بازگشت

75- تشرف يكي از طلاب مدرسه خان مروي در تهران


عالم متقى حاج سيد خليل تهرانى فرمود: در ايـامـى كه در مدرسه خان مروى در تهران مشغول به تحصيل بودم , يكى از طلاب آن مدرسه , اعمالى را براى شرفيابى محضر حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف به مدت چهل شب انجام مى داد.

شـب چـهـلم , نصف شب , براى كارى از حجره اش بيرون مى آيد.

زمانى كه به حوض وسط مدرسه مـى رسـد, شخصى را آن جا ايستاده مى بيند.

آن شخص همان طورى كه ايستاده بود, از خانه هاى اطراف و صاحبان آنها خبر مى داد و مى گفت : اين خانه ملك فلان و فلان است و تا چند نسل قبل را ميگفت .

آن طـلبه مى گويد با خود گفتم : اين دزد است و مى خواهد مرا مشغول كند و بعد دزدى كند.

به هـمـين دليل سراغ خادم كه پشت در مدرسه مى خوابيد, رفتم او را بيدار كردم وجريان و آنچه را گـمـان كـرده بـودم , بـه او گفتم .

خادم گفت : در مدرسه و در پشت بام بسته است دزد از كجا مى تواند داخل شود.

بـا هـم بـه آن مـحـلـى كه آن شخص را ديده بودم , آمديم , اما احدى را نديديم .

يقين كردم كه آن شخص حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف بوده است