد محمد صديق حسن .

ناشر: مؤ سسه سعودى مصر.

شماره صفحه ها:

مؤ لف ، در قنوج هند، چشم به هستى گشود، در دهلى به كسب دانش ‍ پرداخت ، سپس براى امر معاش ، به ((بهوبال )) سفر كرد و با تلاش و پشتكار، ثروت فراوان ، به دست آورد و با ملكه ((بهوبال ))، ازدواج كرد.

با حضور در صحنه افكار جديد و اصلاح طلبانه و در شمار شخصيتهاى دوره نوين نهضت اسلامى قرار گرفت . از وى آثار ارزشمندى در علوم و معارف اسلامى به زبانهاى : عربى ، فارسى و هندى به يادگار مانده است (711) .

از جمله كتاب : ((الاذاعة لما كان و ما يكون بين يدى الساعة )).

اين اثر، همان گونه كه از نامش پيداست ، ملاحم و فتن پيش از قيامت را در بر دارد. نويسنده ، ابتداء احاديثى كه در باب حضرت مهدى و مساءله غيبت در منابع روايى چون : سنن ، معاجم ، مسانيد و... آمده و از آنها استفاده تواتر مى شود، گرد مى آورد.

پس از اثبات تواتر احاديث ، به شبهات و خرده گيريهايى كه از سوى ابن خلدون و... در مورد احتجاج به احاديث حضرت مهدى شده مى پردازد و به ابن خلدون كه مى نويسيد:

((احاديث مربوط به غيبت مهدى ، برخى با برخ ديگر معرض است و راويان بعضى احاديث ، چون حافظه و ضبط قوى نداشته اند مورد طعن و جرح قرار گرفته اند. تنها به رواياتى كه از سوى محققان از محدثان رسيده ، مى شود عمل كرد.))

پاسخ مى دهد:

اولا، در كتابهاى صحيح نيز، راويان مورد طعن و جرح وجود دارد. افزون بر اين احاديث مربوط به مهدى را محدثان مورد اعتمادى ، چون : ترمذى ، ابى داود، ابن ماجه ، حاكم ، طبرانى و ابى يعلى الموصلى به اسناد جماعتى از صحابه نقل كرده اند.

ثانيا، احاديث مربوط به مهدى ، برخى صحيح و بعضى حسن و ضعيف هستند. از آن جا كه برخى احاديث ، به برخ ديگر يارى مى رسانند و به شواهدى نيز، تقويت مى شوند، مى شود بر آنها اعتماد كرد.

ثانيا، مساءله امام زمان (عج ) و ظهور وى ، مشهور بين همه مسلمانان و اهل اسلام است و در طول عصرها و قرنها، زبان به زبان منتقل شده و همه بر آن بوده و هستند كه ناچار در آخر الزمان ، فردى از اهل بيت پيامبر(ص ) ظهور مى كند و دين را تاءييد و عدل را ظاهر مى سازد و مسلمانان از وى پيروى مى كنند و بر بلاد اسلامى مسلط مى شود. اين شخص مهدى ناميده مى شود.

آنگاه مى نويسد: خروج دجال و فرود آمدن عيسى و وقايع پس از آن ، از نشانه هاى رستاخيزند و روايات صحيح و در حد تواتر، بر آنها دلالت مى كنند و جايى براى انكار آنها نيست و براى تاءييد ديدگاه خود سخن شوكانى را گواه مى آورد:

(( قال : و الاحاديث الوارده فى المهدى التى امكن الوقوف عليها منها خمسون حديثا فيها الصحيح و الحسن و الضفيف المنجبر و هى متواترة بلا شك و لا شبهة ، بل يصدق و صف التواتر على ما هو دونها على جميع الاصلاحات المحررة ى الاصول و اما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدى فهى كثيرة ايضا...))(712)

احاديثى كه درباره حضرت مهدى (عج ) رسيده و امكان دسترسى به آنها وجود دارد، از جمله پنجاه حديث است كه در بين آنها، صحيح ، حسن ، ضعيف و منجبر وجود دارد و اينها متواترند، بدون شك و شبهه ، بلكه كمتر از اينها بنابر همه اصطلاحاتى كه در اصول بدان اشاره شده ، تواتر صدق مى كند. اما آثار صحابه كه در آنها تصريح به مهدى شده نيز، زياد است .

