11- تشرف حجة الاسلام آقا نجفي اصفهاني
مرحوم حجة الاسلام , آقا نجفى اصفهانى در كتاب خود مرقوم فرموده است : مـرتـبـه اول كـه بـه محضر مولايم مشرف شدم اين بود كه در كشتى نشسته بودم .
ديدم شخصى آهسته بر روى آب دريا راه مى رود و امواج دريا را همچون زمين هموارمى پيمايد.
در اثناء مشاهده ايـن امـر عـجـيـب , به خاطرم رسيد كه شايد اين بزرگوارحضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالى فرجه الشريف باشد.
به مجرد خطور اين مطلب به ذهنم آن بزرگوار ناپديد شد.
مـرتـبـه بـعدى تشرفم اين بود كه شبى بعد از اداء فريضه و نوافل , از مسجد الحرام به سمت منزل مـى رفتم .
در بين راه كه خالى از رفت و آمد بود, بزرگوارى خود را به من نشان دادند و فرمودند: شـيـخ مـحـمـد تـقى انت فقيه اصفهان (تو فقيه و عالم اصفهانى ها هستى ).
از استماع اين سخن روح افـزا جانم تازه و شاديم بى اندازه گشت ,ولى در حيرت ماندم كه در اين شب تار, اين غريب از شهر و ديار را كه مى شناسد وچه كسى نام و حال مرا مى داند.
و متعجب بودم كه ايشان از كجا علم و موقعيت مرامى داند! در دل خيال كردم كه شايد حضرت ولى عصر و ناموس دهر عجل اللّه تعالى فـرجـه الـشـريـف بـوده بـاشـد, چون نظر كردم هيچ كس را نديدم .
پس دانستم كه بيش از اين , قابليت تشرف به خدمت آن سرور را نداشته ام