بازگشت

و - ساختار و شيوه هاي عملكرد سازمان وكالت




1 - رهبرى

رهبر، كه همان امام معصوم عليه السلام بود، بركار وكلا نظارت دقيق داشت . امورى ؛ مانند تعيين وكلاى نواحى و بررسى عملكرد آنان ، معرفى وكلاى نواحى به شيعيان و شناساندن فضايل و شخصيت آنان ، عزل وكلاى فاسد و خائن و جايگزينى وكلاى جديد، معرفى جريانات دروغين وكالت و بابيت و برخورد با آنان ، راهنمايى وكلا به وظايفشان و كيفيت برخورد با حكومت عباسى ، تاءمين مالى وكلا، و رد اتهامات نادرست عليه آنان ، همه بر عهده امام عليه السلام بود.

2 - وكيل ارشد يا سروكيل

در ((سازمان وكالت )) ، مناطق مختلف ، تقسيم بندى خاصى مى شدند و در نهايت براى هر يك از اين مناطق وسيع ، يك ((وكيل ارشد))نصب مى شد كه وظيفه نظارت بر كار وكلاى اعزامى به مناطق تحت قلمرو را به عهده داشت ، وكلاى جزء نيز، مامور و موظف به مراجعه نزد ((سر وكيل )) ها بودند. بنا به گفته دكتر ((جاسم حسين ))- مطابق شواهد تاريخى - وكلا، شيعيان را بر مبناى نواحى گوناگون به 4 گروه تقسيم كردند:

نخستين ناحيه ((بغداد)) ، ((مدائن )) ، ((قرائن سواد))و ((كوفه )) را شامل مى شد. ناحيه دوم شامل ((بصره ))و ((اهواز))بود. ناحيه سوم ((قم )) ، ((همدان ))و ((ساير مناطق جبال ))را در برمى گرفت ؛ و بالاخره ناحيه چهارم ((حجاز)) ، ((يمن ))و ((مصر))بود. هر ناحيه ، به يك وكيل مستقل واگذار مى شد كه كارگزاران محلى زير نظر او منصوب مى شدند. به عنوان مثال : ((ابومحمد، حسن بن هارون ))و پدرش ‍ ((هارون بن عمران ))به عنوان ((سر وكيل ))ناحيه ((همدان ))در عصر ((غيبت صغرى ))و قبل از آن مطرح بوده اند. ((عبدالرحمن بن الحجاج )) وكيل ارشد ((عراق ))در عصر امام صادق و امام كاظم عليهم السلام ((على بن الحسين بن عبد ربه )) وكيل ارشد ((عراق ))در عصر امام هادى عليه السلام بودند.

((ابوالحسين اسدى رازى ))در عصر ((غيبت صغرى )) ، كار نظارت بر فعاليت وكلاى نواحى شرقى ايران را بر عهده داشت . ((حاجز بن يزيد وشاء))نيز در ((بغداد))تحت نظارت سفير اول و دوم قرار داشت و خود نيز ناظر بر كار برخى از وكلاى ((ايران ))بود.

3 - نماينده هاى سيار

گرچه غالبا وكلاى اعزامى به نواحى ، وكلاى مقيم در آن مناطق بودند، ولى بنا به بعضى شواهد تاريخى ، گاه نمايندگانى وظيفه سركشى به مناطق مختلف را داشتند، تا از سويى بر كار وكلاى مقيم نظارت كنند و از سوى ديگر وسيله اى جهت ارتباط آنان با امام عليه السلام باشند، همچنين وجوه شرعى و اموالى كه نزد آنان جمع شده بود را به نزد امام عليه السلام انتقال دهند. به عنوان نمونه ، مى توان به داستانى از ((احمد بن محمد بن عيسى قمى ))اشاره نمود كه در ((مدينه ))نزد امام جواد عليه السلام بود و قصد داشت درباره ((زكريا بن آدم ))از حضرت سوال كند، حضرت خود آغاز به سخن كرده و مى فرمايد: خدمت او به پدرم و من ، جاى انكار نيست ، ولى من به مالى كه نزد او است نيازمندم . وى عرض مى كند: ((زكريا بن آدم )) آن مال را نزد شما خواهد فرستاد و به من گفت : به شما خبر دهم علت اهمال او، اختلاف ((ميمون ))و ((مسافر))(دو وكيل ارسالى حضرت به قم ))است . حضرت فرمود: نامه مرا به او برسان و بگو: مال را به نزد من ارسال نمايد...

