بازگشت

انتظار و دعا


دعا كردن خواستنى ساده نيست، طلب نمودنى معمولى نيست، بلكه ايمان به خدا و قدرت مطلق اوست، باور داشت سبب سازى و سبب سوزى اوست، جهت بخشى به خواسته هاست، نوعى تطبيق دادن يا در خواست مطابقت بين مطلوبات مورد نياز بشر، با اراده و مشيّت خداست.



و بدين سان در دعا براى فرج، تنها به الفاظى حاكى از نياز به گشايش و جملاتى با مفهوم در خواستِ تعجيل ظهور، اكتفاء نمى شود، بلكه چنين دعايى با ايمان به خدا و اعتراف به توانايى هاى بى نهايت او و عشق به حاكميت اراده او و جهت گيرى به سمت توحيد و عدالت و حركت در مسير تحقق خواسته هاى الهى و كوشش در راه نزديك ساختن ايده هاى خويش به نويدهاى دوران پس از ظهور همراه است.



چون چنين است، دعا براى فرج از مصاديق انتظار است. بلكه بالاتر از اين، دعاكننده منتظِر از زمره خاصّان به شمار مى آيد، چنانكه فرموده اند:



«هركس بر بلا شكيبا باشد و به وسيله دعا چشم انتظار فرج از سوى خدا باشد، از خاصّان محسوب مى شود.» [8] )

و چون چنين است، دعا براى فرج در كلام معصومين(عليهم السلام) ملازم و همراه با انتظار فرج ذكر مى شود، چنانكه راوى گويد: در نزد امام(عليه السلام)سخن از غيبت مهدى(عليه السلام) پيش آمد، پرسيدم: شيعيان شما در آن زمان چه كنند؟ فرمود:



«عليكم بالدّعاء و انتظار الفرج.»



«بر شما باد كه دعا كنيد و منتظر فرج باشيد.» [9] )

و نيز از اين روست كه حضرت مهدى(عليه السلام)در توقيع شريف خويش مردم را نه فقط به دعا كردن، بلكه به زياد دعا نمودن براى تعجيل فرج، سفارش مى فرمايد و همين دعا كردن را فرج و گشايش مسلمين مى شمارد:



«اكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج فانّ ذلك فَرجُكم.»



[10] )



و بهمين خاطر است كه امام رضا(عليه السلام) به دعا كردن براى حضرت صاحب الزّمان(عليه السلام) فرمان مى داد:



«عن يونس بن عبدالرحمان: أن الرّضا(عليه السلام) كان يأمر بالدّعاء لصاحب الامر(عليه السلام).»