بازگشت

خلاصه


در عصر ((غيبت صغرى ))حكومت و خلافت در اختيار 6 خليفه عباسى ، ((معتمد)) ، ((معتضد)) ، ((مكتفى )) ، ((مقتدر)) ، ((قاهر))و ((راضى ))بود. اوضاع سياسى و ويژگيهاى آن در امتداد خصوصيات دوره قبل از عصر غيبت بود و به موازات گذشته ، استيلاى موالى به ويژه ((تركان ))ضعف رو به فزونى خلافت در حكومت مركزى و قدرت طلبى واليان ، ادامه داشت .

در اين دوره ، مركز خلافت از ((سامرا))به ((بغداد))منتقل شد، آشوب ((فرامطه ))در اين دوره اتفاق افتاد. قيامهاى علويان كه در دوره قابل تشديد شده بود، در اين دوره به جهت فتنه ((قرامطه ))و تشديد جو اختناق بر ضد شيعيان كاسته شد. قيامهاى ((ابن الرضا)) ، (محسن بن جعفر) در دمشق قيام ((حسن بن يحيى ))در ((يمن )) ، قيام ((اطروش )) ، (حسن بن على ) در ((طبرستان ))و ((ديلمان )) ، قيام ((حسن داعى ))در ((ديلم )) ، ظهور ((مهدى ))در شمال آفريقا و تاءسيس دولت ((فاطمى ))در ((مصر))و ((شمال آفريقا)) ، ظهور دولتهاى مستقل و يا خودمختار (حدود ده دولت مستقل و نيمه مستقل ) از ويژگى هاى سياسى اين دوره است .

((وضعيت اجتماعى ))نيز در ادامه وضع اسفناك و ناهنجار دوره گذشته بود. اختلافات فرقه اى و مذهبى ، قومى و قبيله اى ، اختلافات طبقاتى و شكاف در بعد فقر و غنا، عياشى و خوشگذرانى در بين خلفا ، وزرا، امرات و اعيان و اشراف ، و اسراف و تبذيرهاى گسترده و مصرف هاى بى رويه ، از ويژگى هاى وضعيت اجتماعى اين دوره است .

و در بعد ((فكرى )) ، دو ويژگى عمده از مختصات اين دوره است ، يكى پيدايش مكتب فكرى ((اشعرى ))كه جلوه اى ديگر از مكتب ((اهل حديث ))است . در اين دوره ، ((مكتب اشعرى ))بر ((مكتب اعتزال )) پيروز شد و اين پيروزى همچنان پابرجاست و ديگرى ، جمع آورى و تدوين كتب روايى .

درباره آغاز غيبت چند نظر وجود دارد كه از نظر تمام علماى شيعه ، از هنگام شهادت امام عسكرى عليه السلام است .

درباره شهادت امام عسكرى عليه السلام مى توان گفت كه حقد و حسادت عباسيان در برابر عظمت و موضعيت اجتماعى آن امام عليه السلام آنان را واداشت تا حضرت را به شهادت برسانند. قرائنى وجود دارد كه آنان حضرت را به شهادت رسانند و بعد مزوارنه كوشيدند تا به گونه اى وانمود كنند كه به مرگ طبيعى از دنيا رفته است .

خلفاى عباسى مى كوشيدند تا اگر از امام عسگرى عليه السلام فرزندى به يادگار مانده است ، او را دستگير و در همان آغاز زندگى نابودش كنند. اما نتوانستند به اين هدف شيطانى خويش نايل شوند.

((جعفر))عموى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در جهت همكارى با خلفاى عباسى قدم برداشت . او اول خواست كه بر پيكر امام عليه السلام نماز بگذارد كه امام مهدى عليه السلام مانع اين كار شد؛ چرا كه اين نماز خواندن ، رمز امامت است .

((جعفر))ادعاى امامت و جانشينى كرد. مدعى شد كه حضرت به جز او وارثى ندارد و آن را تصاحب نمود. حكومت را تحريك كرد تا در جستجوى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) باشند و او را دستگير كنند.

با اين همه كارهايى كه او انجام داد، سفير دوم حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )، ((محمد بن عثمان )) ، از ناحيه مقدسه ، توقيعى ارائه كرد كه دلالت دارد ((جعفر))در پايان زندگى از كردار خويش توبه نمود.

مطلب ديگرى كه در اين بحث بيان شد، داستان سرداب است كه برخى از دشمنان شيعه به شيعيان تهمت روا مى دارند و مى گويند كه شيعيان عقيده دارند امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در سرداب مخفى شده است و تاكنون بدون آب و غذا در آن جا زندگى مى كند، در حالى كه هيچ يك از علماى شيعه چنين اعتقادى ندارد. اين سخن افترا و افسانه اى بيش ‍ نيست .