در اينجا اشاره اى دارد به كتاب سيد علامه بدرالملة المنير محمد بن اسماعيل اليمانى و رواياتى كه وى گردآورى كرده درباره : ظهور مهدى از آل محمد در آخر الزمان ، مشخص نبودن زمان ظهور و اشاره به روايتى كه مى گويد: ((پيش از ظهور مهدى دجال خروج مى كند)).

آنگاه ، احاديث رسيده درباره حضرت مهدى را اين گونه دسته بندى مى كند:

1. درباره اسم ، نسب ، مولد، بيعت كنندگان ، هجرت كنندگان باورى ، سيره و صفات وى .

2. برشمارندگان ويژگيها حضرت و نشانه هاى ظهور.

3. درباره فتنه ها و حادثه هايى كه پيش از ظهور پديد مى آيد.

4. ملاحمى كه در زمان حضور حضرت ، واقع مى شوند و نشانه نزديكى رستاخيزند.

نويسنده در ذيل هر حديثى كه مى آورد، نكاتى را درباره حديث و راويان آن ، يادآورى مى شود. از باب نمونه ، در ذيل روايت طلحة بن عبدالله مى نويسد:

(( اخرجه الطبرانى فى الاوسط و فيه مثنى بن الصباح و هو متروك و ضعيف جدا و وثقه ابن معين رواية و ضعفه ايضا و ليس فى الحديث تصريح بذكر المهدى ...))

طبرانى در الاوسط، روايت را آورده است . در سند روايت ، مثنى بن الصباح ، كه كنار گذاشته شده و جدا ضعيف شمرده شده ، وجود دارد. در روايتى ، ابن معين ، او را توثيق كرده و ضعيف نيز دانسته است . در حديث ، تصريح نام مهدى نشده است .

به ديدگاههاى متصوفه و شيخيه اشاره مى كند و ابزار مى دارد:

((آنان ديدگان درستى نسبت به مساءله مهدى ندارند و مبناى سخنان خود را از اصول واهى گرفته اند.))

مى نويسد:

((ما، در اعتقادات و ديدگاههاى مذهبى خويش ، جز به قرآن و احاديث تمسك نمى جوييم و دين را جز از اين دو راه اثبات نمى كنيم .))

در مورد رد كسانى كه استدلال به اين روايات را درباره مهدى ، نادرست مى پندارد، بويژه ابن خلدون ، افزون بر آنچه يادآور شده مى نويسد:

((اين احاديث ، كمتر از احاديثى كه در باب احكام شرعى مورد استناد قرار مى گيرد، نيست و معمول است كه فقها به اينگونه روايات استدلال مى كنند و آنچه راجع به جرح و تعديل راويان گفته شده ، در ساير سندهاى روايات نيز، وجود دارد.

بنابراين ، مساءله مهدى جاى شك و شبهه ندارد و با وجود دليلهاى بسيار، انكار آن ايستادگى در برابر نصوص مستفيضه اى است كه به حد تواتر نيز مى رسد.))

سپس استناد مى كند به ديدگاه شيخ علامه محمد بن احمد السفارينى حنبلى كه مجموع احاديث را موجب علم قطعى دانسته و ايمان به خروج حضرت را واجب شمرده است .

(( ... ما يفيد مجموعة العلم القطعى فالايمان بخروج المهدى واجب كما هو مقرر اهل العلم و مدون فى عقائد اهل سنة و الجماعة .)) (713)

مجموع احاديث ، مفيد علم قطعى به وجود قيام مهدى است . از اين روى ، ايمان به قيام مهدى ، واجب است همان گونه كه نزد اهل دانش ثابت شده و در عقايد اهل سنت و جماعت تدوين شده است .

سخن آخر را به حوادثى كه پيش از خروج حضرت مهدى ، رخ خواهد داد و نشانه ظهور و... اختصاص مى دهد.

نجم الثاقب فى احوال الامام الغائب

نوشته : ميرزا حسين نورى طبرسى .

ناشر جعفرى ، مشهد.

شماره صفحه ها: 587.

