تاريخ عصر غيبت كبري (1)
سيد منذر حكيم
پيش درآمد
1 - تبيين موضوع ، اهداف ، قلمروها و ويژگى هاى بحث
بسيار منطقى است كه سؤ ال شود از اين عنوان ذكر شده براى بحث چه منظورى داريد؟
آيا تاريخ يك فرد يا يك جامعه يا مجموعه اى از پديده هاى از پيش تعيين شده مد نظر است ؟
يا اين كه تاريخ تمام پديده هاى اجتماعى و انسانى در عصر غيبت كبرى مورد بحث قرار خواهد گرفت ؟
پر واضح است كه اين عنوان در مجموعه ى عناوين ويژه ى تاريخ اسلام مطرح مى شود. بنابراين ، بايد به مقطعى و دوره اى از تاريخ اسلام ناظر باشد، و نه به تمام پديده هاى اجتماعى و انسانى در اين دوران .
ولى از آن جايى كه دوران غيبت كبرى امام مهدى (عج ) مطرح مى باشد و امام مهدى (عج )، امام تمام بشريت است و نه فقط مسلمين يا شيعيان و در اين دوران ، مقدمات ظهور او به عنوان مصلحى جهانى فراهم مى گردد، و رسالت بررسى تاريخ اين دوران منهاى در نظر گرفتن نهايت اين دوران و اهداف مطرح شده براى امامت او - كه امام جن و انس است - امكان پذير نيست ، بنابراين ، چه بسا لازم باشد كه تاريخ جهان اسلام بلكه جهان بشريت در اين دوران مورد مطالعه و دقت قرار گيرد، تا سير تحولات اجتماعى و سياسى و فرهنگى - كه به سمت فراهم شدن شرايط جهانى براى ظهور مصلح جهانى جهت مى يابد، با توجه به هدف مندى و قانون مند بودن حركت جهان و بشريت در اين جهان - مورد دقت قرار گيرد، و مقدار تطابق پيش بينى هاى وحيانى براى آينده ى بشريت با حركت ارادى بشر و قانون مند بودن اين حركت روشن گردد. و از بحث هاى تحليلى تاريخ به ويژه تاريخ دوران غيبت بتوانيم با هدف گيرى هاى قرآنى براى بحث هاى تاريخى ، هم سو شويم و از اين بحث هاى تحليلى براى رسيدن به اهداف والاى تاريخ شناسى و تاريخ نگرى بهره مند گرديم .
بنابراين ، جا دارد براى كسانى كه در بحث هاى تخصصى تاريخ وارد نشده اند، اهداف و رسالت كلان بحث هاى تاريخى را روشن نماييم تا اين كه در چنين بحث هايى ، بى راهه نرويم و حداكثر استفاده را از تحليل و نقد در بحث هاى تاريخى داشته باشيم .
نتيجه ى اين مسير چنين خواهد بود:
1 - تبيين و تعيين موضع بحث به طور دقيق .
2 - ترسيم اهداف و انگيزه هاى بحث درباره تاريخ عصر غيبت كبرى .
3 - تبيين قلمروهاى بحث در تاريخ اين عصر.
چهارمين بحث مقدماتى براى اين سلسله بحث ها بايد پرداختن به ضرورت بحث از تاريخ دوران غيبت كبرى در قلمروهاى ياد شده باشد؛ زيرا دلايل نياز به اين مباحث ، چراغ ما براى تعيين برد و افق بحث هاى اين مجموعه خواهد بود، چون به اندازه ى نياز فعلى و آينده ى خود بايد حركت كنيم .
پنجمين بحث مقدماتى در اين مجموعه مشكلات و چالش هاى موجود در زمينه ى بحث هاى تاريخى دوران غيبت كبرى مى باشد. و آخرين بحث مقدماتى بايد تعيين سرفصل هاى مناسب در هر يك از قلمروهاى تعيين شده براى بحث هاى تاريخى دوران غيبت كبرى باشد.
2 - اهداف و رسالت بحث هاى تاريخى
دومين بخش را با تعيين اهداف تاريخ نگارى قرآن كريم ؛ شروع مى كنيم زيرا قرآن كريم ، راهنما و هدايت گر ما در تمام مراحل و ابعاد زندگى بايد باشد.
