زن و فرزند
برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي
--------------------------------------------------------------------------------
محور ديگرى كه پيرامون زندگى شخصى و كيفيت معيشت امام عصر (ع ) نياز به بررسى دارد، مساءله زن و فرزند آن حضرت است آيا با توجه به فلسفه غيبت و اين كه آن حضرت به شيوه ناشناس زندگى مى كند و كسى از مكان وى آگاه نيست ، ازدواج و داشتن فرزند، با اين مساءله سازگار است ؟
منابعى كه در اختيار است ، يا اشكال سندى دارند و يا ابهام دلالى و نظر قاطعى را ارائه نمى دهند. در اين جا، سه احتمال وجود دارد:
1. اساسا حضرت مهدى (ع ) ازدواج نكرده است .
2. ازدواج انجام گرفته ، ولى اولاد ندارد.
3. ازدواج كرده و داراى فرزندانى نيز هست .
اگر احتمال اول را بپذيريم ، لازمه اش اين است كه امام معصوم (ع ) يكى از سنتهاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد و اين با شاءن امام سازگار نيست . اما از طرفى ديگر چون مساءله غيبت ، اهم است و ازدواج مهم ، ترك ازدواج ، با توجه به آن امر مهم تر، اشكالى را ايجاد نمى كند و گاهى براى مصلحت بالاتر، لازم و واجب نيز هست .
اما احتمال دوم كه اصل ازدواج را بپذيريم بدون داشتن اولاد، جمع مى كند بين انجام سنت اسلامى و عدم انتشار مكان و موقعيت حضرت . اما باز اين اشكال باقى است كه اگر قرار باشد، آن حضرت شخصى را به عنوان همسر برگزيند، يا بايد بگوييم كه عمر او نيز مانند عمر حضرت طولانى است كه بر اين امر دليلى نداريم ، با اين كه بگوييم مدتى با حضرت زندگى كرده و از دنيا رفته است كه در اين صورت ، حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل كرده و پس از آن ، تنها و بدون زن و فرزند زندگى را ادامه مى دهد.
احتمال سوم آن است كه آن حضرت ازدواج كرده و داراى اولاد نيز هست و اولاد آن حضرت نيز فرزندانى دارند و...
اين مساءله ، افزون بر آن كه دليل محكمى ندارد، اشكال اساسى آن اين است كه اين همه اولاد و اعقاب ، بالاخره روزى در جست و جوى اصل خويش مى افتند و همين كنجكاوى و جست و جو، مساءله را به جايى باريك مى كشاند كه با فلسفه غيبت حضرت ، نمى سازد.
البته برخى خواسته اند از رويات و بعضى از ادعيه ، بر اين احتمال اقامه دليل كنند كه اشاره اى به ادله آنان مى كنيم :
1. مفضل بن عمر گويد از امام باقر(ع ) شنيدم كه فرمود:
(( ان لصاحب هذا الامر غيبتين احدهما تطول حتى يقول بعضهم مات و يقول بعضهم قتل و يقول بعضهم ذهب حتى لايبقى على امره من اصحابه الانفر يسير و لايطلع على موضعه احد من ولده و لاغير الا المولى الذى يلى امره ))
صاحب الزمان (ع ) را دو غيبت است : يكى از آن دو، به اندازه اى طولانى شود كه بعضى گويند آن حضرت از دنيا رفته و برخى گويند كشته شده است و بعضى نيز بر اين باور باشند كه جز اندكى از ياران بر امامت وى ماندگار نماندند و كسى هم از مكان و جايگاه زندگى آن حضرت ، آگاه نيست نه از فرزندان و نه ديگرى ، جز آن كسى كه امور وى را پى مى گيرد.
استدلال براى اثبات زن و فرزند براى حضرت ، به جمله اخير روايت است : (( و لايطلع على موضعه احد من ولده ...)) اما اين استدلال از چند جهت اشكال دارد:
الف . اين روايت را نعمانى در كتاب غيبت خود، نقل كرده و به جاى كلمه ((ولد)) كلمه ((ولى )) آورده است ، به اين شكل : (( و لا يطلع على موضعه احد من ولى و لاغيره )) بنابراين ، اعتمادى بر آن روايت ، با توجه به اين نقل نيست . دست كم ، با وجود اين احتمال ، استدلال تمام نيست .
