بازگشت

شهد شکيبايي


آن چه از نوشتار مورّخين مسلمان و غير مسلمان برمي آيد آن است که اوضاع سياسي و فرهنگي سامراء بسيار متشنّج بوده، و زندگي در چنين اوضاع و احوالي نياز به شکيبايي بسيار دارد. با اندک تأمّل در تاريخ ولادت امام زمان (255ق) و شهادت امام دهم که سوم رجب سال 254ق [1] بود، و افزايش فشار خلفاي عبّاسي بر بيت امام، مي توان به مشکلات زندگي در سامراء در آن زمان آگاهي يافت. بنا بر روايات متعدّد، ازدواج امام عسکري و نرجس در زمان حيات امام هادي، و تولّد امام زمان، در زمان امامت پدرشان امام عسکري بوده است.

از اين رو مي توان تخمين زد که حدّاقل يک سال و يک ماه پس از ازدواج نرجس، فرزند بزرگوارش به دنيا آمده، و در اين مدّت، نهايت فشار دستگاه حکومتي بر خانواده امام وارد مي شده است تا از ظهور آخرين وصي پيامبر، جلوگيري شود.

در اين مدّت کوتاه که از زندگي مشترک نرجس با امام عليه السلام مي گذشت، مدّت زيادي را امام عسکري در زندان بوده، و مسؤوليت سنگين تربيت و حفظ فرزند از گزند دشمنان به دست بانوي شکيبايي، نرجس، بود.

مورّخان مي نويسند:

«آن چه مسلّم است از سال 255 تا 256 در زمان مهتدي (خليفه عبّاسي) امام عسکري عليه السلام مدّتي را در زندان به سر بردند، و محلّ زنداني ايشان، جوسق بود... بار ديگر در سال 259ق قبل از ماه ذي الحجّه، امام عليه السلام را زنداني کردند». [2] .

با توجّه به اين که امام عسکري عليه السلام در هشتم ربيع الاوّل 260ق به شهادت رسيد، و اين در حالي است که چهار ماه از آخرين زندان ايشان مي گذرد، به نظر مي رسد مدّت زيادي را پس از ازدواج در زندان به سر مي بردند، و صبر و شکيبايي نرجس در اين مدّت، با توجّه به مسائل سياسي فراواني که در سامراء بود قابل تحسين و نيز بررسي است.

امام عسکري حتّي در خارج از زندان نيز آزادي نداشته، و در واقع، سامراء - به تمامي - براي ايشان زندان بود، و اختناق به حدّي بود که ايشان توقيعي براي شيعيان فرستادند با اين تأکيد:

«أَلا يَسْلِمَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ وَ لا يُشِرْ إِلَيَّ بِيَدِهِ وَ لا يُؤْمي فَإِنَّکُمْ لا تَأْمِنُونَ عَلي أَنْفُسِکُمْ؛ [3] کسي بر من سلام نکند، کسي از شما به من اشاره نکند، شما بر خود ايمن نيستيد».

بانوي صبر، براي رضاي خدا شکيبايي کرد، و امروز زائران او در مقابل مرقد شريفش مي خوانند که:... وَ اجْتَهَدْتِ في مَرْضاتِ اللَّهِ، وَ صَبَرْتِ في ذاتِ اللَّهِ، وَ حَفَظْتِ سِرَّ اللَّهِ.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج50، ص114.

[2] رسول جعفريان، حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ج2، ص187.

[3] همان، ص183.