بازگشت

گفتار ششم : چرا امام زمان تاكنون ظهور نكرده است ؟


وقتى آن حضرت خود را براى يك دگرگونى اجتماعى آماده ساخته چه چيز مانع وى شده است كه در دوره غيبت صغرى يا سالهاى پس از آن به ميدان بيايد و غيبت خود را طولانى نسازد؛ با توجه به اينكه در آن زمان ، زمينه و شرايط كارهاى اجتماعى و اصلاحى بسيار آسان تر بوده است ؟

آن حضرت به واسطه رابطه مستقيمى كه بر اثر برنامه ريزيهاى خاص در زمان غيبت صغرى با مردم داشت ، اين مكان را يافته بود كه ياران خود را گرد آورد و با قدرت ، كار خود را شروع كند. قدرتهاى حاكم آن زمان نيز به اين مرتبه از توان و نيروى دهشتناك كه انسان امروزه بر اثر پيشرفت علم و صنعت به آن دست يافته است ، نرسيده بود.

جواب اين است كه هر كارى براى تغيير ساختار جامعه به وقوع پيوندد؛ موفقيت آن بستگى به يك سلسله شرايط و زمينه هاى خارجى دارد و تا همه آن شرايط كاملا تحقق نيابد امكان رسيدن به هدف وجود ندارد.

البته آن تغييرات اجتماعى كه سرچشمه اى الهى دارد از نظر پيام ، ربطى به عوامل خارجى ندارد؛ زيرا پيامى كه زيربناى اين تغييرات است ، الهى و آسمانى است و شرايط خارجى در آن مؤثر نيست ولى از جنبه اجرايى بيرونى متكى است و موفقيت و زمان انجام آن بستگى به آن دارد و درست به همين جهت بوده است كه آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهليت بگذرد و آن وقت آخرين پيام خود را به واسطه حضرت محمد، صلى اللّه عليه و آله ، فرستاد؛ و با آنكه جهان در دوران فترت نياز شديد به پيامبر داشت ولى به خاطر وابستگى اجرايى به شرايط خارجى در آن تاءخير شد. اين عوامل خارجى كه اجراى اصلاحات بدان نياز دارد برخى عبارتست از فضاى مورد نظر و برخى جزئيات است كه جنبش انقلابى در پيچ و خمهاى باريك آن را مى طلبد.

براى نمونه ، انقلابى كه لنين در روسيه با موفقيت رهبرى كرد به عامل مهمى مانند جنگ جهانى اول و سست شدن پايه امپراتورى تزار وابسته بود كه در ايجاد فضاى مناسب براى انقلاب سهم بسزايى داشت و عوامل جزئى و محدود ديگرى نيز در آن مؤثر بود مانند اينكه لنين توانست به سلامت وارد روسيه شود و انقلاب را رهبرى كند كه اگر هر حادثه اى باعث تاءخير ورود او شده بود؛ احتمال داشت انقلاب نتواند به اين سرعت حاكم شود.

آرى ، سنت تغييرناپذير الهى بر اين است كه اجرا و ايجاد تغييرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى ، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد و به همين جهت بوده است كه اسلام پس از يك دوره طولانى و پس از چندين قرن ، ظهور كرد.

پس با اينكه خداى بزرگ ، توانايى دارد همه مشكلات و همه سختيها را براى پيام رسانيهاى آسمانى ، هموار و بوسيله اعجاز فضاى مناسب ايجاد كند، اين روش را انتخاب نكرده است ؛ زيرا امتحان و ابتلا و رنجى كه مايه تكامل انسان مى شود در صورتى تحقق مى يابد كه تحولات ، طبيعى و مطابق با شرايط خارجى باشد. البته اين مانع نيست كه خداوند در برخى جزئيات دخالت كند، جزئياتى كه در اصل فضاى مناسب مؤثر نيست ولى گاهى براى ايجاد تحرك لازم است ؛ مانند كمكها و توجهات غيبى كه خداوند در لحظه هاى حساس و بسيار دشوار به اولياى خود مى كند چنانكه : آتش نمرود براى ابراهيم گلستان مى شود و دست آن يهودى پيمان شكن كه شمشير بر روى پيامبر كشيد از حركت مى افتد و يا تندباد شديدى كه چادرهاى كافران و مشركان را زمانى كه در جنگ خندق ، مدينه را در محاصره داشتند از ريشه در مى آورد و ترس و وحشت را در دلهاى آنان مى افكند.

ولى همه اينها از جزئيات فراتر نمى رود و در زمانى كه زمينه و شرايط براى اصلاحات عمومى كاملا آماده است كمكهاى فوريتى ، صورت طبيعى به خود مى گيرد و با واقعيتهاى خارجى مطابقت مى كند.

ما موقعيت امام زمان ، عليه السلام ، را با اين ديد بررسى مى كنيم تا دريابيم كه انقلاب او از نظر اجرا همانند همه انقلابها به زمينه هاى عينى و خارجى بستگى دارد و بايستى فضاى مناسب موجود باشد. از اينرو طبيعى است كه منتظر آن شرايط باشيم و همه مى دانند كه حضرت مهدى كارش محدود به يك منطقه و يك بخش از جهان است و بايستى همه بشريت را از تاريكى ستم به روشنايى عدل ، رهنمون گردد. براى اجراى چنين تحول بزرگى تنها وجود رهبر صالح كافى نيست و گرنه در همان زمان پيامبر اين شرط وجود داشت . پس اين تحول بزرگ ، فضاى مناسب جهانى مى طلبد كه همه زمينه هاى خارجى لازم براى انقلاب عمومى در آن وجود داشته باشد.

عامل اساسى در ايجاد اين فضاى مناسب و پذيرش پيام جديد عدالت از طرف مردم همانا احساس پوكى و پوچى است كه انسان متمدن آن روز خواهد كرد و منشاء اين احساس ، تجربه هاى مختلف بشرى از تمدن است ؛ كه جنبه هاى منفى آن پشت او را خم مى كند و به آنجا مى رسد كه مى فهمد شديدا نياز به كمك دارد و از عمق جان ، توجه خود را به عالم غيب يا منبعى مجهول ، معطوف مى دارد.

اما از نظر پيشرفتهاى مادى مى توانيم بگوييم در آينده شرايط براى رساندن پيام به جهانيان بهتر از گذشته است ؛ زيرا بخش هاى مختلف دنيا به هم نزديك مى شوند، مردم مى توانند با هم ارتباط برقرار كنند و وسايلى كه يك سازمان مركزى براى آگاه سازى ملتها از رسالت جديد بدان نياز دارد، در دسترس مى باشد.

اما آنچه در سؤ ال به آن اشاره شده كه هر چه بيشتر در ظهور آن حضرت تاءخير بيفتد، ابزار و آلات جنگى پيشرفته تر خواهد شد، درست است ولى اين ابزار و آلات مادى براى كسانى كه روحيه خود را باخته اند و از درون پوسيده اند به چه كار مى آيد؟

چه بسا در طول تاريخ كه كاخ يك تمدن بزرگ با اولين تلنگر فرو ريخته است ، چرا؟ براى اينكه چنين بنايى در واقع از قبل فرو ريخته بوده است و هيچگونه پشتوانه و تكيه گاهى نداشته است .