اين جريان حاكى از وجود نمايندگانى است كه رابط بين دفتر مركزى ((سازمان وكالت ))و وكلاى نواحى مختلف بوده اند.

4 - بهره گيرى از اصل تقيه و پنهان كارى

يكى از مهم ترين ويژگيهاى ((سازمان وكالت ))در طول دوران حياتش ، رعايت اصل پنهان كارى و تقيه است . بديهى است كه رعايت اين اصل در ((سازمان وكالت )) ، معلول وجود خطرات ناشى از حكومت عباسيان است . با توجه به نظارت دقيق و مستمر حكام عباسى بر فعاليت هاى ائمه هدى عليهم السلام و شيعيان آنان ، ضرورى بود كه فعاليت وكلا در نهايت اختفا صورت پذيرد. و همين طرز عملكرد بود كه سلامت ((سازمان وكالت ))را در طول دوران حياتش تضمين نمود و به جز مواردى اندك و معدود، ((سازمان وكالت ))از خطر افشا، لو رفتن و متلاشى شدن مصون ماند. در مواردى نيز كه خطر افشا شدن وجود داشت ، بيدارى و هشيارى رهبر سازمان ، و فداكارى اعضاى آن ، باعث شد اصل سازمان سالم بماند و خطر، تنها متوجه برخى از اعضاى آن شود. به عنوان مثال : ((معلى بن خنيس ))وكيل امام صادق عليه السلام ، حتى پس از تهديد به قتل ، در پاسخ ((داود بن على ))كه از وى خواسته بود اسامى اصحاب امام عليه السلام را فاش نمايد، گفت : ((مرا تهديد به قتل مى كنى ، به خدا قسم اگر زير پايم باشند، پايم را بر نمى دارم )). ديگر وكيل امام صادق عليه السلام ، ((نصر بن قابوس لخمى ))است كه 20 سال به طور پنهانى وكالت امام عليه السلام را بر عهده داشته است .

همين طور ((محمد بن ابى عمير)) ، وكيل امام صادق عليه السلام در ((بغداد)) ، با وجود شكنجه هاى فراوان ، حاضر به فاش نمودن اسامى پيروان آن حضرت نشد.

امام عسكرى عليه السلام در راستاى همين اصل بود كه در يك مورد براى ارسال نامه هايى به ((وكيل الوكلاى ))خود، (عثمان بن سعيد عمرى ) آنها را در درون يك چوب دايره شكل جاسازى نمود، و به ((داود بن الاسود))سپرد تا به ((عثمان بن سعيد عمرى ))برساند، در حالى كه حتى ((داود))نيز از محتويات درون چوب بى خبر بود.

در عصر ((غيبت صغرى ))نيز، وقتى ((عبيد الله بن سليمان )) ، وزير عباسى ، از فعاليت مخفى وكلا آگاه شد با مشورت خليفه ، تصميم به شناسايى وكلا گرفت . لذا افرادى را به عنوان شيعيانى كه قصد پرداخت وجوه شرعى دارند به نزد كسانى كه احتمال وكالتشان مى رفت فرستاد، ولى در يك اقدام به هنگام ، توقيعى از سوى ((ناحيه مقدسه ))صادر، و همه وكلا از اخذ هرگونه وجهى از هر كسى منع شدند! از جمله اين وكلا ((محمد بن احمد قطان ))بود كه وقتى يكى از جاسوسان حكومتى به نزد او آمده و مدعى شد كه قصد تحويل وجوه مالى را دارد، در پاسخ گفت : ((اشتباه آمده اى من با اين امور سروكارى ندارم .))و تا زمان رفع كامل خطر، وكلا بدين منوال عمل مى كردند.

