بازگشت

اوقات مخصوص به امام عصر


در ذکر پاره اي از زمان ها و اوقات مخصوص به امام عصر (عج) و تکليف رعايا در آنها نسبت به آن جناب

عدد آنها هشت است؛

اول: شب قدر، بلکه هر سه شب مردد، يعني شب 19 و 21 و 23 ماه رمضان؛

دوم: روز جمعه؛

سوم: روز عاشورا؛

چهارم: از وقت زرد شدن آفتاب تا غروب آن، در هر روز؛

پنجم: عصر دوشنبه؛

ششم: عصر پنجشنبهه؛

هفتم: شب و روز نيمه ي شعبان؛

هشتم: روز نوروز.

اول: شب قدر، که شب بروز و ظهور قدر و منزلت و ميمنت و سلطنت و عظمت و جلالت امام عصر عليه السلام است؛ در «تفسير علي بن ابراهيم» به چند سند معتبر از حضرت باقر و صادق و کاظم عليهم السلام روايت کرده که در



[ صفحه 103]



تفسير آيه ي مبارکه ي (فيها يفرق کل أمر حکيم) [1] فرمودند که؛ «خداوند تقدير مي کند هر امري را از حق و باطل و آنچه مي شود در اين سال. و از براي خداوند است در آن بداء و مشيت، که پيش اندازد آنچه را بخواهد، و تأخير نمايد آنچه را بخواهد - از آجال و ارزاق و بلايا و اعراض و امراض - زياد کند در آنها آنچه را که بخواهد، و کم کند آنچه را که بخواهد، امير المومنين عليه السلام، و مي دهد آن را امير المومنين به ائمه عليهم السلام، تا اين که مي رسد به صاحب الزمان عليه السلام و شرط مي کند در آن، بداء و مشيت و تقديم و تأخير را».

و نيز روايت کرده که: «خداوند تقدير مي کند در شب قدر، آجال و ارزاق را هر امري که حادث مي شود، از موت و حيات، يا ارزاني زمان عليه السلام و مي دهند به او آنچه را که نوشتند از اين امور».

و نيز روايت کرده که جناب باقر عليه السلام فرمود: «مخفي نمي شود بر ما شب قدر؛ زيرا که ملائکه طواف مي کنند به ما در آن شب».

و شيخ صفار در «بصائر الدرجات» روايت کرده از داوود بن فرقد که گفت: سوال نمودم از او - يعني صادق عليه السلام - از قول خداوند عز و جل. (انا أنزلنا في ليلة القدر، و ما أدريک ما ليلة القدر)؛ [2] .

فرمود: نازل مي شود در آن، آنچه مي شود در اين سال، از موت يا ولادت. گفتم به او: به سوي که نازل مي شود؟



[ صفحه 105]



فرمود: به سوي که شايد باشد؟ [3] به درستي که مردم، اين شب را در نماز و دعا و مسألت اند و صاحب اين امر، در شغلي است؛ نازل مي شود ملائکه به سوي او به جهت امور سال، از غروب آفتاب تا طلوع».

و نيز روايت کرده از عبد الله بن سنان که گفت: «سوال کردم از آن جناب، از نصف شعبان؛

پس فرمود: در نزد من، از آن چيزي نيست، و لکن هرگاه شب نوزدهم از ماه رمضان شد، تقسيم مي شود در آن، ارزاق، و نوشته مي شود در آن، آجال، و بيرون مي آيد در آن، برات و منشور حاج، و خداوند نظر لطف مي فرمايد به سوي بندگان خود؛ پس مي آمرزد ايشان را، مگر شارب خمر.

پس هر گاه شب بيست و سوم شد، جدا مي شود در آن، هر امر محکمي؛ آن گاه به پايان مي رسد و امضا کرده مي شود.

گفتم: به کي مي رسد؟

فرمود: به سوي صاحب شما؛ يعني امام شما».

در خبر حارث بن مغيره ي بصري فرمود: «نوشته مي شود در آن شب قدر، قافله ي حاج، و آنچه مي شود در آن سال، از طاعتي يا معصيتي يا مردني يا حياتي...، آن گاه مي افکند آن را به سوي صاحب الارض عليه السلام».

حارث بن مغيره سوال کرد که: «صاحب ارض کيست؟

فرمود: صاحب شما».

و علامه مجلسي رحمه الله در «زاد المعاد» فرمود: «از بعضي احاديث، ظاهر مي شود که هر سه شب، قدرند و در شب اول، تقدير امور مي شود و در



[ صفحه 106]



شب دوم، به کثرت دعا و عبادت، ممکن است بعضي تغيير بيابد و در شب سوم، حتم مي شود و تغيير نمي يابد يا بسيار کم تغيير مي يابد؛ بلا تشبيه، مانند حکم پادشاهان که اول تعليقه مي شود و تغييرش آسان است، بعد از آن ثبت دفاتر مي شود و تغييرش دشوارتر است، اما به مهر آنان که مزين نگرديده، باز ممکن است تغيير بيابد، و چون به مهر آنان رسيد، به منزله ي حتم است و تغييرش در نهايت سختي است».

و نيز در مقام ذکر مرغبات عبادت در شب قدر فرموده: «چون حضرت صاحب الامر عليه السلام در تمام اين شب، با ملائکه مقربين محشور است، و فوج فوج به خدمت او مي آيند و بر او سلام مي کنند و تقديرات که براي او و ساير خلق شده است بر او عرض مي کنند، سزاوار نيست در چنين شبي، تأسي به امام خود نکنند و به غفلت به سر آورند».

