بازگشت

اعمال و آداب مخصوص جهت ملاقات آن حضرت


آدابي که به برکت آنها مي توان حضرت را زيارت کرد:

در ذکر اعمال و آدابي که شايد بتوان به برکت آنها به سعادت ملاقات حضرت حجت عليه السلام رسيد؛ شناسد يا نشناسد؛ در خواب يا بيداري، و بردن بهره و فيضي از آن حضرت؛ هر چند که نباشد مگر زيادتي نور يقين و معرفت وجداني به آن وجود معظم، که از اهم مقاصد است.

از حکايات باب يازدهم معلوم مي شود که رسيدن به اين مقصود، و بلوغ اين مرام، در غيبت کبري ممکن و ميسور [است]، بلکه مکشوف مي شود که مي توان به وسيله ي علم و عمل و تقواي تام و معرفت و تضرع و انابت و تهذيب نفس از هر غل و غش و ريبه و شک و شبهه و صفات مذمومه، قابل تلقي اسرار، و دخول در سلک خاصان و خواص، شد و از کلمات علماي اعلام، در باب يازدهم، شواهدي ذکر مي شود.

مقصود در اين جا، نه بيان دست آوردن راه آن است؛ که زياده بر اداي تمام فرايض و سنن و آداب، و ترک تمام محرمات و مکروهات و مبغوضات، به نحوي که از او خواسته اند، ساير مقدمات آن، مستور



[ صفحه 122]



و مخفي [است] و جز بر اهلش مکشوف و مبين ندارند؛ بلکه غرض، به دست آوردن راهي است که شايد به وسيله ي آن، در عمر خويش، نوبتي به اين نعمت برسد؛ هر چند در خواب باشد.

مخفي نماند که از تأمل در قصص و حکاياتي که در باب يازدهم ياد مي گردد، معلوم مي شود که مداومت بر عمل نيک و عبادتي مشروعه و کوشش در انابه و تضرع، در مدت چهل روز، به جهت اين مقصد، از اسباب قريبه و وسيله هاي عظيمه است؛ چنان که رفتن چهل شب چهارشنبه در مسجد سهله، يا چهل شب جمعه در کوفه، با اشتغال به عبادت، از عمل هاي متداوله ي معروفه است که بسيار از علما و صلحا دعواي تجربه کرده اند.

و نيز زيارت سيد الشهداء عليه السلام، در چهل شب جمعه و امثال آن.

و ظاهرا مستندي مخصوص در دست ايشان نباشد - نه براي عدد مذکور و نه براي عمل - جز آنچه از کتاب و سنت ظاهر مي شود؛ که مداومت بر دعا در چهل روز، در اجابت و قبول، موثر است.

در کافي روايت است که محمد بن مسلم گفت: گفتم به جناب باقر، يا صادق عليهما السلام که: «ما مي بينيم مرد را که براي اوست عبادت و کوشش و خشوع، و لکن قائل نيست به حق - يعني به امامت ائمه عليهم السلام - پس آيا او را هيچ منفعت مي دهد؟

فرمود: اي محمد! به درستي که مثل کساني که به امامت ائمه قائل نيستند و عبادت مي کنند مثل اهل بيتي بود که در بني اسرائيل بودند، که هيچ کدام از ايشان، چهل شب کوشش نمي کرد، مگر آن که چون دعا



[ صفحه 123]



مي کرد، به اجابت مي رسيد. مردي از ايشان، چهل شب سعي و کوشش کرد، آن گاه دعا کرد، پس مستجاب نشد.

پس به نزد عيسي بن مريم عليهما السلام آمد و شکايت کرد نزد آن جناب، از آن حالي که به آن مبتلا شده، و تقاضا کرد که براي او دعا کند؛ پس عيسي تطهير کرد و دو رکعت نماز به جاي آورد؛ آن گاه خداي عز و جل را خواند. پس خداوند وحي فرستاد به سوي او که: اي عيسي! به درستي که بنده ي من به نزد من آمد از غير آن در که بايد از آن در درآيد؛ به درستي که او مرا دعا کرد و در دلش شکي بود از تو؛ پس اگر مرا دعا کند تا آن که گردنش قطع شود و انگشتانش بريزد، اجابت نمي کنم او را.

پس عيسي ملتفت او شد و فرمود: دعا مي کني خداوند را و حال آن که در دلت شکي است از پيغمبر او.

پس گفت: اي روح الله و کلمه ي او! اين چنين بود والله آنچه گفت؛ پس دعا کن خدا را که اين را از من زايل کند.

پس عيسي دعا کرد و خداوند توبه ي او را قبول فرمود و پذيرفت از او». و چون اجمالا معلوم شد مأخذ عمل معهود علما و صلحا و اخيار در مواظبت چهل شب يا روز چهارشنبه يا جمعه، در کوفه يا سهله يا کربلا، به جهت اين مقصد عظيم، و نبودن خصوصيتي در هيچ يک از آنها، ظاهر مي شود که هر کس بايد به حسب مقام و حالت و مکان و زمان و قدرت خود، نظر کند به دقت و تأمل، يا از داناي بصيري جويا شود که از اعمال حسنه ي شرعيه و آداب سنن احمديه، کدام يک نسبت به او اولي و ارجح است که بدان مواظبت کند؛ زيرا ممکن است عملي از گفتني ها يا کردني ها



[ صفحه 124]



نسبت به کسي مرجوح، و نسبت به ديگري راجح باشد؛ و بر فرض رجحان، تفاوت مراتب و درجات اعمال، بسيار است.

پس ممکن است که از کسي بذل و انفاق مال در محلش مطلوب باشد، و از ديگري تعليم، و از ديگري نماز، و از ديگري روزه، و از ديگري زيارت، و هکذا، و لکن در همه ي آنها رعايت بايد نمود شروط مشترکه را، چون اداي فرايض و اجتناب محرمات و طهارت مأکول و مشروب و ملبوس و حليت انها، زياده از آنچه به ظاهر شرع مي توان کرد، و تخليص نيت و غير اينها که مقام بيان آنها نيست.