بازگشت

سخني از آخرين سفير


از آخرين سفير آسماني و حجت معصوم الهي، حضرت مهدي عليه السلام در اين باره، چنين گزارش شده است:

خداوند سبحان، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله را ستوده و



[ صفحه 62]



سعادتمند، ميراند و امر خلافت و ولايت بعد از او را در علي بن ابي طالب که برادر و پسر عمو و وصي و وارث پيامبر بود قرار داد. سپس جانشينان و اوصياء از نسل او را يکي پس از ديگري به امامت منصوب نمود.

خداوند به وسيله ي اين دوازده امام، دين خود را زنده ساخت و نورش را به اتمام رساند و بين آنان با ساير برادرها و پسر عموها و بستگان پائينترشان، تفاوتي آشکار گذاشت تا حجت الهي از بشر عادي که ب او اقامه ي حجت مي شود ممتاز گردد و امام از ماموم و پيرو شناخته شود.

اين تفاوت و امتياز اقتضا کرد که آنان را از هر گناه و لغزشي مصون داشت و از همه ي عيوب، پيراست، و از هر پليدي، پاک و مطهر ساخت و از تمام شبهات و اشتباهات، منزه گردانيد.

«وجعلهم خزان علمه و مستودع حکمته و موضع سره و ايدهم بالدلائل».

و آنان را خزانه داران دانش و امانتداران حکمت و محل راز خويش قرار داد و با دلائل و نشانه هاي روشن، تاييدشان نمود. اگر چنين نمي بود (و خداي مهربان، با اعطاي اين ويژگي ها، رهبران آسماني را ممتاز نمي ساخت) همه ي مردم يکسان و برابر مي شدند. در نتيجه، هر کسي ادعاي امامت مي کرد و خود را خليفة الله و صاحب منصب الهي مي خواند، در اين صورت حق از باطل شناخته نمي شد و علم و دانش از جهل و ناداني جدا نمي گرديد.



[ صفحه 63]



اينها نمونه هائي بود از اخبار شيعه. اکنون به بيان چند گزارش از متون معتبر عامه مي پردازيم.

حيدر علي شرواني در صفحه ي 172 کتاب مناقب اهل البيت، از «صحيح مسلم» نقل کرده که پيامبر اکرم فرمودند: من بعد از خود، دو جانشين در بين شما مي گذارم که اگر از آن دو پيروي کنيد، هرگز گمراه نشويد، کتاب خدا و اهل بيتم که عترت من مي باشند.

سپس گويد: به اعتراف «ابن حجر» در کتاب «صواعق»، «طبراني» دنباله ي اين حديث را چنين آورده که رسول گرامي اسلام فرمودند: بر قرآن و اهل بيت من، پيشي نگيريد و مقدم نشويد که دچار هلاکت خواهيد شد.

«و لا تعلموهم فانهم اعلم منکم»

و به اهل بيت و عترت من چيزي نياموزيد که آنان از شما داناتر هستند.

نيز در صفحه ي 173 از «ابن حجر» گزارش نموده که در حديث احمد، از کلام رسول خدا چنين ثبت شده:

«الحمد لله الذي جعل فينا الحکمة اهل البيت»

سپاس و ستايش براي خداوندي است که حکمت را در ما اهل بيت قرار داد.

در صفحه ي 175 همان کتاب از «ابن ابي الحديد» گزارش نموده که در جزء نهم شرح نهج البلاغه اش تحت عنوان «خبر دوازدهم» چنين



[ صفحه 64]



آورده است: پيامبر اکرم فرمودند:

هر که دوست دارد به حيات و زندگي من، زنده شود و به مرگ من، از دنيا رود و در بهشت جاودان و باغ فردوس که پروردگارم آفريده است سکونت يابد، بايد بعد از من، علي عليه السلام را دوست بدارد و به جانشين و وصي او نيز مهر بورزد و از پيشواياني که جانشينان من هستند، اطاعت و تبعيت نمايد. زيرا آنان، عترت و خاندان من مي باشند که از طينت ايشان گرديده است. پس واي بر کساني از امت من که آنان را تکذيب و مقام امامتشان را انکار کنند و پيوند مرا نسبت به ايشان قطع نمايند! اين منکران امامت و قاطعان پيوند ولايت را خداوند، به شفاعت من نائل نمي گرداند.

ابن مغازلي شافعي در صفحه ي 288 کتاب مناقب علي بن ابي طالب عليه السلام از عبد الله مازني گزارش نموده که گفت:

در زمان پيامبر خدا، حضرت علي عليه السلام در مورد قضيه اي، قضاوت فرمود و فصل خصومت نمود. رسول اکرم چنين اظهار داشتند:

سپاس و ستايش براي خداوندي است که «حکمت» را در ما اهل بيت قرار داد.

حافظ محب الدين طبري در صفحه ي 83 کتاب «ذخائر العقبي» گويد:



[ صفحه 65]



سعيد بن مسيب گفت: هيچيک از اصحاب رسول خدا اعلام نکرد که هر چه مي خواهيد از من بپرسيد؛ مگر علي عليه السلام.

نيز از ابي الطفيل حکايت کرده که گفت:

من خود، شاهد بودم که علي عليه السلام پيوسته مي فرمود:

از من سوال کنيد، به خدا سوگند هيچ مطلبي نيست که از من بپرسيد مگر آنکه پاسختان گويم و شما را از آن آگاه سازم. درباره ي حقايق قرآن و معارف کتاب خدا سوال نمائيد. قسم به خدا، هيچ آيه اي نيست جز آنکه مي دانم در شب فرود آمده يا روز و خبر دارم در زمين نرم و هموار نازل شده يا در کوهستان!

حافظ محمد بن محمد جزري شافعي، در صفحه ي 70 کتاب «اسني المطالب» روايت کرده که پيامبر فرمودند:

«انا دار الحکمة و علي بابها»

من سراي حکمت مي باشم و علي، در آن است.

نيز در همان صفحه گزارش نموده که رسول خدا فرمودند:

«انا مدينة العلم و علي بابها، فمن اراد العلم فليأتها من بابها»

من شهر دانش هستم و علي در آن است. پس هر که جوياي دانش و در پي علم و معرفت است از راه ورودش به جستجو بپردازد.

اين اخبار و صدها سند قطعي ديگر که در مدارک اسلامي ثبت است، صريحا دلالت مي کنند بر اينکه پيامبر و اهل بيتش عليهم السلام



[ صفحه 66]



در دانش از همگان برترند و علوم آنان، از سرچشمه ي وحي و عالم غيب، منشاء گرفته، به تعليم الهي و موهبت خداوندي مي باشد.

اکنون که مساله علم موهبتي روشن شد، به شرح کوتاهي پيرامون قدرت موهبتي که نشانه ي دوم حقانيت سفيران آسماني است، مي پردازيم و امتياز آن را از قدرت اکتسابي بيان مي داريم.

منتهي براي آنکه جان سخن در مورد توانايي روح و اقسام آن که محور اصلي بحث است به خوبي معلوم شود، قبلا توضيح فشرده اي درباره ي توانمندي جسم و اقسام آن خاطر نشان مي سازيم.