بازگشت

جاسوس مغرور


مردي از دين فروشان فرومايه، براي معاويه جاسوسي مي کرد و مسائل سياسي و اجتماعي و اطلاعات مربوط به اوضاع منطقه و شرايط خاص حکومت امير المومنين عليه السلام را به دربار شام گزارش مي داد.

هنگامي که مورد بازجويي قرار مي گرفت و امام عليه السلام مواخذه اش مي نمودند، به شدت انکار مي کرد و خود را تبرئه مي ساخت و بي ارتباط با دستگاه معاويه جلوه مي داد.

روزي حضرت علي عليه السلام به او فرمودند: آيا به خداوند سوگند ياد مي کني که هرگز جاسوسي نکرده اي؟

گفت: آري.

سپس نام خدا را برد و قسم ياد کرد که براي معاويه به جمع آوري اطلاعات نپرداخته و گزارشي رد نکرده است.

آنگاه امام زبان به نفرينش گشوده و فرمودند: اگر دروغ گفتي و سوگند دروغ ياد کردي، خداوند چشم هايت را کور کند.

هنوز يک هفته سپري نشده و روز جمعه نگذشته بود که جاسوس دروغگو، هر دو ديده اش را از دست داد و نابينا شد.



[ صفحه 94]



اين حادثه را عبيد الله حنفي در کتاب «ارجج المطالب» آورده و در صفحه ي 739 جلد هشتم کتاب «احقاق الحق» از او نقل شده است.

دانشمندان عامه و حديث نويسان غير شيعه، کرامات زيادي از قبيل زنده ساختن مردگان، مسخ نمودن دشمنان، خبر دادن از آينده ي مردمان و ساير کارهاي خارق العاده، درباره ي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام روايت کرده اند که نگارش تمام آنها از حوصله ي اين رساله خارج است و مستلزم کتاب مستقلي مي باشد.

از مجموع آنچه گذشت معلوم شد دانش و توانائي پيامبران و امامان عليهم السلام از سنخ علم و قدرت بشري که اکتسابي است نمي باشد، بلکه موهبتي خدادادي است که پروردگار مهربان بدون وساطت زحمت و تلاش ظاهري به آنان عطا فرموده است.

نيز روشن شد که علم و قدرت پيامبر اسلام و اهل بيتش عليهم السلام از همگان برتر است و آنان بر جميع کائنات و تمام جهان آفرينش، دانا و توانا هستند.

بر اساس همين دو نشانه، به ضميمه ي نصوص و معرفي هاي قطعي آسماني که درباره ي آخرين سفير الهي، حضرت مهدي عليه السلام به طور فراوان گزارش شده، هر عاقلي مي تواند به خوبي امام زمانش را بشناسد، درجات معرفتش را نسبت به حجت خدا بالا ببرد، با وي ارتباط معنوي پيدا کند، از فيوضات رباني و الطاف کريمانه اش بهره مند گردد و خود را لايق ديدار و ياري حضرتش نمايد.



[ صفحه 95]



اين نوشتار، با دو ديدار که بيانگر دانش و توانائي وهبي امام زمان عليه السلام بود آغاز گرديد و برخي از نصوص امامت و گفتار مکتب وحي درباره ي مقام ولايت آن حضرت، ضمن مطالب گذشته بيان شد، اکنون نيز حادثه اي شگفت انگيز را که حاکي از قدرت ملکوتي ولي امر عليه السلام است خاطر نشان مي سازيم.

بايد دانست کرامات و امور خارق العاده ئي که از آن بزرگوار صادر گرديده، بيش از آن است که در کتابها نوشته شده، چون خيلي از وقايع را کتمان کرده اند و بسياري از کساني که مورد کرامت خاص و لطف کريمانه اش قرار گرفته اند و خدمتش شرفياب شده اند، از بيان آن خودداري نموده و به انگيزه ي حفظ اسرار، لب فروبسته، هيچکس را از آن مطلع نساخته اند؛ در عين حال، نگارش تمام آنچه ثبت گرديده نيز در گنجايش اين رساله نيست و خود، مستلزم تدوين چندين کتاب است. از اين رو، به نقل يک قصه بسنده مي کنيم تا نمونه ي ديگري باشد از صدها حادثه و حديثي که دانش و توانائي وهبي حضرتش را اثبات مي نمايد.



[ صفحه 97]