ب . در روايت نيامده است كه الان امام زمان (ع ) داراى زن و فرزند است و از اين جهت ، اجمال دارد. شايد به فرزندانى كه بعدا در آستانه ظهور و يا بعد از آن به دنيا خواهند آمد اشاره داشته باشد.
ج . شايد از باب مبالغه در خفاء باشد. يعنى اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم مى داشت ، از جايگاه و سر غيبت او، آگاه نمى شدند. با اين احتمال نيز، استدلال به روايت براى اثبات اولاد براى امام زمان (ع )، نا تمام است .
2. دليل ديگر بر اثبات فرزند براى حضرت ، روايتى است كه ابن طاووس از امام رضا(ع ) نقل كرده است :
(( ... اللهم اعطه فى نفسه و اهله و ولده و ذريته و جميع رعيته ما تقر به عينه و تسر به نفسه ... ))
الها! مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان (ع ) را در او و خانواده و فرزندان و ذريه و تمام پيروانش فراهم فرما.
به اين روايت هم نمى توان استدلال كرد، چون :
الف . از جهت سند قابل اعتماد نيست .
ب . به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد كه پيش از ظهور است يا بعد از آن .
از اين جهت مجمل است .
3. روايت ديگرى نيز از ابن طاووس از امام رضا(ع ) نقل كرده است كه فرمود:
(( اللهم صل على ولاة والائمة من ولده )) .))
اين روايت ، بنابر تصريح ابن طاووس ، متن ديگرى دارد به اين شكل :
(( اللهم صل على ولاة عهده و الائمة من بعده .))
بنابراين ، روشن نيست كه مقصود فرزندان بعد از او مراد است ، يا امامان پس از او. علاوه بر اين كه اين دو روايت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پيش از آن .
4. امام صادق مى فرمايد:
(( ... كاءنى ارى نزول القائم فى مسجد السهله باءهله و عياله . ))
اين روايت نيز گذشته از ضعف سند، دلالتى بر اثبات فرزند براى امام زمان (ع ) پيش از ظهور ندارد. بنابراين ، اين گونه از روايات كه بدان اشارت كرديم ، در حدى نيستند كه وجود زن و فرزند را براى امام زمان (ع ) پيش از ظهور اثبات كنند. از سوى ديگر، رواياتى داريم كه با صراحت ، وجود فرزند را از آن حضرت نفى مى كند از آن جمله : مسعودى نقل مى كند: على بن حمزه ، ابن سراج و ابن ابى سعيد مكارى بر امام رضا(ع ) وارد شدند، على بن حمزه به حضرت عرض كرد: از پدرانت نقل كرده ايم كه هيچ امامى از دنيا نمى رود، تا فرزندش را ببيند؟
امام رضا فرمود:
((آيا در اين حديث ، روايت كرده ايد: مگر قائم ))
برخى خواسته اند با تمسك به داستان ((جزيره خضراء)) بگويند كه امام عصر (ع )، فرزندانى دارد و بر آن جزيره ، زير نظرى وى ، جامعه نمونه و تمام اعيار اسلامى را تشكيل داده اند
لكن با بررسيهاى گسترده اى كه انجام گرفته ، جزيره خضراء، افسانه اى بيش نيست و هيچ واقعيت ندارد.
علامه مجلسى اين داستان را جداگانه در نوا در بحار نقل كرده و مى نويسد:
((چون در كتابهاى معتبر بر آن دست نيافتم ، آن را در فصلى جداگانه آوردم )) .
شيخ آقا بزرگ تهرانى اين داستان را داستانى تخيلى و رمانتيك شمرده است .
افزون بر اين ، داستان به گونه اى است كه نمى توان آن را پذيرفت :
تناقضات فراوان ، سخنان بى اساس و... در سلسله سند آن ، افراد ناشناخته اى وجود دارند كه نمى توان بر آنان اعتماد كرد. بنابراين ، از اين راه نمى توان زن و اولادى براى حضرت مهدى (ع ) ثابت كرد.