آغاز غيبت و داستان سرداب
برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي
--------------------------------------------------------------------------------
پس از در گذشت و يا شهادت امام حسن عليه السلام ، ماءموران خليفه عباسى حركت گسترده اى را آغاز كردند و به جست و جوى فرزند و جانشين آن حضرت پرداختند . در هر جا كه احتمال وجود امام زمان عليه السلام را مى دادند، حضور مى يافتند. هدف آنان از هجوم به منزل امام حسن عليه السلام و اذيت و آزار بنى هاشم ، دستگيرى و قتل فرزند امام حسن عليه السلام بود. اين پيگيرى خطرى بزرگ براى آينده امامت بود، كه با قدرت و حكمت پروردگار مهدى عليه السلام از نظرها پنهان گرديد و از خطرها به دور ماند.
در آغاز غيبت ، ميان علما و دانشمندان اختلاف است . سه نظر در آن وجود دارد:
1. گروهى مانند شيخ مفيد (ره ) آغاز غيبت صغرا را از هنگام ولادت حضرت مهدى عليه السلام به شمار آورده اند ؛ زيرا از همان سالهاى آغاز ولادت ، آن حضرت غيبت نسبى داشت و شمارى اندك از ياران ، وى را مشاهده كردند.
بنابراين نظر، دوره غيبت صغرا تقريبا 74 سال مى شود، يعنى از آغاز ولادت ، تا پايان سفارت آخرين سفير حضرت .
2. برخى برآنند كه غيبت صغرا، از سال 260 ه ق . يعنى سال در گذشت امام حسن عليه السلام آغاز شد و اين مدت ، تا شروع غيبت كبرا، دوران آمادگى شيعيان و انس آنان به جدايى از امام زمان عليه السلام نام گرفت . اين دوره تقريبا هفتاد ساله ، غيبت همه جانبه نبود. سفيرانى رابط بين امام و مردم بودند و مردم با واسطه ، پرسشهاى دينى و دنياى خود را از آن حضرت دريافت مى كردند.
3- گروهى آغاز غيبت امام عليه السلام را از زمانى مى دانند كه ماءموران خليفه به منزل حضرت در سامرا، هجوم آوردند، تا وى را دستگير كنند و آن حضرت در هنگام ، در سرداب و همان جا، از ديده ها پنهان شد و تاكنون ، در آن جا، بدون آب و غذا زندگى مى كند و روزى از آن جا ظهور خواهد كرد.
اين داستان چنان شهرت يافته كه وى را ((صاحب سرداب )) لقب داده اند .
در پاسخ اين سخنان بايد گفت : در منابع شيعى و كتابهاى اماميه ، هيچ نامى از ((سرداب )) نيست . نويسندگان اهل سنت در نوشته هاى خود بر اين نظر اصرار مى ورزند و متاءسفانه اين مساءله دستاويز حمله ناآگاهانه برخى از آنان به تشيع گرديده است . پنداشته اند كه شيعيان در ميانه سرداب ، امام خود را مى جويند و ظهورش را از آن نقطه انتظار مى كشند؛ از اين روى ، تهمتهايى به شيعه زده اند و زحمت مراجعه به منابع شيعى را در اين زمينه به خود نداده اند.
البته داستان حمله ماءموران معتضد عباسى به منزل امام عليه السلام و برخورد آنان با آب فراوان و ديدن فردى كه در گوشه اى نشسته و عبادت مى كند و سپس هجوم به طرف وى و ناكام شدن آنان از دستگيرى وى ، در برخى از منابع شيعى آمده است ، اما در اين نقل ، بر فرض صحت سند و دلالت آن : اولا، از ((سرداب )) نامى برده نشده است ثانيا، حمله ديگرى كه از ناحيه معتضد صورت گرفته خلاف آن چيزى را كه اهل سنت مى گويند، ثابت مى كند زيرا بنابراين نقل ، امام عليه السلام آن محل را ترك كرد و از پيش چشم ماءموران گريخت و در نتيجه ، در سرداب نيست .
منشاء خرده گيريهاى ناآگاهانه برخى به شيعه ، در اين زمينه ، آن است كه شيعيان به بخشى از حرم عسكريين در سامرا، يعنى ((سرداب )) احترام و توجه خاصى دارند و آن را زيارت مى كنند. خاطره هاى امامان خويش را گرامى مى دارند و آن مكان را مورد عنايت قرار مى دهند. و اين نه به خاطر آن است كه امام زمان عليه السلام درين جا مسكن گزيده است و زندگى مى كند، بلكه از آن جهت كه زمانى مركز عبادت و سكونت چند تن از امامان راستين تشيع بوده است .
و ما حب الديار شقفن قلبى
و لكن حب من سكن الديار
گذشته از اين ، براساس احاديث فراوانى كه در منابع شيعى وجود دارد، شيعيان بر اين باورند كه امام زمان عليه السلام در ميان مردم در رفت و آمد است و در مراسم حج و مانند آن شركت مى جويد و مانند يوسف كه برادرانش را مى شناخت و آنان وى را نمى شناختند، دوستان خويش را مى شناسد و.. بنابراين ، داستان غيبت حضرت مهدى عليه السلام در سرداب سامرا و زندگى كردن حضرت در آن مكان ، بهتان و دروغى بيش نيست و هيچ يك از بزرگان شيعه ، چنين باورى نداشته و ندارند.