براى رسيدن يك پژوهش گر به مجموعه ى اهدافى كه قرآن كريم براى تاريخ نگارى خود درنظر گرفته است ، لازم است ، دقتى ويژه در آيات تاريخى قرآن بنمايد.
در حالى كه حوادث و جريانات تاريخى كه همراه با تحليل و نتيجه گيرى مى باشد، در حدود ثلث مساحت آيات قرآن را فرا گرفته است ، بسيار بجا است كه به چند مجموعه از آيات قرآن در اين زمينه مراجعه نماييم .
مجموعه ى اول :
آياتى كه مخاطبان قرآن به ويژه مخاطبان قصص قرآنى را ذكر نموده و طبقات گوناگونى را اشاره كرده است .
اين مخاطبان عبارتند از: عموم مردم ، جهانيان ، پرسشگران ، شنوندگان ، دانايان و كسانى كه مى خواهند بدانند، يا كسانى كه مى خواهند ايمان بياورند، سپاسگزار باشند، يا بفهمند، يا تعقّل كنند، يا يادآورى شوند، يا به يقين برسند، يا به يقين رسيده باشند، يا در حال برگشت به خدا باشند، يا با فراست و زيرك باشند، يا دانا و بينا باشند.
مجموعه ى دوم :
آياتى كه مردم را به نظر و مطالعه و دقت در حال گذشتگان يا سير در زمين يا عبرت گرفتن از سرگذشت ديگران دعوت مى نمايد، كه نشان دهنده ى جهت گيرى قرآن به سمت تفكر و تحقيق و نتيجه گيرى مى باشد.
مجموعه ى سوم :
آياتى كه حوادث تاريخى را آيه خوانده باشد. آيه ، نشانه است و آيه هاى تاريخى گويا مطالبى است كه چون آينه ، حقايق را به خوبى نشان مى دهد يا كُد مى دهد و انسان را به صاحب نشانه مى رساند.
مجموعه ى چهارم :
آياتى كه به طور صريح و روشن ، اهداف تاريخ نگارى و بيان قصص انبياء و امت ها را ذكر كرده باشد. مانند: آيه ى 120 سوره ى هود و آيه ى 111 سوره ى يوسف كه در بيان حق دادن و موعظه و يادآورى و تقويت قلب (تثبيت فؤ اد) و عبرت گرفتن خلاصه مى شوند.
بدين سان مى توانيم مجموعه ى اهدافى را كه براى تاريخ نگارى در قرآن كريم آمده است ، در شش امر خلاصه مى كنيم :
1 - فراهم نمودن زمينه ى تفكر و ايجاد انگيزه براى پرسش و تحقيق كه انسان را به گونه اى بهتر و سريع تر به حقيقت مى رساند و عطش و نياز انسان حقيقت جو را با رساندن او به حقايق تاءمين مى نمايد.
2 - تاريخ نمايان گر تجربيات بسيار با ارزش گذشتگان است كه در اختيار آيندگان قرار مى گيرد و خردمندان و افراد بينا و تيزبين و عاقبت انديش و فهيم از اين تجربيات توشه برمى دارند و تحولات آينده ى خود و جهان بشريت را مى بينند و مى سازند، و بر آن چه مى سازند آگاهى دارند، و با تحقيق و تفكّر هم به يقين مى رسند و هم سپاسگزار مى شوند و راه صحيح و مسير مطلوب براى بازگشت به حق را پيدا مى كنند و طى مى نمايند.
3 - با تذكر و يادآورى حوادث تاريخى ، حجاب غفلت و فراموشى دريده مى شود و انسان ، موجودى هشيار و بيدار مى گردد، و به گونه اى مطلوب به سوى اهدافِ تعيين شده براى او حركت مى كند و با اين بيدارى از خاك ريزهاى دشمن به خوبى عبور مى كند و تمام موانع سر راه خود را برمى دارد، و اجازه نمى دهد كه كسى او را فريب دهد، يا تجربيات گران بهاى ديگران را به قيمتى گران تر تكرار كند.
