بازگشت

انتظار و شهادت


«المنتظر لأمرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه.»



[5] )



تشبيه در هر زبانى از يك نوع قاعده منطقى عام پيروى مى كند كه تكيه بر استدلال و خِرد دارد، و تابع ذوقيّات محض و هنر مطلق نيست.



تشبيه نوعى تصرّف ذوقى است امّا با قانونمندى عقلى، نوعى كاربرد هنرى است امّا با شيوه اى خِردپذير.



اگر اشك را به شبنم، و گونه هاى طفلى يتيم را به گلبرگ تشبيه مى كنند، اولى از جهت زلاليّت و طهارت و ديگرى از باب لطافت و زيبايى است.



اگر دلاوران را به كوه، و فرياد بلندشان را به رعد همانند مى كنند، اولى از نظر صلابت و پايمردى، و ديگرى از حيث مهابت و خروشندگى است.



اينجا نيز اگر منتظران ظهور، به در خون طپيدگان راه خدا تشبيه شده اند، همه مى پذيرند كه بايد نوعى يكسانى و همانندى بى نشان برقرار باشد. امّا از چه جهتى؟



آيا مى توان پذيرفت كه در اين روايت نورانى، تنها وجه تشبيه بين منتظِر و سردار بخون طپيده راه خدا، در اجر و پاداش قيامت است؟



متأسّفانه مقدّمه بسيارى تحريفات در اسلام مقدّس، اكتفا به تحليل هاى ساده انديشانه عوام پرور و دريافت و القاى مضامين خنثى و غير مسئوليت آور از بخشى تعاليم حياتى و انسانساز اسلام است.



امرى كه باعث شده است تا به عنوان مثال، يكى از ناب ترين تعاليم مبارزاتى اسلام يعنى «تقيّه» در چنبره سياست دغل پيشه گان، تا حدّ گوشه نشينى و بى تفاوتى و تا مرز تسليم و كرنشى ذليلانه در برابر نيروى مسلّط باطل سقوط كند. و يا توكّل كه يكى از عالى ترين جلوه هاى عرفان انسانهايى مؤمن و مدير و سختكوش است، به يكى از ابزارهاى خمودى و سستى تن پرورانِ مؤمن نما، تبديل شود.



با توجّه به اين مقدّمه، اگر در اين حديث حماسه ساز، تنها به اجر و ارزش منتظران اشاره شده و نسبت به فهم انتظار سخنى به ميان نيامده باشد، در حقيقت راه تحريفى ديگر بر منحرفين گشوده گشته است.



در اين صورت آنان كه انتظار را دست روى دست نهادن و در خانه نشستن و ديده به در دوختن مى شمارند و آنها كه انتظار را تسليم به وضعيّت انحراف آلوده موجود و اميدوار بودن به وضعيّت ايده آل در آينده مى دانند، چه مانع ورادعى دارند كه اجر شهيد به خون طپيده راه خدا را، براى منتظرانى از اين قبيل اثبات كنند؟



براستى در اين صورت بحث هماهنگى و همخوانى كليه تعاليم اسلامى را چگونه مى توان تفسير كرد؟



اينكه كليه احكام و فرامين اسلام مجموعه اى هماهنگ و نظام گرفته را تشكيل مى دهد و در هر زمينه اى نوعى قانونمندى واحد بر آن حكومت دارد، نشان مى دهد كه عظمت اجر و پاداش جز به تناسب ميزان دشوارى عمل و كثرت رنج در راه خدا نيست. نمى شود قبول كرد كسى كه به همه تعلقاتش پشت كرده، از همه لذتها و خوشى ها دست شسته و شب و روزش را در مجاهدت و جانبازى به سر آورده، با آنكس كه هر جور خواسته زندگى كرده، و هر چه دلش مايل بوده خورده و پوشيده، و هر گونه كه توانسته به لذت بردن و كامرانى پرداخته، اجرى برابر داشته باشد.



اين است كه بايد پذيرفت كه اين فرمايش پر ارزش امام معصوم(عليه السلام)، بيش از آنكه در صدد بيان عظمت اجر و پاداش منتظران در روز قيامت باشد، به كيفيت انتظار نظر دارد.



انتظار را نوعى مبارزه مى شمارد و سختى هاى راه پرنشيب و فراز انتظار را خاطرنشان مى سازد.

منتظِر را تلاشگرى نستوه مى داند كه در برابر هر انحرافى مى ايستد و باالهام از شيوه و آيين امام و مقتداى مورد انتظار خويش در راه اصلاح خود و جامعه اش به جهاد و مقاومت مى پردازد و آنقدر مى كوشد تا شايستگى همانندى و همنوايى با مجاهدان فى سبيل اللّه را بيابد و عاقبت در اين مسير به چنان اوجى دست مى يازد كه مثيل و نظير شهيدان بخون خفته راه خدا گردد. و اين است مفهوم انتظار!