بازگشت

6- ديدن نور آن حضرت توسط شيخ علي مهدي دجيلي


شيخ على مهدى دجيلى فرمود: مـن هميشه شبهاى ماه رمضان در سامرا به سرداب مقدس مشرف مى شدم و مشغول نماز و دعا و تلاوت قرآن مى شدم .

تـا ايـن كـه در يك شب قدر در اثناء قرائت قرآن به خود گفتم , معلوم مى شود كه ما موردرضايت مولاى خود حضرت بقية اللّه ارواحنافداه نيستيم , والا چطور مى شود در اين سالهاى متمادى , با آن كه در جوار آن حضرت هستيم ايشان را نبينيم .

ناگاه بدنم به لرزه درآمد و نورى ظاهر گشت كه سـرداب مـطـهـر را روشـن نمود.

در آن جا جز يك فانوس چيز ديگرى نبود, ولى اين نور بيشتر از پـنـجاه فانوس روشنايى داشت .

متحيرشدم و گريه شديدى به من دست داد عرض كردم : مولاى من , اگر شما خودتان هستيدفلان حاجت مرا تا صبح برآورده كنيد.

صـبـح حـاجـتى را كه خواسته بودم , برآورده كردند و معلوم شد, كه در آن سرداب مقدس , مورد توجه حضرت ولى عصر ارواحنافداه قرار گرفته ام