بازگشت

از وفات امام حسن (ع) تا پايان غيبت صغري


برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي



--------------------------------------------------------------------------------



برهه دوم زندگى امام عصر عليه السلام ، از زمانى شروع شد كه سايه پدر را از دست داد و خود عهده دار منصب امامت گرديد.

اين دوران ، كه مى توان آن را دوران حيرت و محنت شيعيان ناميد، بر دوستداران اهل بيت عليه السلام بسيار سخت گذشت و آنان ، آزمون سرنوشت سازى را پشت سر گذاشتند. از يك سو، فرقه ها و نحله هاى گوناگونى پيدا شدند كه در رابطه با امامت ، افكار و انديشه هاى متضادى داشتند و مردم را به شبهه و ترديد مى انداختند و شيعيان ، به دنبال ملجاء و مرجعى مى گشتند ، تا بتوانند در اين عرصه خطرناك ، در پناه او بمانند و از افكار انديشه خود به دفاع برخيزند.

اين مساءله ، به اندازه اى شدت يافته بود كه مسعودى مى نويسد:

((مردم ، پس از امام حسن عليه السلام بيست طايفه شدند و هر يك ، بر باور و عقيده اى بودند.))

از سوى ديگر، دشمن احساس كرده بود كه امام يازدهم عليه السلام فرزندى دارد، از اين روى در صدد دستگيرى و نابودى وى برآمده بود.

مجموعه اين حوادث ، فضاى حيرت و سرگردانى را دو چندان مى ساخت و به فرموده امام رضا عليه السلام :

(( ... و لابد من فتنة صماء صيلم يسقط فيها كل وليجة و بطانه و ذلك بعد فقدان الشيعة الثالث من ولدى . ))

بعد از درگذشت سومين فرزندم (امام حسن ) فتنه فراگير و طاقت فرسايى فرا مى رسد كه بسيارى از خوبان و نخبگان در آن فرو مى افتند.

در اين برهه از زندگانى مهدى موعود عليه السلام ، مسائل و حوادثى پيش ‍ آمد كه جاى بحث و بررسى دارد