بازگشت

بهره وري از وجود امام(ع)


اگر گفته شود: اين نوعى تصريح از جانب شماست به اينكه در بهره بردن از امام و ترس از او و رسيدن به مصالحى از ناحيه او، ظهور امام مانند غيبت او مى باشد و در اين گفتار اشكالى است كه خود مى دانيد و برديگران نيز پوشيده نيست.( [2] )گوييم: ما نمى گوييم ظهور آن حضرت در آثار و منافع، همانند غيبت اوست. و چگونه به چنين امرى قائل باشيم؟ در حاليكه در حالت ظهور و بسط قدرت و قوّت حكومت او، هم دوست و هم دشمن، هم دوستدار و هم كينهورز همگى بهره مى برند. در حاليكه در زمان غيبت او، چنين بهره اى كه اشاره شد فقط توسط دوست و ولىّ او حاصل مى شود نه دشمن و بد خواه او.و در حال ظهور و گسترش قدرت او، همچنين منافع و بهره هاى فراوان براى اولياء و دوستان آن حضرت و غير آنان از بقيه مردم وجود دارد. زيرا او كيان امّت را حمايت مى كند و مرزهايشان را محكم مى دارد و راههايشان را ايمن مى سازد و آنان بر تجارت كردن و كسب هاى گوناگون و بدست آوردن غنايم قدرت مى يابند و او از ستم ديگران بر آنان جلوگيرى مى كند، و در نتيجه اموالشان زياد مى شود و رزق و روزيشان به آسانى فراهم مى آيد و در آمد كسبشان چند برابر مى شود.تازه اينها بهره هايى دنيايى هستند كه اگر در غيبت آن حضرت از دست رفت، بازهم لازم نمى آيد كه تكليف مردم ساقط شود. و بهره هاى آخرتى و دينى كه در هر حال ملازم با امامت است طبق آنچه بيان كرديم با فرض غيبت ثابت هستند، لذا بخاطر آنها هم لازم نمى آيد كه تكليف ساقط باشد.و اگر بگوييم ـ اگر چه واجب نيست ـ كه بهره بردن شيعيان از امام بر طبق قاعده لطف در اينكه به انجام واجب ترغيب شده و از انجام محرّمات باز گرفته شوند ـ كه ثابت بودن آن را در زمان غيبت بيان كرديم ـ در حال ظهور كلّى امام و گسترش قدرت وحكومت ايشان نسبت به همه مردم، با قوّت بيشترى صورت مى گيرد، اين گفته ممكن و جايز است زيرا:پديد آمدن و عارض شدن امرى مانند غيبت كه ـ با فرض ثبوت اصل قاعده لطف ـ قوّت و شدّت تأثير آن را از بين مى برد، از اصل بهره بردن از او بگونه اى كه او لطف در آن بشمار مى آيد، جلوگيرى نمى كند و موجب سقوط تكليف نمى شود.

پاورقي

( [2] ) يعنى اين مطلب اقتضا مى كند كه هيچ فرقى بين دو حالت غيبت و ظهور امام(عليه السلام) براى انجام نقش الهى او وجود نداشته باشد. در حاليكه باطل و بى اساس بودن اين امر واضح است زيرا اختلاف آشكارى بين غيبت و ظهور وجود دارد. و از طرفى اگر فرقى بين اين دو حالت وجود نداشته باشد همه مباحث گذشته درباره غيبت و انگيزه و مصالح آن بيهوده و باطل خواهد بود.