بازگشت

الف - بررسي معناي لغوي و اصطلاحي واژه وكالت و معرفي اجمالي سازمانوكالت


((وكالت ))در لغت به معناى ناتوانى از انجام مستقيم يك كار، و اعتماد بر ديگرى در آن كار است ؛ و در منابع فقهى ، ((وكالت ))را چنين تعريف كرده اند: ((وكالت ، يعنى واگذارى انجام كارى به ديگرى ، و نايب كردن او براى تصرف در يك امر)) ؛ و يا ((وكالت ، يعنى تفويض و واگذارى امرى به ديگرى ، براى آن كه در زمان حياتش آن را انجام دهد.))

با دقت در تعريف لغوى اصطلاحى واژه ((وكالت )) ، چنين استنباط مى شود كه در ريشه اين واژه ، ((ناتوانى از انجام مستقيم كار))نهفته است ؛ يعنى ((موكل ))زمانى به تعيين ((وكيل ))اقدام مى نمايد كه خود، به خاطر اسباب و انگيزه هائى ، قادر به انجام مستقيم كارى نباشد، گرچه مجاز به انجام آن كار هست ، و اختيار انجام آن نيز، با تعيين وكيل ، از او ساقط نمى شود.

از اين رو، اگر امام شيعه عليهم السلام نيز اقدام به تعيين وكيل مى نمودند به خاطر آن بوده كه خودشان مستقيما از طريق عادى ، قادر به ارتباط با شيعيان در نقاط دور دست (و يا حتى نزديك ) عالم اسلامى نبودند.

با توجه به تعريف لغوى و اصطلاحى ((وكالت )) ، اكنون مى توان تعريفى اجمالى از ((سازمان وكالت ))به دست داد و سپس به بررسى مشخصات و ويژگيهاى آن پرداخت .

اصطلاح ((سازمان وكالت ))بر مجموعه اى اطلاق مى شود كه تقريبا از ابتداى دوران معاصرت ائمه عليهم السلام با حاكميت عباسى شروع شد و تا آخرين روزهاى دوران ((غيبت صغرى ))استمرار يافت . گرچه مساءله ائمه عليهم السلام و عصر غيبت صغرى است . اين كه بر اين مجموعه عنوان ((نهاد يا سازمان وكالت ))اطلاق مى شود ناشى از وجود شكلى سازمانى ، منسجم و منظم در اين مجموعه است . به عبارت ديگر: اين مجموعه فراتر از يك سطح كنش هاى فردى غير مرتبط با هم و بدون وجود برنامه و دستور كار و رهبرى ناظر بر تمام مجموعه است .

وجود مجموعه اى از ويژگى ها، باعث مى شود جز اطلاق نام نهاد، سازمان ، يا نظام بر آن نداشته باشيم . اولين اصل حاكم بر يك نظام ، وجود نظم ، هماهنگى و انسجام بين خود اعضا و با اجزاى تشكيل دهنده آن است . در اين ميان ، وجود برنامه اى مشخص ، رهبرى حاكم و ناظر بر تمام سازمان ، اعضايى وفادار و مخلص نسبت به رهبرى و اجرا كننده برنامه هاى سازمان و وجود نظم در عملكردها را بايستى از جمله عوامل ايجاد اين انسجام و هماهنگى دانست . علاوه بر اينها، شرايط حاكم بر ائمه عليه السلام اقتضا مى كرد كه اين سازمان به طور مخفيانه و همراه با ((تقيه ))به كار خود ادامه دهد.

تشكيل اين سازمان مربوط به امام صادق عليه السلام است . در اين عصر، آن حضرت تعدادى وكيل و نماينده نمود تا نقش ارتباطى بين ايشان و شيعيان را ايفا كنند. در عصر امام كاظم عليه السلام ، اين سازمان شكلى وسيع تر يافت و در اواخر عصر امام رضا عليه السلام و سپس در عصر امام جواد عليه السلام ، سامان مندتر شد و فعاليت وسيعى را آغاز كرد. اين وضع در عصر امام هادى و امام عسگرى عليه السلام با شدت بيشتر پيش رفت ، تا آن كه در عصر غيبت ، مواجه با اوج فعاليت اين سازمان مى شويم ، چرا كه در اين عصر تنها وسيله ارتباطى شيعه ، با امام عليه السلام اين سازمان بود.

بدين ترتيب ، ((سازمان وكالت ))با اين سير حركتى ، فعاليت خود را آغاز كرد و تا انتهاى عصر غيبت صغرى ادامه حيات داد. وكلاى ائمه عليه السلام اعضاى اين سازمان بودند. آنان براى احراز اين مقام لازم بود شرايط خاصى را دارا باشند. پس از احراز مقام وكالت ، امام عليه السلام وظايف خاصى بر دوش آنان مى نهاد، ولى در اين ميان ، عده اى انگشت شمار از آنها، راه خيانت و انحراف و فساد را در پيش مى گرفتند، و بعضى از افرادى كه وكيل نبودند به خاطر انگيزهايى ، ادعاى دروغين وكالت را سر مى دادند، و به ناچار امامان شيعه عليه السلام بايستى با آنان مقابله مى نمودند. بايسته است ، هر يك از اين مباحث مستقلا مورد توجه قرار گيرد تا شناخت تفصيلى نسبت به اين سازمان حاصل گردد. مباحث آتى در پى انجام چنين مهمى است .