درباره فلسفه غيبت در روايات اسلامى چند چيز بيان شده است ؛ همانند سرى از اسرار الهى ، آزمايش و غربال انسانهاى صالح ، ستم پيشه بودن انسانها، آزادى از يوغ بيعت با طاغوت هاى زمان و حفظ جان امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ).

((شيخ طوسى ))در اين باره مى نويسد:

عمده فلسفه ، اسرار و يا حكمت غيبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) حفظ جان امام و خوف از كشته شدن ايشان به وسيله دشمنان است .

امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در دوره ((غيبت صغرى )) ، 4 سفير و نايب خاص داشتند؛ اين 4 تن به ((نواب اربعه ))معروفند كه به ترتيب ((ابوعمرو، عثمان بن سعيد عمرى )) ، ((ابوجعفر، محمد بن عثمان بن عمرى )) ، ((ابوالقاسم ، حسين بن روح نوبختى ))و ((ابوالحسن ، على بن محمد سمرى ))كه در مدت 70 ساله ((غيبت صغرى ))عهده دار امر نيابت و سفارت بودند.

در زمان ((عثمان بن سعيد عمرى )) ، ابتدا جز تعدادى از شيعيان خاص ، به نيابت وى آگاه نبودند، ولى كم كم در ميان شيعيان شناخته شد و چون مورد اعتماد امام دهم و يازدهم عليهم السلام بود، و مردم پيشينه نيكوى وى را مى دانستند، جملگى به سفارت او گردن نهادند.

در زمان ((محمد بن عثمان ))عده اى به دروغ ادعاى نيابت و سفارت نمودند كه با توقيعاتى كه از ((ناحيه مقدسه ))صادر شد، همه آنان رسوا شدند.

در زمان ((حسين بن روح ))ادعاى نيابت كم شد. ((حسين بن روح )) از پايگاه اجتماعى خوبى بهره مند بود و در دستگاه خلافت عباسى نفوذ داشت . وى به دنبال ظهور ((قرامطه ))به مدت 5 سال زندانى شد.

زمان سفارت ((ابوالحسن ، على بن محمد سمرى ))كوتاه بود. او از سال (326 ه -) تا (329 ه -) سفير حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) بود و بعد از مرگ وى امر ((نيابت خاصه ))به پايان رسيد. آخرين توقيع حضرت كه در بردارنده نكاتى جالب توجه است ، در زمان او صادر شد. در ((سازمان وكالت ))افراد خوب و مورد اعتماد متعددى بودند و نيز در ميان ((علويان ))افراد با فضيلت گوناگونى به چشم مى خورند، چراكه از آن همه افراد خوب تنها اين 4 نفر به اين امر برگزيده شدند؟ در اين باره قطعا ملاكى وجود داشت كه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) با توجه به آن ملاك ها اين 4 تن را برگزيد. ملاك ها افزون بر ايمان ، تقوى ، عدالت ، علم و آگاهى لازم ، تقيه و رازدارى در حد بالا، صبر و مقاومت در حد عالى و ممتاز، و نسبت به ديگران با درايت تر و عاقلتر بودن ، افزون بر تمام اينها، از سوى ((عباسيان ))نسبت به آنان حساسيتى وجود نداشت .

چگونگى ارتباط سفيران با شيعيان به دو صورت بود؛ با واسطه وكيل و بدون واسطه وكيل و به طور مستقيم ، اما اصل در ((سازمان وكالت )) ارتباط با واسطه بود.

وظايفى كه نواب اربعه برعهده داشتند:

1 - زدودن شك و حيرت مردم درباره وجود امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ).

2 - حفظ امام از راه پنهان داشتن نام و مكان امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ).

3 - سازماندهى و سرپرستى ((سازمان وكالت )) .

4 - پاسخگويى به پرسشهاى فقهى و مشكلات و شبهات عقيدتى .

5 - گرفتن و توزيع اموال متعلق به امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ).

6 - مبارزه با غلات و مدعيات دروغين بابيت و وكالت ، و افشاى ادعاهاى باطل آنان .

7 - مبارزه با وكلاى خائن .

8 - آماده سازى مردم براى پذيرش ((غيبت كبرى )) .

از ميان اين وظايف ، اولين وظيفه بيش از همه بر دوش ((عثمان بن سعيد عمرى ))سنگينى مى كرد و آخرين آن بر دوش ((سمرى )) ، آخرين سفير امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ).

در اين فصل همچنين مرورى داشتيم به نصب وكلاى عام در اين عصر به همراه اسامى برخى از وكلاى خائن و مدعيان دروغين وكالت ، و در نهايت به عنوان يك جمع بندى اشاره داشتيم به وضعيت فكرى و سياسى - اجتماعى شيعه در اين دوره .