4 - و در نهايت ، آرامش و اطمينان خاطر و قوت قلب پيدا مى كند و با صبر و مقاومت و پايدارى و اميدوارى به سرنوشت روشن خود، مسير صحيح زندگى را طى مى كند و از هيچ دشمنى و خطرى در هراس نخواهد بود.
5 - آيات الهى در تاريخ هم چون آيات الهى در طبيعت ، هميشه پرفروغ بوده و انسان را با دلايل متقن به علم نامحدود و قدرت لايزال الهى آشنا نموده و او را به خداى خود ربط مى دهد، تا وجود كوچك خود را در پرتو اين وجود لايزال و نامحدود ببيند و هيچ گاه خود را بى نياز و مستقل و افسار گسيخته نبيند.
6 - مسير حق ، مسيرى روشن و پويا و تكامل بخش است كه انسان هاى مؤ من ، خود را به اهداف نهايى شان نزديك مى بينند و هيچ گاه ياءس و نااميدى ، آنان را از پا در نمى آورد. بلكه براى خود وجودى مستمر و ريشه دار در عمق تاريخ احساس مى كنند و با برنامه اى حساب شده و دقيق مى توانند آينده ى روشنى براى خود ترسيم نمايند و رسيدن خود را به آن اهداف تضمين كنند.
نتيجه
بنابراين ، بحث هاى تاريخى بايد بحث هايى تحليلى و مفيد باشند، تا تمام اهداف ياد شده تاءمين گردد. صرف اطلاع از حوادث تاريخ ، يا صرف رسيدن به يك تحليل ، به تنهايى براى انسان مفيد فايده نخواهد بود يا لااقل ، فايده اى اندك خواهد داشت .
البته قرآن كريم در تاريخ نگارى خود به قلمروهاى گوناگون و مقاطع مختلف حيات بشر پرداخته و براى خود، روشى ويژه و منحصر به فرد انتخاب كرده است ، و انسان را از گم شدن در مسيرهاى انحرافى و پر پيچ و خم مباحث علمى تاريخى و غير تاريخى برحذر نموده ، و روش صحيح سلوك راه را در تاريخ نگارى بيان كرده است .
در بحث هاى ويژه ى تاريخ دوران غيبت كبرى نيز نبايد از اين اهداف و روش قرآنى فاصله بگيريم و تاريخ اين دوران را براى محض اطلاع فرا نگيريم ، بلكه براى رسيدن به مقاصدى مهم و هدف هايى بزرگ ، به آشنايى با حوادث تاريخى اين دوران و تحليل صحيح اين رويدادهاى تاريخى بپردازيم .
3 - قلمروهاى بحث هاى تاريخى عصر غيبت كبرى
سومين بحث مقدماتى ، تبيين قلمروهاى بحث هاى تاريخى دوران غيبت كبرى امام مهدى (عج ) مى باشد.
بسيار طبيعى است كه اولين قلمرو اين بحث همان تاريخ شخص امام مهدى (عج ) مى باشد. در اين قلمرو شايسته است - على رغم محدوديت منابع گويا و روشن در اين زمينه - حوادث زندگانى ويژه ى آن حضرت پس از انقضاى دوران غيبت صغرى ، و سيره ى حضرت مهدى (عج ) در دوران غيبت كبرى ، و هم چنين ملاقات هاى حضرت مهدى (عج ) با طبقات مختلف در طول دوران غيبت كبرى مورد بحث و بررسى قرار گيرد.
2 - از آن جا كه حضرت مهدى (عج ) براى رسيدگى به شؤ ون دينى ، فرهنگى و سياسى شيعيان خود، فقهاى جامع الشرايط را به عنوان نايبان عام خود و مراجع تقليد مسلمين منصوب نموده است ، تاريخ مرجعيت و مراجع تقليد، بايد دومين قلمروى بحث هاى ويژه عصر غيبت كبرى باشد.