محدث نورى ، در يكى از قراى نور، در سال 1254 ه - . ق . ديده به جهان گشود. در تهران از محضر شيخ عبدالرحيم بروجردى ، مايه علمى گرفت و در سال 1278 ه - . ق . براى كسب دانش بيشتر به عراق هجرت كرد و از خرمن پرفيض شيخ عبدالحسين تهرانى ، شيخ اعظم انصارى بهره جست ، سپس به هنگام مهاجرت ميرزا حسن شيرازى به سامرا با وى مهاجرت كرد. چند سال در سامرا بود و آنگاه به نجف اشرف ، بازگشت و در آنجا اقامت گزيد و در همان جا، به سال 1320 ه - . ق . ديده از جهان فروبست . وى آثار بسيار دارد.(714) از جمله : نجم الثاقب فى احوال الامام الغائب (عج )، به زبان فارسى .

شيخ عباس قمى درباره شخصيت علمى وى مى نويسد:

(( ... اما علمه فاحسن فنه الحديث و معرفة الرجل و الاحاطة بالاقال و الاطلاع بدقايق الآيات و نكات الاخبار بحيث يتحير العقول عن كيفيته استخراجه جواهر الاخبار عن كنوزها و ترجع الابصار حاسرة عن ادراك طريقته فى استنباط اشاراتها و رومزها.(715) ))

اما گاهى وى به فن حديث ، رجال ، احاطه به ديدگاههاى ديگران ، شناخت دقايق آيات و نكات روايات ، به گونه اى بوده كه خردها از چگونگى برداشت او از گنجينه هاى اخبار در شگفتى فرو رفته و نسبت به درك ، فهم و شيوه استنباط و كشف اشارات و رموز به ديده حيرت مى نگريسته اند.

اين اثر، مزين است به تقريظ مرحوم ميرزاى شيرازى بزرگ .

درباره انگيزه خود از تاءليف اين اثر مى نويسد:

((در سال 1303 ه - . ق . در خدمت ميرزاى بزرگ بودم .

ميرزا فرمود: خوب است ، كتابى مستقل درباره حضرت مهدى (عج ) به زبان فارسى نگاشته شود. و شما شايستگى انجام اين مهم را داريد.

عرض كردم : مقدمات امر فراهم نيست ، ولى از آنجا كه در سال گذشته ، رساله اى درباره كسانى كه در غيبت كبرى ، به زيارت حضرت مهدى (عج ) مشرف شده اند، تحت عنوان : جنة الماءوى نگاشته ام ، اگر مصلحت باشد همان رساله را، با افزودن مطالبى بر آن ترجمه كنم .

پيشنهاد پذيرفته شد. لكن ميرزا فرمود: شمه اى از حالات حضرت مهدى ، هر چند به اختصار بر آن افزوده شود. حسب الامر مطاع ميرزا، به انجام اين اثر اقدام شد و در نهايت ياءس با استمداد از عسكريين ، بحمدالله در اندك زمانى اين خدمت به انجام رسيد.))

كتاب حاضر در دوازده باب به شرح زير تنظيم شده است :

باب اول : چگونگى ولادت ، شمه اى از احوال شخصى حكيمه خاتون .

باب دوم و سوم ، اسامى القاب و كنيه ها، شمايل و توجهات الهى به حضرت .

باب چهارم ، اختلاف مسلمانان نسبت به امر غيبت ، پس از اتفاق بر درستى صدور اخبارى كه از پيامبر(ص ) بر آمدن حضرت مهدى رسيده ، كتابهايى كه عالمان اهل سنت ، در باب حضرت مهدى موعود، تاءليف كرده اند، مطالب مورد اختلاف : نسب ، اسم پدر تشخيص و تعيين آن حضرت و ديدگاههاى علماى فرق اسلامى در مورد هر يك از مباحث فوق و نقد و بررسى هر يك و ارائه ديدگاه صواب .

باب پنجم و ششم : بحث و استدلال درباره اين كه حضرت مهدى موعود، فرزند امام حسن عسكرى (ع ) است .

باب هفتم و هشتم : سخن دربار كسانى است كه در عصر غيبت كبرى ، به محضر حضرت ، شرفياب شده اند، يا بر معجزات حضرت آگاهى يافته اند و جمع بين رواياتى كه مى فرمايد:

((مدعى ديدار با حضرت را بايد دروغگو خواند)) و داستانهايى كه بيانگر ديدار بزرگان و اولياء با حضرت هستند و...))

