بازگشت

18- رؤياي صادقه شيخ علي مكي


صالح متقى , حاجى شيخ على مكى فرمود: من به تنگى معيشت و بدهيهاى زياد مبتلا شدم , بحدى كه ترسيدم طلبكارها مرابكشند, يا آن كه از تـنـگدستى و غصه بميرم .

ناگاه دست به جيب خود كرده دعايى درآن ديدم , بدون آن كه خود گذاشته باشم يا كسى كه او را ديده باشم , در جيبم گذاشته باشد.

از مشاهده آن دعا خيلى تعجب كردم و متحير گرديدم ! در خواب مردى را به هيئت صلحا و زهاد ديدم كه به من مى گويد: فلانى , دعاى مربوط به خودت را به تو داديم آن را بخوان تا از تنگى و شدت رها شوى .

من او رانشناختم و تعجبم زياد شد! مرتبه دوم , حضرت حجت (ع ) را در خواب ديدم فرمودند: آن دعايى را كه به تو عطاكرديم , بخوان و به هر كس كه مى خواهى تعليم بده .

شـيـخ عـلى مكى مى گويد: آن دعا را چند بار تجربه كردم و فرج و گشايش را به زودى مشاهده نمودم , ولى پس از مدتى گم شد و چندى هم مفقود بود.

در اين مدت به خاطر از دست دادن آن , تاسف مى خوردم و از بدى عمل خود استغفار مى كردم .

امابعدها شخصى نزد من آمد و گفت : اين دعـا در فـلان مكان از تو مفقود شده بود و آن رابه من داد, ولى به خاطرم نيامد كه به آن جا رفته باشم .

دعا را گرفتم و سجده شكربجاى آوردم .

دعا اين است : بـسـم اللّه الـرحمن الرحيم رب انى اسئلك مددا روحانيا تقوى به قوى الكلية والجزئية حتى اقهر بـمبادى نفسى كل نفس قاهرة فتنقبض لى اشارة دقائقها انقباضاتسقط به قواها حتى لا يبقى فى الكون ذو روح الا و نار قهرى قد احرقت ظهوره يا شديد يا شديد يا ذا البطش الشديد يا قهار اسئلك بـما اودعته عزرائيل من اس مائك القهرية فانفعلت له النفوس بالقهر ان تودعنى هذا السر فى هذه الساعة حتى الين به كل صعب و اذلل به كل منيع بقوتك يا ذا القوة المتين .

و كـيفيت آن اين است كه در سحر سه مرتبه [در صورت امكان ], صبح سه مرتبه و درشب هم سه مـرتبه خوانده شود و هرگاه كار سخت شود, بعد از خواندن آن سى باربگويد: يا رحمن يا رحيم يا ارحم الراحمين اسئلك اللطف بما جرت به المقادير