پايان زندگى
زندگى امام مهدى چگونه به پايان خواهد رسيد
برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني
در ميان عالمان و محدثان شيعه ، اين سخن پيامبر شهرت دارد كه فرمود:
((ان اءمر الخلافة يملكه اءحد عشر اماما من صلب على و فاطمة ، ما منا الا مسموم اءو
مقتول .)) (1)
يعنى : خلافت و جانشينى مرا، يازده امام از نسل على و فاطمه به عهده خواهند گرفت . و از
ما نيست جز اينكه بوسيله سم (خيانت ) يا شمشير بيداد، در راه حق و عدالت به شهادت
خواهد رسيد.
اين روايت را يكى از ياران و شاگردان امام حسن عليه السلام بدين صورت آورده است كه
آن حضرت فرمود:
((والله لقد عهد الينا رسول الله صلى الله عليه و آله ان هذا الامر يملكه احد عشر
اماما من ولد على و فاطمة عليهماالسلام ما منا الا مسموم او
مقتول .)) (2)
يعنى : بخداى سوگند! ما را با پيامبر گرامى عهد و پيمانى است كه خلافت و جانشينى
او را يازده امام از فرزندان على و فاطمه عليهماالسلام يكى پس از ديگرى به عهده
خواهند گرفت . و يادآورى كرد كه : همه ما، مسموم و يا شهيد راه حق و عدالت خواهيم بود.
و از امام صادق عليه السلام نيز روايتى در تصديق و تاءييد اين بيان رسيده .
اين از نظر روايات ، اما از ديدگاه تاريخ :
هنگامى كه به تاريخ بنگريم مى بينيم ، كتابهاى تاريخى اين روايت را تاءييد مى
كند. چرا كه تاريخ ، بيانگر آن است كه اميرمؤ منان عليه السلام با شمشير به شهادت
رسيد و امام حسن عليه السلام بوسيله سم خيانت . امام حسين عليه السلام با شمشير
استبداد و امام سجاد با سم آن .
همينگونه كتابهاى تاريخى ، گواه اين مطلب است و نيازى به برشمردن امامان نور
عليهم السلام يكى پس از ديگرى نمى نگريم كه تا حضرت عسكرى عليه السلام همگى
در فشار استبداد حاكم بر عصر و زمانشان بودند و از سوى حكومتهاى بيدادگر ((اموى
)) و ((عباسى )) نقشه خيانتكارانه اى براى شهادت آنان طرح و به اجرا درآمد.
نگارنده بر اين باور است كه ترديد در اين امور، ترديد در حقايق مسلم و
مسايل قطعى است و هركس در اينها ترديد كند به آفت كوته فكرى كه آفتى علاج
ناپذير است ، گرفتار است .
بازگشت به بحث :
امام مهدى عليه السلام يكى از امامان راستين و آخرين آنهاست . از اين رو روايت مورد بحث
شامل حال آن گرانمايه عصرها و نسلها نيز مى گردد.
آن حضرت ، طبق اين روايت ، بطور طبيعى جهان را بدورد نمى گويد، بلكه با شمشير
ستم و يا بوسيله سم خيانت به شهادت مى رسد.
نگارنده در منابع موجود، چيزى كه دلالت بر شهادت آن گرانمايه جهان هستى داشته
باشد، جز عبارت ((الزام الناصب )) نيافته است .
نويسنده كتاب فوق ، تحت عنوان : ((چكيده اعتقاد برخى از علما در مورد ((غيبت ))،
((ظهور)) و ((رجعت امامان خاندان وحى و رسالت )) آورده است كه :
((به عقيده برخى از علما، از جمله مسايلى كه شايسته است بدان اعتقاد داشته باشيم ،
رجعت آل محمد صلى الله عليه و آله در عصر ظهور است ...))
تا مى گويد: ((... پس از ظهور امام مهدى عليه السلام و گذشتن هفتاد
سال از حكومت عادلانه و پربركت او و سرشار ساختن زمين و زمان از
عدل و داد، پايان زندگى سراسر افتخار او بسر مى رسد. و زنى تبهكار از ((بنى
تميم )) كه بسان مردان مو بر چهره دارد، روزى به هنگام عبور آن حضرت از كوچه با
افكندن تخته سنگى از پشت بام ، او را به شهادت مى رساند. و حضرت حسين عليه
السلام پس از رجعت به دنيا به همراه ديگر امامان نور عليهم السلام پيكر مطهر او را
تجهيز و به خاك مى سپارد....))
آنگاه نويسنده كتاب مورد اشاره ، خاطر نشان مى سازد كه اين جملات از روايات
برگرفته شده است .
اما كاش اين عالم بزرگوار رواياتى را كه اين مطلب از آنها برداشت شده است مى آورد
تا چگونگى شهادت آن پيشواى جهانى براى ما روشن مى گشت . و كاش نگارنده اين كتاب
، نام اين دانشمندى را كه فشرده سخن او را آورده است ذكر مى كرد.
... به هر حال ، به نظر ما، اين مطلب سربسته و نارسا و بدون
دليل است ، از اين رو پذيرفتن شهادت آن حضرت بدينصورت
مشكل است .
شهادت او بوسيله ((سم )) نيز در روايات تصريح نشده است ، بنابراين چگونگى
رحلت آن گرامى را تنها خدا مى داند و بس .