بازگشت

پژوهشي در زندگاني حضرت نرگس


طليعه بزرگ مردان تاريخ، ريشه در انديشه هاي پاک مادراني دارند که در بوستان هستي خويش، گل هاي هدايت را مي پرورانند. آنان بالندگي را از دامان سبز فرشته هايي آغاز کردند که آفرينش را گلباران عشق و عاطفه مي کنند، و شمع وجودشان را براي فردا و فرداهاي بشريت به انتها مي رسانند.

آري در آينه انديشه تاريخ، زيباترين تصويرها از دستان خسته و چشمان به انتظار نشسته مادران به يادگار مانده است، و اينک دستان و چشمان بانوي انتظار، نرجس، تجلّي آسماني عشق است، و ايثار که بر صحيفه تاريخ مي درخشد، و چشمان حقيقت جوي بشر را به سوي خويش فرا مي خواند.

بينش و بصيرت، عشق به ولايت و حقيقت هاي آسمان زاد و شکيبايي و فداکاري، از ويژگي هاي والاي اين پاک بانوي اميد و انتظار است که با مطالعه زندگاني او مي توان به وجود صفاتي اين چنين در شخصيت آسماني وي پي برد.

نرجس از نسل شمعون، وصي حضرت مسيح عليه السلام بوده، و جدّ پدري او قيصر، پادشاه روم، است. در روايات آمده است که امام زمان، مهدي منتظرعليه السلام، پس از ظهور در خانه خدا خويشتن را اين گونه معرّفي مي کند:

«اي آدميان! اي مردم! هرکس بخواهد آدم و شيث (پسرش) را بنگرد، همانا من، آدم و شيث هستم، و....

بدانيد هرکس بخواهد عيسي و شمعون را بنگرد، همانا من، عيسي و شمعون هستم، و آگاه باشيد که هرکس بخواهد محمّد و اميرالمؤمنين علي را بنگرد، همانا من، محمّد و اميرالمؤمنين هستم». [1] .

آري صداي ملکوتي حضرت مهدي عليه السلام و نور سيماي او در فضايي به وسعت همه قلب هاي منتظر و گستره همه آفرينش منتشر شده، و کلام دل نشين وي ميهمان گوش هاي شيفتگان و دل دادگان مي شود.

او همان گونه که از نسل پيامبر رحمت، محمّدصلي الله عليه وآله است، و به آن افتخار مي کند به شمعون نيز از سوي مادر انتساب دارد، و به اين پيشينه پاک اشاره مي کند.



چون حريم پاک هر آينه اي

کعبه قلبي است در هر سينه اي [2] .



نرجس، بانوي نجابت و نيايش است که شميم حضور او در سامرا پس از گذشت قرن ها جان شيعيان شيفته خاندان ولايت و امامت را طراوت مي بخشد، و در سايه اين آفتاب روشن اجابت، دل ها آرام و قرار مي گيرد.

آن چه پيش روي داريد پژوهشي در زندگاني پاک بانوي انتظار است:


پاورقي

[1] علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج53، ص9.

[2] احمد عزيزي، کفش هاي مکاشفه.