بازگشت

كيفيّت آگاهي امام(ع) به زمان ظهور


اگر گفته شود: شما اگر ظهور امام زمان (عليه السلام) را وابسته به از بين رفتن ترس او از دشمنان و امنيّت يافتن او از ناحيه آنان قرار داديد: اين سؤال پيش مى آيد كه او چگونه به چنين شرايطى آگاهى مى يابد؟ و چه راهى براى دانستن آن دارد؟ در حاليكه راهى براى شناخت دقيق و همه جانبه نقشه ها و توطئه هاى پنهان و آشكار دشمنان او كه در شرق و غرب وخشكى و دريا پراكنده اند، وجود ندارد.گوييم:امّا شيعه اماميّه بر اين عقيده اند كه: پدران امام ـ كه بر او و بر همه آنان درود باد ـ با شناختى كه از فرمايشات پيامبر(صلى الله عليه وآله) نسبت به زمان غيبت وچگونگى آن، و طولانى يا كوتاه بودن آن، و نشانه ها و علامات آن، و وقت ظهور و دلايلى كه براى آسان كردن و تسهيل آن وجود دارد، بدست آورده اند، با امام زمان(عليه السلام)عهد كرده و او را انذار نموده و از حدّ و حدود اين امور، آگاهش ساخته اند.بنابراين ديگر جايى براى اين پرسش از ما باقى نمى ماند. زيرا وقتى كه قرار باشد ظهور با ويژگى هايش، و با وقتى كه اين ظهور صورت مى گيرد، مورد تصريح پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهلبيت(عليهم السلام) باشد، ديگر نيازى به دانستن امور پنهان و پوشيده نيست.

و علاوه بر آنچه گفتيم احتمال دارد كه اين امر، متوقّف بر غلبه گمان وقدرت نشانه ها و جمع شدن دلايل مختلف و تقويت آنها با يكديگر باشد، و اين مطلب غير ممكن نيست.و وقتى قبول كنيم كه ظهور امام(عليه السلام) فقط به يكى از اين امور تحقق مى پذيرد:يا به زياد شدن ياران و يارى دهندگان او، يا به قدرت و توانايى يافتن وكمك رسانى آنان، يا به كم شدن دشمنان او، يا به ناتوانى و از پا افتادن آنان و همه اين امور داراى نشانه هايى هستند كه هر كس در آنها بنگرد ومواظبت كند و از نزديك با آنها درگير باشد بخوبى در خواهد يافت.پس هنگاميكه امام (عليه السلام) آنچه را گفتيم ـ يا مجموعه آنها يا بطور متفرقه برخى از آنها را ـ حس نمود، و به سالم ماندن خويش در برابر دشمنان ظنّ و گمان قوى پيدا كرد، و احتمال رسيدن به مقصود و دستيابى به خواسته و مطلوب، در نزدش قوّت گرفت، ديگر بر او واجب مى شود كه ظهور فرمايد:چنانكه بر هر يك از ما با قيام نشانه هاى ايمنى آور، اقدام به كار، و با قيام نشانه هاى خوف آفرين، باز ايستادن از كار واجب است.