بازگشت

داستاني از مهابت آن بزرگ


در حوادث رجب سال 255ق گفته اند که دو تن از سادات علوي حسني به نام عيسي بن محمّد و عليّ بن زيد در کوفه شوريدند، و عبداللَّه بن محمّد بن داوود بن عيسي را در آن شهر کشتند، و عدّه اي به سبب قتل وي گرفتار و زنداني شدند، يکي از اين اشخاص، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري است که روايت مي کند: شبي امام حسن عسکري و برادرش جعفر را به زندان آوردند، و جعفر، زاري و بي قراري مي کرد، ولي حضرت عسکري او را ساکت مي نمود.

متصدّي زنداني کردن امام، صالح بن وصيف، يکي از سرداران معروف بوده است... مي گويند: عبّاسيان و منحرفان از آل محمّدصلي الله عليه وآله بر صالح بن وصيف فشار آوردند که بر امام در زندان سخت بگيرد، و او گفت: دو تن از شريرترين افراد را مأمور اين کار کرده است، امّا با ديدن حسن بن علي عليه السلام تحوّل يافته، و روي به عبادت و نماز آورده اند، وقتي علّت اين تغيير حالت را از ايشان پرسيدم، گفتند: از فيض ديدار امام به اين سعادت رسيده ايم، او تمام روزها را روزه مي گيرد، و هر شب تا بامداد به نماز مي ايستد، با هيچ کس سخن نمي گويد، و جز عبادت به کاري ديگر نمي پردازد، مهابت او بدان حد است که وقتي به ما نگاه مي کند، به لرزه افتاده، و خود را به کلّي مي بازيم.