در اين مقوله ، معروف بودن ((حسين بن روح )) ، سفير سوم حضرت مهدى عليه السلام ، به شدت تقيه ، و همين طور برگزيدن شغل روغن فروشى توسط ((عثمان بن سعيد))و پسرش ((محمد)) ، سفير اول و دوم حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) در عصر غيبت ، به خاطر سرپوش نهادن بر فعاليت هاى وكالت ، و شواهد ديگر، از جمله موارد قابل طرح براى اثبات وجود اصل تقيه و پنهان كارى در ((سازمان وكالت ))است . از اين رو است كه دكتر جواد على ، عنوان ((التنظيم السرى ))را براى تشكيلات وكالت به كار برده است . در عصر ((غيبت صغرى )) ، فعاليت هاى مخفى سفرا گاه بدان اندازه بود كه براى ملاقات با وكلا و كارگزاران سازمان ، خرابه هاى ((بغداد))را محل ديدار قرار مى دادند. بنا به نقل ((صدوق )) ، در يك مورد ((محمد بن عثمان سعيد عمرى ))براى ديدار با دستيارش ((متيلى )) ، و ارائه نامه حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) به او، خرابه هاى ((عباسيه بغداد))را به عنوان محل ديدار برگزيد و سپس نامه را پاره كرد. همين طور، تحويل ندادن هرگونه رسيدى به آورندگان وجوه شرعى ، و بهره گيرى از تاجران عادى براى حمل اموال ، از نمونه هاى رعايت اين اصل در عصر دومين سفير است .

5 - بهره گيرى از وسايل ارتباطى مناسب

از ديگر مشخصه هاى اين سازمان ، وجود وسايل مناسب ارتباطى بود. در موارد متعدد، سفرا، ابواب ، وكلا و شيعيان با مراجعه مستقيم نزد ائمه عليهم السلام از نزديك با آنان ديدار مى كردند. اين ملاقات ها در نهايت اختفا و پنهان كارى صورت مى گرفت تا حساسيت دستگاه حاكمه برانگيخته نشود، ولى براى رعايت جهات امنيتى در موارد بسيارى ، ارتباط امامان ، سفرا، وكلا و شيعيان با يكديگر به صورت مكاتبه اى بود. به خصوص در عصر غيبت امام عليه السلام و در دوره هايى كه امام عليهم السلام در زندان و يا تحت نظر بودند. و لذا، تعداد مكاتبات دو امام عسكرى عليهماالسلام به مراتب بيش از ائمه پيشين است . فراوانى توقيعات عصر غيبت نيز گواه اين معنا است .

از ديگر ابزار ارتباطى در ((سازمان وكالت )) ، بهره گيرى از پيك ها و نمايندگان سيار است . البته گاه اين پيك ها خود از محتواى ماموريتشان بى اطلاع بودند، و گاه از افراد عادى و غير مرتبط با((سازمان وكالت ))در اين امر بهره گيرى مى شد. از نمونه هاى ارسال پيك براى ايجاد ارتباط، مى توان به پيك ((عراق ))اشاره كرد كه از سوى ((ناحيه مقدسه )) براى اعلام تاريخ درگذشت ((قاسم بن علاء))وكيل ((آذربايجان ))به اين ديار اعزام شد. و يا دو نماينده ارسالى به ((قم )) ، توسط امام جواد عليه السلام ، براى برقرارى ارتباط با ((زكريا بن آدم )) ، وكيل ((قم )) ، كه قبلا مورد اشاره واقع شد. مراسم حج نيز، ديگر وسيله ارتباطى در ((سازمان وكالت ))بود كه وكلا در قالب آن با يكديگر ديدار مى كردند.