3 - حوزه هاى علميه به عنوان نهاد ريشه دارى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السّلام ، آن را تاءسيس كرده اند تا در آن نهاد، متخصصانى در شناخت دين ، تربيت يافته و نيازهاى فرهنگى جامعه اسلامى را در دوران غيبت تاءمين كنند و وظيفه ى پاسدارى از فرهنگ اسلامى را بر دوش بگيرند. بنابراين ، تاريخ اين نهاد بسيار مهم كه پرتويى از نهاد امامت است ، بايد به گونه اى تحليلى ، و نقش آن در ترويج فرهنگ اسلامى و فرهنگ امامت و مهدويّت در طول دوران غيبت كبرى ، در كنار نقش سياسى آن ، مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد.
4 - شيعه و تشيّع و فرهنگ شيعى ، جنبش ها و دولت هاى شيعى در دوران غيبت كبرى به عنوان چهارمين قلمرو نيز بايد مورد مطالعه قرار گيرد.
5 - با توجه به اين كه تاريخ دوران غيبت كبرى ، مقطعى از تاريخ اسلام و تاريخ جهان اسلام بوده ، و در فضاى عام و گستره ى جهان اسلام ، تمام تحولات مربوط به شيعه و تشيّع و حوزه هاى علميه و مرجعيت و غيبت شخص امام مهدى (عج ) انجام گرفته ، و بحث هاى ويژه ى هر قلمرو با قلمروهاى ديگر بى ارتباط نبوده است ، بنابراين در يك نگاه تاريخى - تحليلى ، تمام اين قلمروها بايد با هم ديده شوند.
تاريخ جهان اسلام در ابعاد مختلف (فرهنگى ، دينى ، اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى ، نظامى و در تمام ابعاد جغرافيايى ) بايد ملاحظه گردد. بنابراين ، شرق جهان اسلام و شمال و جنوب خاورميانه و غرب آن ، همگى به هم پيوسته است و بايد مورد توجه قرار گيرد.
6 - و در صورت لزوم ، سير تحولات عمده در جهان بشريت نيز نبايد از چشم يك مورّخ محقّق به دور باشد؛ زيرا رسالت امام مهدى (عج )، رسالتى جهانى است و جهان در انتظار اين مصلح الهى به سر مى برد. پس تمام تحولات جهانى كه جهان را به سمت آن روز موعود حركت مى دهند، بايد مورد مطالعه ى جدّى قرار گيرند.
4 - ضرورت بحث و اهميت تاريخ عصر غيبت كبرى
چهارمين بحث مقدماتى ، تبيين ضرورت هاى بحث از تاريخ دوران غيبت كبرى مى باشد.
با توجه به اين كه ، گذشته چراغ راه آينده است ، ضرورت بحث از تاريخ و سير تحولات عصر غيبت كبرى ، روشن خواهد بود.
تاريخ نگرى - البته آن طور كه قرآن كريم آن را مطرح كرده است - انسان را چشمى بينا و دركى عميق مى بخشد و بر خلاف آن چه برخى تصور مى كنند، انسان در زندان گذشته ها، زندانى نمى شود، بلكه وضعيت فعلى خود را با توجه به گذشته بهتر درك مى كند و خود را براى آينده اى قابل پيش بينى و قابل تحقق آماده مى سازد؛ به گونه اى كه مى توانيم بگوييم : يك انسان تاريخ نگر، يك انسان آينده نگر مى باشد. با آگاهى ويژه اى به سوى آينده حركت مى كند و چنان چه لازم ببيند، مى تواند در ساختن آينده ى خود، نقش به سزايى داشته باشد.
بنابراين ، دانستن تاريخ صدر اسلام و پيچيدگى هاى دوران امامان معصوم پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سپس دوران غيبت تا حال حاضر، به ما امكان برنامه ريزى بهترى براى آينده مى دهد.