باب نهم ، درباره اين كه براى هر حاجت ، به امامى خاص بايد توسل جست و اثبات اين نكته كه يكى از مناصب خاصه امام زمان (عج ) پناه دل سوختگان است .

باب دهم ، در بيان گوشه اى از تكاليف و آداب مسلمانان ، نسبت به آن جناب .

باب يازدهم ، روزهاى ويژه آن حضرت و تكليف پيروان حضرت در آن روزها.

ناگفته نماند، مطالب سست ، بى اساس و بى پايه در كتابهايى كه درباره حضرت مهدى نگاشته شده بسيار است ، بايد با دقت به آنها نگريست و هر مطلبى را از آنها بى درنگ و بى مطالعه همه جانبه و بدون مراجعه به اهل فن ، نپذيرفت .

از جمله نوشته هايى كه مطالب واهى ، بى پايه و به دور از خرد بسيار دارند، نوشته هاى محدث نورى است كه بايد اهل نظر و محققان و نويسندگان تيز نگر، واهى بودن اينها را به همه شيفتگان مهدى و اهل مطالعه بنمايانند.

اعيان الشيعه ، جلد 4

نوشته : محسن امين .

ناشر: دارالتعارف للمطبوعات ، بيروت .

سيد محسن امين عاملى ، در سال 1283 ه - .ق . در قريه شقره جبل عامل ، متولد شد و علوم مقدماتى را در همان جا به پايان رساند و براى تحصيل علوم عالى به عراق هجرت كرد و در نجف اشرف ، رحل اقامت افكند و از محضر بزرگان آن حوزه بهره برد و به مقام عالى اجتهاد نائل آمد، سپس به دمشق رفت و در آن جا اقامت گزيد و مرجع شيعيان شد.

وى ، آثار بسيار دارد، از جمله آثار، اثر ارزشمند اعيان الشيعه است (716) .

مؤ لف بزرگوار در اين اثر با عظمت كه در حقيقت ، دائرة المعارف پيشوايان دين ، رجال علم و ادب و فرهنگ است ، در مورد حضرت مهدى (عج ) سنگ تمام گذاشته و بيش از 150 صفحه از كتاب را به آن حضرت اختصاص داده است .

شيوه بيان مطالب ، بيشتر بر مبناى نقل اخبار و اقوال بزرگان و دانشمندان است . در هر موضوع پيش از ورود در اصل بحث مقدمه اى مى نگارد، سپس به مطالب اصلى مى پردازد. درباره حضرت مهدى (عج ) موضوعات زير را به بحث گذارده :

زمان ولادت ، ويژگيهاى شخصى ، پوشش ، غيبت و سفراء، امامت حضرت ، وجود حضرت در شهرها، ولى غايب از ديدگان ، اخبارى كه از طريق اهل سنت درباره ظهور حضرت رسيده ، مطالبى كه شيعيان در اثبات امامت ، غيبت و... از قرآن احاديث پيامبر(ص ) فاطمه (س ) و ساير ائمه (ع ) بدانها تمسك مى جويند، غيبتهاى انبياء: صالح ، ابراهيم يوسف ، موسى ، اوصياء و حجج پس از موسى تا زمان مسيح ، معجزات حضرت و نشانه هاى اثبات آن طرح يازده شبهه در مورد مهدى (عج ) و پاسخ آن با دليها و برهانهاى عقلى و نقلى ، يادآورى نام دانشمندان و علماى اهل سنت كه در وجود حضرت مهدى ، با شيعه هم عقيده اند، بحث درباره نشانه هاى ظهور با استفاده از منابع گوناگون و شمارش 69 نشانه ، سال ، روز و مكان ظهور حضرت ، آنچه پس از ظهور توسط حضرت مهدى انجام مى پذيرد، محل اقامت مدت حكومت سيره و سيماى وى به هنگام قيام و طريقه اجراء احكام ، نشانه هايى كه در آن عصر، خداوند ظاهر مى سازد، شمار ياران مهدى ، نام شهرها و چگونگى گرد آمدن آنان و...

المهدى

نوشته : سيد صدرالدين صدر.

ناشر: دارالزهراء، بيروت .

