بازگشت

در جستجوي فضيلتها


آنان كه در تاريخ براساس وحى يا الهام يا نگرشى اصلاح طلبانه دم از مدينه فاضله اى زده اند، شايد خود نيز به وضوح مى دانسته اند كه تحقق چنان مدينه اى حداقل در شرايط موجود جامعه و وضعيت حاكم برتوده هاى آن روزگاران اگر ناممكن نباشد، حداقل بسيار دور از دسترس است. با اينهمه از هيچ تلاشى در تبيين ديدگاه خود نسبت به چنين مطلوبى فروگذار نكرده و از هيچ وسيله اى در ايجاد شوق مردمان نسبت به آن غافل نبوده و از تحمّل هيچ رنجى در سوق دادن جامعه به سمت تحقق آن آرمانها شانه خالى نكرده اند. بلكه برعكس همه اين رنج و تلاش را در برابر انگيزش و خيزش و حركت مردم در اين راستا ـ هر چند مختصر و نافرجام ـ مقدّس شمرده به جان خريده اند.



اينجاست كه رهبران اسلامى از شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)تا هر يك از معصومين(عليهم السلام)به انگيزه بيدارسازى نيروى خداجويى و كمال طلبى انسان و واداشتن او به حركت در راه خدا و ايجاد پويايى و تلاش در او، به خاطر آماده سازى زمينه هاى مساعد جهت اجراى اراده خدا در همه هستى، همواره از دورانى سخن گفته اند كه نقطه اوج اين بيدارى و سرفرازى است، و آخرين مرحله كمال انسان مؤمن به خدا، و آخرين فصل كتاب خليفة اللّهى در روى زمين، و آخرين برگ از صحيفه تقدير خداوندى در رشد خداگونگى انسان است.



و بدينگونه است كه سخن گفتن از پيامدهاى ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)و دستاوردهاى قيام جهانى او، به نوعى سخن از انتظار گفتن و بيان حال منتظران نمودن است.



اگر فرموده اند:



«در دوران پس از ظهور در هيچ جاى زمين غير خدا پرستش نمى شود، بندگى خدا عالمگير مى گردد و تمام دين و مرامنامه زندگى عالميان از آن خدا خواهد بود.» [8] )

و اگر فرموده اند:



«خدا به وسيله امام زمان(عليه السلام) تمام زمين را از هر ستمى تطهير خواهد كرد و آن را از هرگونه بى عدالتى منزّه خواهد ساخت و او در ميان مردم ميزان عدالت برپا مى دارد و در پناه حكومت او هيچ كس به ديگرى ظلم نمى كند.» [9] )

و اگر فرموده اند:



«خدا به دست حضرت مهدى(عليه السلام)، هر گردن فرازِ معاندى را به خاك مذلّت مى نشاند و هر شيطان مستكبرى را به هلاكت مى رساند.» [10] )

و اگر فرموده اند:



«در زمان حضرت مهدى(عليه السلام)، همگى شما به زيور حكمت و دانش آراسته مى شويد، تا جايى كه هرزنى در خانه خويش برطبق كتاب خداى تعالى و سنّت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) حكم مى كند.» [11] )

و اگر فرموده اند:



«آنگاه كه قائم آل محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) قيام كند، دوستى و صميميّت در بين مردم ايجاد مى شود. به حدّى كه هر دوستى مبلغ مورد نياز خود را از كسيه دوستش بر مى دارد و او ممانعت نمى كند.» [12] )

و اگر فرموده اند:



«قائم ما كه قيام نمايد، آسمان با نزول بارانش و زمين با روياندن گياهانش، زمين را غرق نعمت خواهند ساخت و كينه و بدخواهى از دلهاى بندگان خدا رخت بر خواهد بست.» [13] )

و اگر فرموده اند:



«در دوران حكومت مهدى(عليه السلام)، بندگان خدا در روى زمين به معصيت و نافرمانى او نمى پردازند.» [14] )

و اگر فرموده اند : ...



همه اينها بشارتهايى است كه در ضمن تبيين ويژگى هاى دوران پس از ظهور، بيانگر آرمانها و ايده آل هاى پيشوايان دين در تحقق جامعه اى مبتنى بر وحى و ولايت است.



اين نويدهاى اميد آفرين نشان مى دهند كه پيامبر بزرگوار اسلام و امامان معصوم(عليهم السلام) در پس آنهمه رنج و تلاش و شكيبايى و مبارزه خويش، از مردم چه مى خواسته اند و در جستجوى چه موقعيت هايى بوده اند.



مگر نه اين است كه مهدى(عليه السلام) تحقق بخش اهداف همه انبياء و اولياى الهى و عمل كننده همه خواسته ها و وعده هاى خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)است. پس منتظران مهدى(عليه السلام) نيز هر چه توان دارند در همين راستا به كار مى گيرند.



«حاكميت توحيد در گيتى»، «جهانى شدن آيين بندگى خدا»، «غلبه دين اسلام»، «پاكسازى دنيا از ستم و بى عدالتى»، «برپايى ميزان عدالت»، «زبونى مستكبران و نابودى شيطان صفتان»، «فراگير شدن حكمت و دانش دينى»، «برادرى و يكرنگى عمومى»، «رحمت همگانى و برطرف شدن كينه ها»، «دورى از گناه و معصيت» و دهها عنوان ديگر كه در صدها حديث مشابه آنچه قبلاً ذكر شد، عناوينى نيستند كه فقط در دوران پس از ظهور مطلوبيّت و محبوبيّت داشته باشند و يا فقط امام زمان(عليه السلام)در صدد عملى ساختن آنها بوده باشد، اينها همگى گمشده هاى يك جامعه آرمانگراى تشكيل شده بر اساس «توحيد» و «رسالت» و «امامت» است و يك منتظر واقعى، جستجوگر همين گمشده هاست.



يك منتظر و يا حتى مجموعه منتظران اگر چه قادر به ساختن چنين جامعه اى نباشند كه نيستند، هرگز از اين ايده ها و نويدها صرفنظر نمى كنند و آسوده خاطر نسبت به هر چه در جامعه مى گذرد بى تفاوت نمى مانند، بلكه همواره چشم به همين هدفها مى دوزند و از هر چه در توان دارند نسبت به سوق دادن خود و خانواده و جامعه عصر غيبت به سمت اين ايده آلها مايه مى گذارند. نسبت به دور شدن خود يا جامعه از اين معيارها حساسيّت به خرج مى دهند و در برابر انحرافات بر مى آشوبند و سوز و شورى را كه لازمه انتظار حقيقى است فداى مصلحت جويى ها و عافيت طلبى ها نمى كنند.