از اين گذشته ، براى رشته ى تخصصى تاريخ و رشته هاى تخصصى فقه و حديث و تفسير، آگاهى از دوران غيبت كبرى تا حال حاضر، امرى حياتى و ضرورى است ؛ زيرا بدون دانستن اين تحولات ، بسيارى از مسايل تخصصى اين رشته ها، قابل درك و فهم علمى نخواهد بود، تا جايى كه مى توان گفت : چنان چه كسى در تاريخ اسلام و مسلمين ، آن هم در تمام دوران هاى گذشته ، سير تاريخى نداشته باشد و صاحب تحقيق نباشد، نمى تواند به تمام منابع استنباط و تفقه در دين ، اشراف داشته باشد و دعوى اجتهاد مطلق كند. هر چند افراد غير مطلع از تاريخ ، چنين ادعايى را سنگين مى دانند و شايد چنين مطلبى را مبالغه اى بيش ندانند، اما در حدّ اشاره بايد گفت : حديث و رجال ما، كه بخش عمده اى از منابع و اطلاعات مهم اين رشته را تشكيل مى دهند، بدون آگاهى از تحولات دوران غيبت كبرى ، ناقص و ناتمام بوده ، و نظرات اجتهادى ما قابل اعتماد نخواهد بود.
5 - چالش هاى بحث در تاريخ عصر غيبت كبرى :
پنجمين بحث مقدماتى ، چالش ها و مشكلات ويژه ى تاريخ عصر غيبت كبرى مى باشد.
در سوّمين بحث مقدماتى روشن شد كه اولين قلمرو براى بحث در تاريخ دوران غيبت كبرى ، تاريخ شخص امام مهدى (عج ) است كه مهم ترين بحث و نزديك ترين موضوع نسبت به عنوان بحث مى باشد. ولى بحث در اين قلمرو، بسيار محدود و فاقد منابع مناسب مى باشد؛ زيرا پيش فرض ما در بحث ، غيبت تام امام مهدى (عج ) مى باشد. و با غيبت تام ، چه اطلاعى از او مى توانيم داشته باشيم ؟
مكان زندگى و تحركات امام مهدى (عج )، نحوه ى زندگى او، نحوه ى ارتباط با مردم و سيره ى عام و خاص او در اين دوران ، زندگى خصوصى او و بسيارى از مسايل ويژه ى امام مهدى (عج ) كه براى يك بحث تاريخى مطرح مى باشند، شايد بدون جواب بمانند.
بنابراين مى توانيم بگوييم : اولين چالش در بحث هاى تاريخ عصر غيبت كبرى ، مشخص نبودن قلمروهاى بحث در اين برهه ى تاريخى است كه به تناسب اهداف مورد نظر و افق هاى ديد تاريخ نگاران ، مى تواند بسيار متفاوت باشد. آن چه را در سومين بحث مقدماتى بيان داشتيم ، در حقيقت مى تواند يك نظر تاءسيسى باشد؛ زيرا آن چه تاكنون با اين عنوان آمده است ؛ يا منهاى تاريخ شخص امام مهدى (عج ) بوده (241) يا اين كه فقط به تاريخ شخص امام مهدى (عج ) بسنده كرده است .(242)
دومين چالش ، كمبود منابع در زمينه ى اولين قلمرو براى بحث هاى دوران غيبت كبرى است .
چالش سوم ، پراكنده بودن اطلاعات تاريخى است . آن هم در منابعى كه هر كدام با ديدگاه هاى ويژه اى به رشته ى تحرير درآمده است .
البته منابعى كه توسط مستشرقين عرضه شده است ، نمى تواند منابعى مطمئن و گوياى واقعيت باشد.
براى منابع عمومى تاريخ اسلام نيز بايد بگوييم كه تاريخ شيعه و تشيّع و حوزه هاى علميه و مراجع بزرگ تقليد در اين منابع نيز كم رنگ بوده يا اين كه صددرصد مورد تجاهل قرار گرفته است .
بنابراين ، بايد تلاشى اساسى و همه جانبه ، همراه با حساسيت هاى لازم براى يك محقق ، انجام پذيرد، تا اين كه مجموعه اى منسجم و علمى و فراگير در مورد تاريخ عصر غيبت كبرى فراهم آيد. چنين كار بزرگى را بايد يك گروه توانمند يا مؤ سسه اى متخصص در تاريخ بر عهده گيرد، تا تاريخى مستند و تحليلى ، عرضه گردد و مورد استفاده ى رشته هاى تخصصى و عمومى قرار گيرد.