کشف يک راز
علت اصلي قدرت روح و ريشه ي تصرف در افراد و تسخير اشياء، حصر نفس و حبس فکر است که از راه رياضت کشيدن پديد مي آيد. اين کليد، سر مهمي را مي گشايد و راز بزرگي را کشف مي کند.
رياضت، رشته هاي گوناگون دارد مثل اذکار و اوراد مختلف، فکرهاي مخصوص، چله نشيني هاي خاص، مراوده ها و منترهاي متفاوت و افسون هاي متعدد.
منتر عبارت است از الفاظ و کلماتي که شخص را به تصرف در اشياء و اشخاص قادر مي سازد. به آن، افسون هم گفته مي شود.
سر تاثير تمام رشته هاي رياضتي، به همان علت اصلي برمي گردد يعني تمرکز و کانون دادن به قدرت باطن از راه حبس فکر و حصر نفس.
[ صفحه 74]
اينجا است که راز قدرت نمائي ها و کارهاي خارق العاده و برخي از کشف و شهودها، فاش مي گردد و معلوم مي شود که اين ذکرها و فکرها و دستورات فلان درويش يا ارشادات فلان مراد و مرتاض و قطب و صوفي، هيچکدام موضوعيت ندارند، فقط وسيله اي هستند براي محاصره ي روح و بروز قدرت معنوي که در جان انسان نهفته است.
بنابراين اگر شنيديد که فلان درويش گفت: چهل روز در مکان معين بنشين و در زمان معين، چهارده هزار مرتبه بگو: ناد علي، يا اگر شنيديد فلان مريدپرور که بر خر مراد سوار شده و عوام الناس را منتر نموده است، دستور داد چهل شب سحرها برخيز و نافله بخوان يا چهل روز در خانه ي خلوت، در نقطه ي خاصي بنشين و نيم ساعت قبل از غروب آفتاب، چهارده هزار بار بگو لا اله الا الله، يا مثلا صد و ده بار صلوات بفرست يا ساير اوراد و ختومات حقه را توصيه کرد، نيز اگر شنيديد فلان مرتاض گفت: دويست روز در مکان تاريکي بنشين و به نقطه ي معيني چشم بدوز، يا يک سال حرف نزن و يک کلمه سخن نگو، تمام اين اعمال و اذکار، علت مي شوند براي کانون گرفتن قدرت روح در يک جهت و تمرکز نيروي باطن در يک نقطه.
پس خود اين وردها و کارها و ذکرها، اثر انحصاري و موضوعيت ندارند. اثر اصلي مربوط به تقويت روح است. اين اعمال و اوراد، فقط پلي هستند براي رسيدن به قوت روح، يعني برنامه ي رياضتند،
[ صفحه 75]
رياضت هم هر چه باشد، چه از راه شرع و چه از راه خلاف شرع، روح را نيرو مي بخشد و روان آدمي را نيرومند مي سازد. در نتيجه انسان چه مرتاض هندي آتش پرست باشد، چه مسلمان موحد خداپرست، وقتي قدرت معنوي پيدا کرد، کارهاي شگفت انجام مي دهد و بر اشياء تسلط پيدا مي کند.