حضرت علي عليه السلام، سخن تازه اي گفتند و حديثي بيان فرمودند. مرد جسوري در نهايت بي شرمي، کلام امام را انکار کرد و حضرتش را تکذيب نمود.

امير مومنان عليه السلام به او فرمودند: آيا نفرينت کنم؟

مرد احمق به قصد جسارت گفت: بله، نفرينم کن.

حضرت زبان به نفرين وي گشودند و بر او خشم نمودند. هنوز مرد بي ادب و هتاک، از جايش حرکت نکرده بود که بي درنگ هر دو چشمش را از دست داد و کور شد.



[ صفحه 93]



اين قضيه را حافظ سليمان قندوزي حنفي در صفحه ي 255 کتاب «ينابيع المودة» تحت عنوان «ذکر کشفه و کراماته» ثبت کرده است.