بازگشت

احتمال دوري و نزديكي امام(ع)


اگر گفته شود: هيچيك از شيعيان نيست مگر اينكه دوربودن منزلگاه امام(عليه السلام) از خود را جايز و ممكن مى داند و اينكه امام يا در مشرق يا در مغرب اقامت دارد. پس اين شيعه از مشاهده امام نسبت به معصيت خود و يا اينكه شاهدى او را در حال معصيت ببيند و نزد امام عليه او شهادت بدهد در امان است.



در حاليكه اين امر در زمان ظهور امام، حتّى با علم به دور بودن منزل او لازم نمى آيد. چون او از هيچ شهرى دور نمى باشد مگر اينكه شخصى را به جانشينى خود مى گمارد تا در غياب او مردم در گناه و نافرمانى از او خائف و ترسان باشند و از انتقام او بپرهيزند.



گوييم: همانطور كه هيچ يك از شيعيان او نيست مگر اينكه دور بودن مكان امام از خود را احتمال مى دهد، همانطور هيچيك از آنان نيست مگر اينكه وجود او را در ديار خود و در نزديكى محل اقامت و در همسايگى منزل خود ممكن و محتمل مى داند. و همين احتمال براى تحقق پرهيز و خوف و عدم امنيّت در انجام گناه، كافى است.



علاوه بر اين، حتى در ظهور امام و با وجود گسترش قدرت و نفوذ فرمان ايشان در بين همه مردم، بازهم هيچيك از انجام دهندگان كارهاى زشت و ناروا نيست مگر اينكه مخفى ماندن آن عمل را و نرسيدن خبر آن به گوش امام را احتمال مى دهد و ممكن مى شمارد با اينهمه، آن ترس بر قرار است و لطفى كه در وجود امام نسبت به بازماندن امّت از گناه و نافرمانى هست، ثابت مى باشد.



پس چگونه كسى كه ما را به چنين چيزى در زمان غيبت ملزَم مى سازد از وجود چنين حالت مشابهى در دوران ظهور فراموش مى كند؟