بازگشت

انتظار هميشگي


انتظار، وقت نمى شناسد، صبح و شام نمى شناسد، گاه و بيگاه نمى شناسد. انتظار سوز شوقى است كه به جان مى افتد، شعله عشقى است كه در دل مى گيرد، تا جان به تن منتظران است و تا دلشان مى طپد، انتظارشان مى سوزاند و گرما مى بخشد.



در خانه اند يا در كوچه و بازار، در بسترند يا در كشاكش كار، در تنهايى يا در اجتماع، در آسانى يا در سختى، در سلامت يا در مريضى، در وطن يا سفر، در هر زمان، در هر جا، و در هر حال، فكر و ذكر منتظران مشغول به يار مورد انتظار است. اصلاً بنده مؤمن خدا، در دوران غيبت امامش، لحظه اى را بى انتظار نمى گذراند:



«انّ احبّ الاعمال الى اللّه عزّوجلّ انتظار الفرج و مادام عليه العبد المؤمن.»



«محبوب ترين كارها در نزد خداى عزّوجلّ انتظار فرج است و بنده مؤمن همواره در حال انتظار به سر مى برد.» [4] )

و امام صادق(عليه السلام) فرمود:



«انتظر الفرج صباحاً و مَساءً.»



«در هر صبح و شام منتظر فرج باش»!

اين فرمان امام به انتظار، از نگاهى ديگر نوعى خبردادن از نامعلومى زمان فرج است، به عبارت ديگر شايد مقصود اين باشد كه صبحگاهان منتظر فرج باش، زيرا چه بسا تا شامگاهان فرج فرا برسد و شامگاهان منتظر فرج باش، زيرا چه بسا تا صبحگاه بعدى ظهور امضاء گردد.