شماره صفحه ها: 255

سيد صدرالدين صدر، از علماى شيعه است . وى ، در سال 1299 ه - . ق . در كاظمين ، ديده به جهان گشود و در مهد تربيت پدر باليد و تحصيلات ابتدايى و سطوح را در سامراء و كربلا، نزد اساتيد بزرگى ، چون شيخ حسن كربلايى ، آقا ضياءالدين عراقى و... فرا گرفت . در سال 1329 ه - . ق . به سفارش پدر، به نجف اشرف هجرت كرد و در آن جا مدتها از محضر درس آخوند خراسانى و ميرزاى نائينى بهره برد.

در سال 1349 ه -. ق به مشهد مشرف شد و در آن جا اقامت گزيد و به تدريس و رسيدگى به امور مردم و... پرداخت .

پس از مدتى ، به در خواست ، مؤ سس حوزه علميه قم ، شيخ عبدالكريم حائرى ، به قم مشرف شد و در حوزه علميه قم ، جايگاه رفيعى يافت .

ايشان آثار فراوانى دارد(717) . از جمله آنها كتاب ارزشمند المهدى است .

مؤ لف به منابع اصلى حديث و تاريخ كه معروف به وثاقت و مورد اطمينان و اعتمادند تكيه دارد و بحث دقيق و عميقى را پى مى گيرد و به بسيارى از شبهات پاسخ مى گويد.

كتاب ، در يك مقدمه و هشت فصل و خاتمه ، تنظيم شده است .

وى درباره انگيزه تاءليف كتاب مى نگارد:

((در مجلس دوستانه اى ، از مهدى منتظر (عج ) و آنچه شيعه اماميه اثناعشريه ، در اين باب بدان معتقدند سخن به ميان آمد.

برخى از حاضران در مجلس ، اظهار داشتند، برادران اهل سنت ، در اين موضوع چه عقيده اى دارند. آيا از طريق آنان ، احاديثى كه موافق احاديث شيعه باشد، وارد شده و دانشمندان آنان ، نوشته اى دارند، يا خير؟

در پاسخ گفتم : از طريق اهل سنت احاديث مستفيضه ، بلكه متواتره وارد شده و علماى آنان در اين باب تاءليفات زيادى دارند. البته بعضى مناقشات و استبعاداتى نيز دارند كه از گذشتگان خود گرفته اند و ميان آنان ، رواج يافته و به تاءليفات آنان با اختلاف در تعبير، سرايت كرده است .

بعضى از حاضران در مجلس گفتند، براى شما امكان دارد در اين موضوع كتابى بنويسيد؟ گفتم : پرداختن به اين مساءله ، سبب جريحه دار شدن عواطف مى شود و اين را نمى پسندم ، بويژه مثل اين زمان كه ما، نياز شديد به وحدت كلمه داريم . گفتند: بحث علمى ، با حفظ آداب مناظره و خارج نشدن از آداب و اخلاق اسلامى اشكالى ندارد.

از اين روى پذيرفتم در اين باب ، كتابى بنگارم .

آنگاه پس از مطالعه كتابهايى كه در دسترس بود، احاديث مربوط به موضوع را ذيل عنوان مناسب ، گردآورى كردم . اگر حديثى ، بر چند عنوان دلالت داشت ، آن را زير هر يك از عناوين ، آوردم .

در نقل روايات ، بر كتابهايى كه در چاپخانه هاى اهل سنت به طبع رسيده بود، يا آثار مخطوطى كه اعتبار آنها مسلم بود، اكتفا كرديم و جز اندكى از كتابهاى چاپ شده در ايران ، نقل نكردم . عنايت داشتم ، مطالبى را گرد آورم كه از كتابهاى اهل سنت و مورد اعتماد آنها باشد. از علماى شيعه و منابع شيعى كه احاديث نبوى را از طريق اهل سنت نقل كرده اند، حديث نقل نكردم مگر مقدارى از كتاب : الدرالموسويه فى شرح العقايد الجعفريه ، تاءليف حسن صدر كاظمى ، به خاطر اداى بعض حقوق و تاءييد مطالب .))

در پايان مقدمه مى نويسد:

((خدا را شاهد مى گيرم ، من ، به ديده انصاف به احاديث و سخنان سلف صالح نگريستم و بر آن رويه مشى كردم كه اعتقاد خود را با دليل منطبق سازم ، نه اين كه دليل را بر اعتقاد منطبق سازم .))

