اساس رسيدن به نتيجه
مخالف ما در اين مسأله هرچه بگويد، عليه خويش گفته است:
زيرا او مى گويد: مراجعه به دليل و دقّت در آن، موجب دانستنِ بسيارى از صفات مخصوص و شروطِ معلوم مى شود، كه هرگاه يكى از آن شروط مختلّ شود، علم و آگاهى لازم به آنچه كه مورد نظر قرار گرفته حاصل نخواهد شد.
پس اگر مخالفين ايشان بگويند: ما در ادلّه نظر كرديم همچنانكه شما نظر مى كنيد. با اينهمه علمى به آنچه كه شما ذكر مى كنيد و خود را عالم به آن مى دانيد براى ما حاصل نشد.
جوابشان اينست كه: شما به آنگونه اى كه ما نظر مى كنيم نظر نكرديد و از طرفى، شرايطى كه براى ايجاد علم از راه چنين نظرى لازم بود در شما كامل نبود زيرا فراوان و مختلف و مشتبه با يكديگر هستند.
اگر مخالفين اين نظريه بگويند:
در مورد اخلال به شرطهاى لازم براى ايجاد رأى و نظر صحيح، ما را جز به سراب حواله نداديد، و به هيچ شرط معينى كه مورد اخلال و تقصير ما قرار گرفته باشد اشاره نكرديد.
جواب شان اين است كه:
آن زمان كه نتوانستيد به آگاهى و دانشى همچون دانش و آگاهى ما دست يابيد، ناگزير اين عدم آگاهى بخاطر تقصيرى است كه در مورد بعضى شروط از شما صادر شده زيرا اگر شروط را كامل مى كرديد و حق اين شروط را ادا مى كرديد همچون ما داراى علم مى شديد.
بنابراين از ناحيه خود شما بطور اجمال، تقصيرى واقع شده اگرچه ما نمى توانيم به عين آنچيزى كه مورد تقصير شما قرار گرفته است اشاره كنيم.
و با اينهمه شما قدرت داريد كه شروطِ دقت و تحقيق را به طور كامل ادا كنيد و به حق تسليم باشيد و دلهايتان را از باورها و اسبابى كه مانع از وقوع علم است خالى نگهداريد، و هرزمان كه اين كار را انجام داديد، ناگزير داراى علم خواهيد شد. و انسان بر نفس خويش بصير و آگاه است.
و اگر اين جواب از آنان صحيح باشد. پس ما هم به مثل همين جواب، از پرسش آنها جواب مى گوييم.