بازگشت

عدم امكان جايگزين براي امام(ع)


اگر گفته شود: آيا بنظر شما ممكن نيست كه دوستان و اولياى امام در دوران غيبت، هيچ بهره اى از امام نبرند، امّا خداوند تعالى در چنين حالتى، از روى لطف، چيز ديگرى را كه در تكليف، جايگزين همان بهره مندى از امام باشد براى شان انجام دهد؟



همانطور كه اين سخن، مورد ادّعاى گروهى از بزرگان نيز هست كه درباره اقامه حدود الهىِ از دست رفته، قائلند به اينكه خداى تعالى چيزى را كه جايگزين اقامه حدود در تكاليف باشد، انجام مى دهد. گوئيم:بيان داشتيم كه دوستان و اولياى امام (عليه السلام) در حال غيبت از ايشان بهره مند مى شوند، بگونه اى كه اصلاً جايى براى ترديد در آن وجود ندارد. وبهمين مقدار از بيان،ديگر اين سؤال، از اعتبار مى افتد.سپس به گونه اى ديگر نيز اين سؤال، باطل مى شود، به اين ترتيب كه: همانا تدبير امام (عليه السلام) و دخالت و تصرّف او و لطفى كه بواسطه او بر رعيّت مى شود، در نظر ما چيزى نيست كه امرى ديگر بتواند جايگزين آن شود.و اگر مطلب به همين ترتيب نمى بود، ديگر ضرورتى نداشت كه در هر حال، و نسبت به هر مكلّفى، امامت لازم باشد.



به عبارت ديگر، قبولِ جايگزين شدن غير امام به جاى امام(عليه السلام)در باب لطف، از قطع داشتن به ضرورت و لزوم آن در همه زمانها جلوگيرى مى كند.و به اين ترتيب خود اين سؤال نوعى ضربه زدن به اصل وجوب امامت

است. پس چگونه مى توانيم آن را قبول كنيم و درباره علّت غيبت، نسبت به آن مورد سؤال قرار گيريم؟اما حدود الهى اينطور نيستند. زيرا اگر ثابت شد كه اين حدود از باب لطف است و هيچ دليل عقلى يا شرعى هم، امكان وجود بديل و جانشينى براى آن در مقام لطف را مردود نشمرد، ديگر جايز است كه گفته شود: همانا خداى تعالى در هنگام از بين رفتن اين حدود، چيزى را كه جانشين وجايگزين آن است انجام مى دهد. در حاليكه اين نظريّه همانطور كه بيان كرديم، درباره امامت درست نيست