بازگشت

نکته مهم


نکته ي مهم و شايان توجه اين است که بدانيم بيماري هاي روحي از امراض جسمي بسي خطرناک تر است و کور باطني و تيره دلي به مراتب از نابينائي ظاهري بدتر است.

بنابراين سزاوار است چنانکه در مورد ناراحتي هاي دنيوي و بيماريهاي جسماني به امام زمان عليه السلام متوسل مي شويم و به



[ صفحه 139]



وسيله ي او از خدا شفا مي طلبيم، در امور معنوي و انحراف هاي اخلاقي و مفاسد اعتقادي نيز از حضرتش استمداد کنيم و از وي بخواهيم تا ما را تربيت نمايد و در جهت تزکيه و تقوي قرار دهد و از کوردلي نجاتمان بخشد.

بسياري از مردم لال نيستند و کور نمي باشند، خيلي هم خوب صحبت مي کنند و تيز مي بينند، خوش زبان و قوي چشم و باريک نگرند، اما دچار قساوت قلب و گرفتار سيئات اخلاقي هستند. حسود و حريص و بدبين و دزد و حيله گر و دورو و دروغگويند. دين به دنيا مي فروشند و وجدان و شرافت خود را در گورستان شهوت و شکم دفن مي کنند و براي پول و مقام به چاپلوسي و حق کشي و تهمت مي پردازند. بدبختي و شقاوت اينان چنان شديد و وحشتناک است که با رنج لالي و کوري ظاهري قابل مقايسه نيست.

بنابراين اگر آن بانو که حکايتش گذشت از درد کوري ناليد و به امام عصر عليه السلام توسل جست و شفا يافت، اگر آن خادم حضرت رضا عليه السلام به جمکران مشرف شد و شفا گرفت، صد چندان بايد مردمي که گرفتار حسد و تکبر و غيبت و دروغ و بي نمازي و نگاه به نامحرم و ساير گناهان هستند و کوردل و قسي القلب گرديده اند، به درگاه خدا روي آورند و از پيشگاه امام زمان عليه السلام درخواست نمايند و صميمانه متوسل شوند که از تيرگي صفات ناستوده و شهوات ناروا نجاتشان بخشد و به نور ايمان و فروغ پاکدلي و کمالات



[ صفحه 140]



روحي نائلشان گرداند.

اکنون چند هشدار تکان دهنده از وحي قرآن و سنت درباره ي خطر بزرگ بيماري هاي اخلاقي و کور دلي يادآور مي شويم.

خداوند در آيه ي چهل و ششم سوره ي حج فرموده است:

«أفلم يسيروا في الأرض فتکون لهم قلوب يعقلون بها او آذان يسمعون بها فانها لا تعمي الابصار و لکن تعمي القلوب التي في الصدور».

آيا در زمين نگشتند تا دلهايي خردمند يا گوش هايي شنوا داشته باشند؟ زيرا ديدگان کور نگردند اما دلهايي که درون سينه ها است نابينا شوند.

در آيه ي هفتاد و دوم سوره ي اسراء فرموده است:

«و من کان في هذه اعمي فهو في الآخرة اعمي و اضل سبيلا».

هر که در اين (دنيا) نابينا (وکوردل) باشد، او در جهان آخرت کورتر و گمراه تر است.

در آيه ي پنجاهم سوره ي انعام فرموده است:

«هل يستوي الاعمي و البصير أفلا تتفکرون».

آيا کور و بينا يکسان است؟ آيا نمي انديشيد؟

در تفسير «کنز الدقائق» کوري به جهل و ناداني و گمراهي معني شده و بينائي به دانش و بينش و هدايت تفسير گرديده است.

پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمودند:



[ صفحه 141]



«کورترين کوري ها گمراهي بعد از هدايت است و بدترين نابينائي ها کوري و نابينائي دل مي باشد.»

«وقتي خداوند خير و سعادت بنده ئي را بخواهد دو ديده ي باطنش را بگشايد تا جهان غيب و ملکوت را بنگرد».

حضرت علي عليه السلام مي فرمودند:

«نگاه چشم و ديدار ظاهر سود نبخشد هر گاه بصير و ديده ي دل کور باشد».

«کس که بصيرت و بينائي باطن نداشته باشد، دانش و بينش ندارد».

«کوري ظاهري و از دست دادن چشم سر، از کوردلي و نابينائي قلب بهتر است».

«چشم نداشتن آسان تر و سهل تر است از بينائي دل نداشتن».

«بيناترين مردم کسي است که عيب هاي خويش را بنگرد و از گناهانش دست بردارد».

امام پنجم حضرت باقر عليه السلام فرمودند:

«کوري حقيقي کوري قلب و نابينائي باطن است (چنانکه خداوند در قرآن فرموده:) ديدگان و چشم ها کور نباشند، اما دلهايي که درون سينه ها است نابينا گردند.



[ صفحه 142]



امام صادق عليه السلام فرمودند:

«هر که دچار جهل و نابخردي گرديد، منحرف شد و به بيراهه رفت و هر که چشم دل گشود و خردمند گرديد، هدايت يافت. چنانکه خداوند مي فرمايد: «ديده ها کور نباشند بلکه قلب هاي درون سينه ها نابينا گردند.» چگونه کسي که نمي بيند (و چشم باطنش کور است) راه يابد و هدايت پذيرد؟! و چگونه کسي که بيمش نداده اند (و از عذاب الهي بيمناک و ترسان نشده) بينائي يابد و بصيرت پيدا کند؟!».

امام حسن عسکري عليه السلام فرمودند:

«يقين بدان هر که از زندگي اين دنيا کور خارج شود در سراي ديگر نيز نابينا خواهد بود و از کور، گمراه تر است. مراد از اين کوري، نابينائي چشم ها نيست بلکه کوري دلهاي درون سينه ها است و همين سخن خداوند مي باشد که در آيه ي محکم کتابش درباره ي شخص ظالم فرموده است: «روز قيامت او را کور به محشر آوريم، آنگاه (آن ستمگر) گويد: پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودي با آنکه چشم داشتم؟!» خداوند مي فرمايد: «چنانکه آيات و نشانه هاي ما به تو رسيد، اما تو آنها را وانهادي و فراموش کردي، امروز خودت وانهاده شده و فراموش گشتي.» کدام آيه و نشانه از حجت خدا بر خلقش و امين الهي در شهرهايش و گواه ربوبي بر بندگانش برتر و با عظمت تر است؟!».



[ صفحه 143]