بازگشت

ه - - ويژگي ها و شرايط لازم براي وكلاي ائمه عليهم السلام


با توجه به آنچه در بررسى تاريخى مربوط به اين قسمت از بحث به دست آمد، مى توان ويژگى هاى لازم براى يك وكيل را چنين برشمرد:

1 - وثاقت يا عدالت

((وثاقت ))در وكيل ، يكى از شروط اساسى است و لزوم آن جاى بحث ندارد، ولى آيا ((وثاقت ))وكيل تنها به معناى وثاقت در امور مالى است و يا فراتر از آن است و مراد وثاقت رجالى است ؛ يعنى مورد اعتماد بودن در اموال ، وظايف شرعى ، سخنان و روايات ؟ بعضى از محققان معتقدند: مراد از ((وثاقت ))در وكيل ، صرفا ((وثاقت در اموال ))است . گروهى نيز آن را به معناى ((عدالت وكيل ))دانسته اند و بين وكالت و عدالت تلازم قائلند.

به نظر مى رسد ((وثاقت ))لازم در وكيل ، اعم از وثاقت مالى باشد. اگر امام كسى را به عنوان نماينده و وكيل خود، عازم منطقه اى كرده و از او به انه ثقتى و اءمينى تعبير نمود، نمى تواند تنها ناظر به وثاقت مالى او باشد. حتى اگر وظايف وكلا را منحصر در دريافت و توزيع وجوه شرعى نيز بدانيم ، باز نمى توان پذيرفت كه امام عليه السلام كسى را كه از نظر شرعى ، دينى و عرف مردم ، فردى فاسق است را به خاطر دارا بودن وثاقت در دريافت و ارسال اموال به عنوان نماينده و وكيل فراگير خود در يك منطقه معرفى نمايد. بله ، اگر كسى در يك مورد جزئى و خاص به وكالت منصوب شده باشد نمى توان در چنين مواردى الزاما وكالت را ملازم وثاقت يا عدالت وى دانست .

در مواردى ، امامان عليهم السلام به عنوان رهبران ((سازمان وكالت )) ، وثاقت وكلاى خود را به شيعيان اعلان مى كردند تا جايگاه آنان براى شيعيان مشخص ، و شيعيان با اطمينان به آنان مراجعه كنند. در يك مورد، امام عسكرى عليه السلام ((احمد بن اسحاق )) ، ((على بن جعفر همدانى )) ، ((ايوب بن نوح ))و ((ابراهيم بن محمد همدانى ))را توثيق نمود. و در مورد ديگر وثاقت ((عثمان بن سعيد))و جايگاه والاى او را به تعداد زيادى از سران شيعه كه حاضر در جلسه بودند اعلان فرمود.

معمولا در مواردى كه امامان عليهم السلام وكيلى را به منطقه اى اعزام مى كردند، همراه با نامه اى كه به شيعيان منطقه مى نوشتند، اطمينان و اعتماد خود نسبت به وكيل اعزامى را نيز اعلام مى كردند. به عنوان نمونه ، مى توان به نامه امام عسكرى عليه السلام به شيعيان ((نيشابور))در معرفى ((ابراهيم بن عبده )) ، وكيل اعزامى به آن منطقه ، اشاره نمود.

در عصر ((غيبت صغرى ))نيز وثاقت جانشين سفير، توسط سفير قبلى و به امر امام عليه السلام به شيعيان ابلاغ مى شد. به عنوان نمونه ، مى توان به معرفى جايگاه رفيع ((حسين بن روح ))توسط ((محمد بن عثمان عمرى )) ، سفير دوم ، به جمعى از سران شيعه اشاره كرد.

2 - رازدارى و پنهان كارى

با توجه به حاكميت ظلم و ستم كه در طول حيات ((سازمان وكالت )) ادامه داشت شايسته بود كه نمايندگان امام عليه السلام افرادى باشند كه قدرت لازم براى حفظ اسرار و ممانعت از افشاى آنها را داشته باشند. اين مساءله آن چنان داراى اهميت بود كه اگر كسى سرى از اسرار را نزد غيراهلش بازگو مى نمود، از سوى ائمه عليهم السلام مورد نكوهش شديد قرار مى گرفت . به عنوان نمونه ، نوع عملكرد ((معلى بن خنيس ))كه به خاطر ترك رازدارى ، به شهادت رسيد از سوى امام صادق عليه السلام مورد انتقاد قرار مى گرفت .

در عصر ((غيبت صغرى )) ، كه پنهان كارى در ((سازمان وكالت ))با توجه به حساسيت آن دوران در اوج خود بود و سفرا و وكلا در نهان كارى شديد به فعاليت مشغول بودند. دو سفير اول و دوم در قالب روغن فروشى فعاليت مى كردند. ((حسين بن روح نوبختى ))نيز، به زيركى در كار و شدت رازدارى و پنهان كارى معروف بوده است .

چنان كه گاهى براى رعايت جهات امنيتى ، پس از دريافت وجوه شرعى ، قبض و رسيدى تحويل نمى داد، و يا در يك مورد، دربان خود را به خاطر شماتت و بدگوئى نسبت به معاويه ، اخراج نمود.

افزون بر آنچه گذشت ، ديگر صفات لازم در وكلاى ائمه عليهم السلام از اين قرارند:

زيركى ، كاردانى ، نظم در امور، امانتدارى ، دورى از دلبستگى به دنيا و غرور و تكروى ، دورى از حسادت ، شهرت طلبى ، خيانت ، غلو، جهل ، تعصب باطل و گرايش به باطل و ظلم ، زهد مضاعف ، احترام به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، شناخت امام عليه السلام ، حفظ تشكيلات سازمان وكالت ، هجرت به وقت لزوم ، علم به كتاب خدا و سنت و حقوق ائمه عليهم السلام ، و قدرت اعجاز و كرامت به وقت لزوم .