تحت عنوان نظرة اجماليه ، به كتابهايى كه بزرگان اهل سنت ، درباره مهدى (عج ) نگاشته اند، اشاره مى كند و مستفيض و متواتر بودن روايات پيامبر(ص ) درباره حضرت مهدى از ديدگاه اهل سنت مى نماياند:

((... قال ابن حجر فى ((الصواعق )) قال ابوالحسن الابرى قد تواترت الاخبار واستفاضت بكثرة رواتها عن المصطفى (ع ) بخروج المهدى و انه من اهل البيت .(718) ))

ابن حجر، در الصواعق ، از ابوالحسين الابرى نقل مى كند: روايات متواتر و مستفيض در بسيارى راويان از پيامبر صلى الله عليه و آله بر ظهور مهدى (عج ) و اين كه از اهل بيت است ، رسيده .

((... قال الشبلنجى فى ((نوالابصار)) تواتر الاخبار عن النبى ان المهدى من اهل بيت و انه يملاء الارض عدلا.))(719)

شبلنجى در نور الابصار، گفته است : اخبار نقل شده از پيامبر صلى الله عليه و آله ، مبنى بر اين كه مهدى ، از اهل بيت و زمين را پر از عدل مى كند، متواتر است .

آن گاه ، سخنان ديگرى كه بر تواتر و استفاضه اخبار مهدى (عج ) دلالت دارد، مى آورد و مى نويسد: اگر از سخنان صريح اين گواهان چشم بپوشيم و به احاديث از حيث سند و دلالت نظر افكنيم ، روايات ، سه دسته اند:

1. روايات صحيح از نظر سند و بى اشكال از نظر دلالت . ائمه حديث و بزرگان حفاظ بر صحت و حسن بودن آنها تصريح كرده اند. در وجوب عمل و اخذ اين دسته از روايات ، ترديدى نيست .

2. رواياتى كه از نظر سند، صحيح نيستند، ولى دلالت آنها روشن است و قواعد مقرر در علم رجال ، اين دسته از روايات را، از آن جهت كه به واسطه دسته اول جبران مى شوند و اجماع بر مضمون آنهاست ، معتبر مى شمارند.

3. روايات صحيح و ضعيفى هستند كه مخالف عموم احاديث متواتر و مستفيضه اند كه اگر تاءويل آنها، ممكن نباشد، طرح و اعراض از آنها لازم است . مثل رواياتى كه دلالت مى كنند كه اسم مهدى ، احمد است و اسم پدرش ، عبدالله . يا اين كه از اولاد ابى محمد الحسن زكى است . مطالب هشت فصل كتاب ، بدين شرح است :

فصل اول ، درباره بشارتهايى كه بر ظهور مهدى (عج ) در كتاب خدا، سنت پيامبر صلى الله عليه و آله ، سخنان على (ع ) و بزرگان و اعلام ، در قالب نظم ، يا نثر وارد شده است .

فصل دوم ، مهدى منتظر عرب و از امت پيامبر صلى الله عليه و آله است و بيت شريف و خانواده وى ، مشخص بوده و شواهد بسيارى بر اين ، دلالت دارند.

فصل سوم : ويژگيهاى ظاهرى و باطنى ، ملكات فاضله ، دانش ، قضاوت ، بيعت ، حكومت ، اصلاحات و...

فصل چهارم ، مقام و منزلت حضرت نزد خداوند و...

فصل پنجم ، ولادت ، تعيين اسم ، لقب ، كنيه ، نام پدر، مادر، طول عمر شريف و...

فصل ششم ، چگونگى غيبت ، محل غيبت ، علت غيبت ، چگونگى بهره مندى مردم از حضرت در زمان غيبت و...

فصل هفتم ، نشانه هاى آسمانى و زمينى ظهور، جو عمومى جهان ، خروج سفيانى و...

فصل هشتم ، فضيلت انتظار فرج ، نهى از تعيين زمان ظهور، محل ظهور، بيعت ، شمار ياران و...

كتاب الغيبة

نوشته : محمد ابراهيم نعمانى .

از بزرگان قرن چهارم ، اين اثر شامل 26 فصل ؛ درباره امامت و حمايت ائمه (ع )، علائم ظهور، مدعيان امامت ، زمين بدون حجت نيست ، صبر و انتظار فرج و... .

در پايان كتاب ، فهرستى ارائه شده از كتابهايى كه نويسنده محترم ، از آنها نقل روايت كرده است .