خلاصه
((سازمان يا نهاد وكالت ))به عنوان حقيقتى موجود در نيمه دوم دوران امامت (يعنى از عصر امام صادق عليه السلام به بعد) مطرح ، و داراى كاركردهاى مشخص و ويژگيهاى خاصى است . اطلاق عنوان ((سازمان )) يا ((نهاد))بر آن ، گرچه سابقه تاريخى ندارد، ولى با توجه به امورى ؛ مانند وجود رهبرى ، همكارى ، اعضاى مشخص ، برنامه معين و منظم ، هماهنگى و برخى ويژگيهاى ديگر، اطلاق واژه ((سازمان ))يا ((نهاد)) بر آن ، اطلاقى بى مورد و نامناسب نيست . همان گونه كه گذشت ، وجود رهبرى ، از جمله ويژگيهاى بارز اين سازمان است . رهبرى اين سازمان را امامان معصوم عليهم السلام تشكيل مى دادند و در اين جهت داراى يك سلسله فعاليت هاى متناسب با اين مقام بودند؛ مانند تعيين يا عزل وكلا، معرفى شخصيت مثبت يا فعاليت هاى متناسب با اين مقام بودند؛ مانند تعيين يا عزل وكلا، معرفى شخصيت مثبت يا منفى آنان (در صورت بروز انحراف ) به جامعه شيعه ، نظارت بر كار وكلا و بررسى عملكرد آنان ، معرفى جريانات دروغين وكالت و بابيت ، تاءمين مالى و امورى ديگر.
در كنار رهبرى ، كسانى نقش معاونان رهبر را ايفا مى كردند، چرا كه شواهد گوناگونى دلالت بر وجود عده اى به عنوان ((وكيل ارشد))يا ((سروكيل ))دارد كه كار نظارت بر فعاليت وكلاى يك يا چند منطقه را بر عهده داشته اند.
انگيزه هاى رويكرد ائمه عليهم السلام به سازمان يا نهاد وكالت به عنوان يك جريان فعال در جنب ساير فعاليت هاى امامان شيعه عليهم السلام خود سوالى است مهم ، كه در بخشى از مباحث ، به پاسخ آن اشاره شد. با توجه به وجود جو خفقان و اختناق و فشارهاى شديد عليه امامان شيعه عليهم السلام و عدم امكان ارتباط آزادانه و مستقيم آنان با شيعيان ، ضرورى مى نمود كه گروهى نقش واسطه بين امام - به عنوان رهبرى جامعه - و شيعيان را به عهده داشته باشند. افزون بر آن ، اگر چنين جوى نيز وجود نداشت باز با توجه به گستردگى جهان اسلام در آن عصر و وجود شيعيان در مناطق مختلف و پراكنده ، و لزوم ارتباط آنان با امام عليه السلام ، تشكيل چنين سازمانى ضرورى بود. علاوه بر اين دو موضوع ، مساءله آماده سازى شيعه براى پذيرش شرايط ((عصر غيبت )) ، كه در آن چاره اى جز مراجعه نزد وكلا نداشتند، خود بُعدى ديگر از سلسله انگيزه هاى تشكيل ((سازمان وكالت ))است . همچنين رفع بلاتكليفى شيعه در عصر ((غيبت صغرى )) ، از ديگر ثمرات وجودى اين سازمان بوده است .
محدوده زمانى فعاليت اين سازمان با توجه به ويژگى هاى موجود در عصر امام صادق عليه السلام اعم از فراوانى شيعيان ، گستردگى مناطق اسلامى ، وجود شيعيان در مناطق دوردست ، لزوم حضور نمايندگان امام در آن مناطق و وجود نصوص تاريخى در مورد وكلاى آن جناب - از آن عصر شروع و تا پايان عصر ((غيبت صغرى ))ادامه داشته است .
محدوده جغرافيايى فعاليت اين سازمان به گستره مناطق شيعه نشين بوده است ؛ هر نقطه اى كه در آن ، شيعيان به طور چشمگيرى حضور داشته اند تحت پوشش فعاليت اين سازمان بوده است . به اين ترتيب ، مناطقى از قبيل ((حجاز)) ، ((عراق )) ، ((ايران )) ، ((يمن )) ، ((مصر))و احتمالا ((مغرب )) ، تحت پوشش اين سازمان قرار داشته اند.
گرچه برخى از محققان ، تنها وظيفه اين سازمان را پرداختن به امور مالى و اخذ وجوه شرعى دانسته اند، ولى با توجه به قرائنى ، مى توان وظايف ديگرى ؛ مانند نقش ارشادى ، علمى ، فرهنگى ، سياسى ، ارتباطى (در غير موارد مربوط به وجوه مالى )، رفع مشكلات شيعيان ، انجام امور شخصى و خاص براى ائمه عليهم السلام و بعضى امور ديگر را، از وظائف و كاركردهاى ((سازمان وكالت ))برشمرد. گو اين كه نمى توان منكر اهميت نقش مالى اين سازمان به عنوان يكى از مهمترين وظايف شد.
از روايات مربوط، ويژگيهايى را مى توان به عنوان ويژگيهاى لازم براى وكلاى ائمه عليهم السلام استخراج نمود كه در راءس آنها، ((وثاقت )) ، ((امانت دارى ))و ((درست كارى ))است . گفتيم كه مراد از ((وثاقت )) ، چيزى فراتر از وثاقت در امور مالى است . علاوه بر اين صفات ، ويژگيهايى ؛ مانند ((رازدارى )) ، ((نهان كارى )) ، ((زيركى )) ، ((نظم ))و ((كاردانى )) نيز از صفات بارز وكلا بوده است .