بازگشت

47- تشرف حاج عنايت اللّه در مسجدالحرام


شيخ متعبد, حاج عنايت اللّه فرمود: سـال 1331, در طـريق مراجعت از حج بودم .

شب جمعه از منى با دو نفر از اتقياء به مسجد الحرام آمده و نزديك محل تولد حضرت اميرالمؤمنين (ع ) نشستيم ومشغول به ختم امن يجيب المضطر اذا دعاه ويكشف السوء, براى تعجيل فرج حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف شديم .

از آن جـايـى كـه تـقدير الهى را تدبير بندگان تغيير نمى دهد, همه ما را خواب ربود, درحالى كه نزديك دو هزار مرتبه از ذكر را گفته بوديم .

ناگاه از خواب بيدار شدم ديدم كه يكى از دو رفيقم از مـسجد بيرون رفته است .

خيلى ناراحت شدم و فورا رفتم وتجديد وضو نمودم و با نهايت تاسف برگشتم كسى در آن جا نبود كه عجم باشد, مگرما دو نفر و از اعراب هم دو سه نفر سنى مشغول مناجات بودند.

مـن آمـدم و در مـوضـعـى مـشـغول به تضرع و زارى شدم .

هنگام سحر بود ناگاه احساس كردم بزرگوارى دست به شانه من گذاشت و فرمود: وقت بسيار خوبى است حال بسيار خوبى دارى در دعا اهتمام كن .

به مجرد شنيدن اين كلمات , بدنم مرتعش گرديد و حالم دگرگون شد.

وقتى نظر كردم ,احدى را نـيـافـتم و در مسجد عجم ديگرى نبود جز رفيقم كه در جاى خود بود.

يقين كردم كه حضرت ناموس دهر ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف بوده است