و نيز از فوائد عبادت آن شب شمرده که: «چون تقديرات جميع امور- از عمر و مال و فرزند و عزت و صحت و توفيق اعمال خير و ساير امور - در اين شب مي شود، اصلاح تمام احوال سال، در اين شب خواهد بود، و ممکن است که نام کسي در ديوان اشقيا نوشته [شده] باشد، و در اين شب، تغيير يابد و از زمره ي سعادتمندان نوشته شود؛ چنان که اين مضمون، در اکثر دعاها و احاديث معتبره وارد شده است».

بنابر آنچه در گذشته ذکر شد - که دعا براي آن جناب را بايد مقدم داشت بر دعاي براي نفس خود، و در اين شب مشغول است به آن امر عظيم الهي که در اخبار گذشته و غير آن اشاره شد به آن - بهترين دعاها طلب نصرت و اعانت و حفظ الهي است براي آن جناب؛ چنان که گذشت



[ صفحه 107]



که در شب بيست و سوم، در جميع حالات - چه در رکوع، چه در سجود و چه نشسته يا ايستاده بلکه در ساير اوقات - بايد خواند آن دعا را که مضمونش پس از حمد خداوند و صلوات بر رسول و آلش عليهم السلام، اين بود که:

«بار خدايا! در اين ساعتي، ولي و حافظ و قائد و ناصر و راهنما و معين حجة بن الحسن المهدي عليه السلام باش».

پس از آن، توسل و استغاثه به آن جناب، و طلب اعانت و شفاعت در انجام آنچه مي خواهد و بايد به دست مبارک او جاري شود و به نظر انوار او بگذرد، و تضرع و انابه، که نظر لطف و رأفت خود را از او برندارد و به وسيله اي خود را به نيکي در نزد آن جناب مذکور نمايد که او آنچه سزاوار بزرگي است، در اين شب - که زمام امور به دست قدرت الهيه ي اوست - به او رفتار نمايد.

دوم: روز جمعه که از چند جهت اختصاص و تعلق دارد به امام عصر عليه السلام؛

يکي آن که ولادت با سعادت آن جناب در آن بوده؛ چنانکه در باب اول ذکر شد؛

و ديگر آن که ظهور موفور السرور آن حضرت در آن روز خواهد بود، و ترقب و انتظار فرج، در آن روز، بيشتر از روزهاي ديگر است؛ چنانکه در برخي از اخبار، تصريح به آن شده، و در زيارت مختصه ي به آن جناب در روز جمعه است که:

«يا مولاي! يا صاحب الزمان! صلوات الله عليک و علي آل بيتک! هذا يوم الجمعة و هو يومک المتوقع فيه ظهورک و الفرج فيه للمومنين علي يديک...».



[ صفحه 108]



يعني: اي آقاي من! اي صاحب الزمان، که درود خداوند بر تو و آل بيت تو باد! اين روز جمعه است و آن روز تو است که انتظار کشيده مي شود در آن، ظهور تو و فرج مومنين بر دست جناب تو. و من - اي آقاي من!- در آن ميهمان تو هستم و پناه آورده ي به تو، و تويي آقاي من، کريم و از اولاد کريمان، و مأموري به پناه دادن؛ پس مرا مهماني کن و پناه ده!....

سيد بن طاووس رحمه الله در «جمال الاسبوع» از حضرت کاظم عليه السلام روايت کرده که فرمود به محمد بن سنان در روز جمعه که: «آيا خواندي در اين روز، واجب از دعا را؟

پرسيدم: کدام است؟

فرمود، بگو: السلام عليک ايها اليوم الجديد المبارک (المتبارک خ) الذي جعله الله عيدا لاوليائه المطهرين من الدنس الخارجين من البلوي المکرورين مع أوليائه المصفين من العکر الباذلين أنفسهم في محبة أولياء الرحمن تسليما... [4] .

يعني: سلام بر تو باد اي روز تازه ي مبارکي که گردانده او را خداوند عيد از براي دوستان خود که پاک شدگانند از قذرات و بيرون شدگانند از فتنه، و رجعت کنندگانند با اولياي او عليهم السلام و تصفيه شدگانند از درد و کثافات عقايد و اعمال قبيحه، و بذل کنندگانند جان هاي خود را در محبت اولياي خداوند».

علامه مجلسي رحمه الله در «بحار» نقل کرده از کتابي قديم، از تأليفات قدماي علماي ما که: چون نماز صبح را خواندي در روز جمعه، ابتدا کن به



[ صفحه 109]



اين شهادت، آن گاه به صلوات بر محمد و آل او عليهم السلام و آن دعايي است طولاني، و بعضي از فقرات آن اين است:

«اللهم کن لوليک في خلقک وليا و حافظا و قائدا و ناصرا حتي تسکنه أرضک طوعا و تمتعه منها طولا و تجعله و ذريته فيها الأئمة الوارثين و اجمع له شمله و أکمل له أمره و أصلح له رعيته و ثبت رکنه و أفرغ الصبر منک عليه حتي ينتقم...؛ اللهم اکفه هول عدوه و أنسهم ذکره و أرد من أراده و کد من کاده و امکر بمن مکره به و اجعل دائرة السوء عليهم؛ اللهم فض جمعهم و فل حدهم و أرعب قلوبهم و زلزل أقدامهم و اصدع شعبهم و شتت أمرهم فانهم أضاعوا الصلوات و اتبعوا الشهوات و عملوا السيئات و اجتنبوا الحسنات فخذهم بالمثلات و أرهم الحسرات انک علي کل شي ء قدير». [5] .


پاورقي

[1] سوره ي دخان: آيه ي 4.

[2] سوره قدر: آيات 1 و 2.

[3] «الي من عسي أن يکون».

[4] بحار الانوار: ج 89، ص 331.

[5] بحار الانوار: ج 89، ص 340.