انتظار سازنده
از ميان آن دسته از آيات قرآن کريم که به امام زمان تفسير شده اند، استفاده مي شود که ظهور مهدي موعود، حلقه اي است از حلقه هاي مبارزه اهل حقّ و اهل باطل که به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي شود. سهيم بودن يک فرد در اين سعادت، موقوف به اين است که آن فرد - عملاً - در گروه اهل حق باشد، آياتي که بدان ها در روايات استناد شده است، نشان مي دهد که مهدي موعود (عج) مظهر نويدي است که به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُو مِنکُم وَ عَمِلُو الصَّالِحات لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَکِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرکُونَ بي شَيْئاً...؛
خداوند، به مؤمنان و شايسته کاران شما وعده داده است که آنان را جانشينان زمين قرار دهد (همچنان که پيشينيان را قرار داد)، ديني که براي آن ها آن را پسنديده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبديل به دوران امنيت کند، (دشمنان آنان را نابود سازد)، بدون ترس و واهمه خداي خويش را بپرستند، و اطاعت غير خدا را گردن ننهند، و چيزي را در عبادت يا طاعت، شريک حق نسازند».
ظهور مهدي موعود، منّتي است بر مستضعفان و خوارشمردگان، و وسيله اي است براي پيشوا و مقتدا شدن آنان، و مقدّمه اي است براي وراثت آن ها خلافت الهي را در روي زمين:
«وَ نُريدُ أَنْ نمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ». [1] .
ظهور مهدي موعود، تحقّق بخش وعده اي است که خداوند متعال از قديم ترين زمان ها در کتب آسماني به صالحان و متّقين داده است که زمين از آنِ آنان است، و پايان، تنها به متّقين تعلّق دارد:
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ».
«انَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاء مِن عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين».
حديث معروف که مي فرمايد: «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ اْلأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلمْاً وَ جَوْراً» نيز شاهد مدّعاي ما است نه بر مدّعاي آن گروه. در اين حديث نيز تکيه بر روي ظلم شده است، و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است، و مي رساند که قيام مهدي براي حمايت مظلوماني است که استحقاق حمايت دارند.
بديهي است که اگر گفته شده بود: «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ إيماناً وَ تَوْحيداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ کُفْراً وَ شِرْکاً وَ فساداً» مستلزم اين نبود که لزوماً گروهي مستحقّ حمايت، وجود داشته باشد. در آن صورت، استنباط مي شد که قيام مهدي موعود براي نجات حقّ از دست رفته و به صفر رسيده است، نه براي گروه اهل حق، ولو به صورت يک اقليت. شيخ صدوق روايتي از امام صادق عليه السلام دارد، مبني بر اين که اين امر، تحقّق نمي پذيرد، مگر اين که هر يک از شقي و سعيد به نهايت کار خود برسد؛ پس سخن در اين است که گروه سُعدا و گروه اشقيا هرکدام به نهايت کار خود برسند؛ سخن در اين نيست که سعيدي در کار نباشد، و فقط اشقيا به منتها درجه شقاوت برسند.
در روايات اسلامي، سخن از گروه زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق مي شوند. بديهي است که اين گروه، ابتدا به ساکن خلق نمي شوند، و به قول معروف، از پاي بوته هيزم برنمي خيزند. معلوم مي شود در عين اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمينه هايي عالي وجود دارد که چنين گروه زبده اي را پرورش مي دهند. اين، خود مي رساند که نه تنها حقّ و حقيقت به صفر نرسيده است؛ بلکه - فرضاً - اگر اهل حق از نظر کمّيت، قابل توجّه نباشد، از نظر کيفيت، ارزنده ترين اهل ايمان اند، و در رديف ياران سيّدالشّهدا.
از نظر روايات اسلامي، در مقدّمه قيام و ظهور امام، يک سلسله قيام هاي ديگر از طرف اهل حق صورت مي گيرد. آن چه به نام قيام يماني قبل از ظهور، بيان شده است، نمونه اي از اين سلسله قيام ها است. اين جريان ها نيز ابتدا به ساکن و بدون زمينه قبلي رخ نمي دهد.
در برخي روايات اسلامي، سخن از دولتي است از اهل حق که تا قيام مهدي - عجّل اللَّه تعالي فرجه - ادامه پيدا مي کند، و چنان چه مي دانيم بعضي از علماي شيعه که به برخي از حاکمان شيعي معاصر خود، حُسن ظن داشته اند، احتمال داده اند که دولت حقّي که تا قيام مهدي موعود ادامه خواهد يافت، همان سلسله دولتي باشد، اين احتمال، هرچند ناشي از ضعف اطّلاعات اجتماعي، و عدم بينش صحيح آنان نسبت به اوضاع سياسي زمان خود بوده، امّا حکايتگر اين است که استنباط اين شخصيت ها از مجموع آيات و اخبار و احاديث مهدي اين نبوده که جناح حقّ و عدل و ايمان، بايد يکسره در هم بشکند، و نابود شود، و اثري از صالحان نماند تا دولت مهدي ظاهر شود؛ بلکه آن را به صورت پيروزي جناح صلاح و عدل و تقوا بر جناح فساد و ظلم و بي بند و باري تلقّي مي کرده اند.
از مجموع آيات و روايات استنباط مي شود که قيام مهدي موعود، آخرين حلقه از مجموع حلقات مبارزه حق و باطل است که از آغاز جهان برپا بوده، و مهدي موعود، تحقّق بخش ايده آل همه انبيا و اوليا و مردان مبارز راه حق است.
پاورقي
[1] سوره قصص، آيه 6.