تقدّم اصول بر فروع
اگر گفت : من ثبوت امامت حجة بن الحسن(عليهما السلام) و درستى طريق آن را قبول ندارم، چون اگر آن را قبول مى داشتم در مورد غيبت ديگر مخالفتى نمى توانستم داشته باشم. امّا من ـ از طريقى ديگر ـ غيبت او را كه نمى شود براى آن سبب صحيحى باشد طريق براى نفى امامت مورد ادّعاى شما براى حجة بن الحسن(عليهما السلام) قرار مى دهم.
گوئيم:
تا زمانيكه امامت حجة بن الحسن(عليهما السلام) براى ماثابت نشده باشد ما سخنى در باره غيبت نداريم. زيرا ما سخن از سبب غيبت كسى مى گوييم كه امامتش ثابت و وجود او معلوم باشد، و گرنه سخن گفتن در باره وجوه غيبت آنكس كه اصلا موجود نيست هذيانى بيشتر نيست.
لذا اگر به امامت حجة بن الحسن(عليهما السلام) تسليم نشده ايد سخن با شما را در صحيح بودن امامت او قرار مى دهيم و به تثبيت و روشن ساختن آن مى پردازيم، و آنزمان كه شبهه در اين جهت از بين رفت محل كلام ما در سبب غيبت قرار خواهد گرفت.
اما اگر امامت او ثابت نشد و ما از دليل آوردن بر صحت و درستى آن ناتوان مانديم، اعتقاد ما نسبت به امامت حجة بن الحسن(عليهما السلام) از ريشه باطل خواهد بود و شما ـ همچون ما ـ از رنج سخن گفتن در باره سبب غيبت بى نياز خواهيد بود.
و اين جايگاه از سخن همانند آنست كه كسى از ما در باره دردمند ساختن اطفال يا وجوه آيات متشابه در قرآن يا جهت مصلحت هايى كه در رمى جمرات يا در طواف خانه كعبه و يا موارد مشابهى از عبادات است سؤال كند و طالب تفصيل و تعيين هم باشد.
حال اگر در جواب او اعتماد بر حكمت خداى قديم و بلند مرتبه كرديم واينكه ممكن نيست فعل قبيحى مرتكب شود و بايد حتماً يك جهت حسنى در تمام افعال او باشد اگرچه ما به عنوان مشخّصِ آن جهت جاهل باشيم، و از طرفى خداى تعالى ممكن نيست كه بخلاف واقع چيزى را خبر دهد و بناچار بايد در آنجا كه ظاهر كلام او مقتضى خلاف واقع در باره اوست وجه صحيحى و تأويل درستى براى آن باشد اگرچه ما به شكل معين و تفصيلى آن را ندانيم.
در اينجا اگر او بگويد: چه كسى حكمت خداوند قديم را پذيرفته ومعتقد است كه او فعل قبيح انجام نمى دهد؟ بلكه بر عكس، ما همين سخن را در باره دردمند ساختن اطفال و وجوه آيات متشابه در قرآن و غير آنها را طريق و دليلى مى گيريم تا ادّعاى شما را نسبت به نفى قبيح در افعال خداى تعالى رد كرده باشيم.
در اينجا همانطور كه جواب ما براى او اينست كه:
تو تا آنزمان كه حكمت خداى قديم را نپذيرفته و به آن معتقد نباشى وظيفه ما دليل آوردن براى اثبات آنست و جايز نيست كه وارد بحث در اسباب افعال و كرده هاى او بشويم همينطور است جواب ما براى كسى كه با ما در باره غيبت سخن مى گويد، در حاليكه هنوز امامت حضرت صاحب الزمان(عليه السلام) را نپذيرفته و درستى اصول عقلى مربوط به آن را اعتراف نمى كند