بازگشت

شيخ عبدالحق دهلوي


شيخ عبد الحق دهلوي، صاحب تصانيف معتبره ي شايعه در ميان اهل سنت در فن رجال و حديث و غيره است، وي در رساله ي «مناقب و احوال ائمه ي اطهار عليهم السلام» گفته که: «ابو محمد حسن عسکري و ولد او محمد رضي الله عنه حکيمه عليها السلام - بنت ابي جعفر محمد جواد عليه السلام - که عمه ي ابو محمد حسن عسکري عليه السلام باشد، دوست مي داشت و دعا مي کرد و تضرع مي نمود که او را پسري به وجود بيايد، و ابو محمد حسن عسکري رضي الله عنه را جاريه اي برگزيده بود که «نرجس» مي گفتند.

چون شب نصف شعبان سنه ي 255 شد، حکيمه نزد ابو محمد حسن عسکري عليه السلام آمد، او را دعا کرد، حسن عسکري از او خواست که: يا عمه! يک امشب، نزد ما باش که کاري در پيش است!.

حکيمه به خواست حسن عسکري عليه السلام، شب در خانه ي ايشان بايستاد؛ چون وقت فجر رسيد، نرجس به درد زاييدن مضطرب شد؛ حکيمه نزد نرجس آمد؛ مولودي ديد ختنه کرده به وجود آمده و فارغ از ختنه و کار شست و شو که مولود را کنند؛ نزد حسن عسکري عليه السلام آورد؛ بگرفت و دست بر پشتش وچشمانش فرود آورد... و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت وگفت: يا عمه! ببر او را پيش مادرش؛ پس حکيمه او را به مادرش سپرد.



[ صفحه 55]



حکيمه مي گويد که: بعد از آن، پيش ابو محمد حسن عسکري آمدم؛ مولود را پيش وي ديدم در جامه هاي زرد، و او را نوري عظيم ديدم که دل من تمام گرفتار او شد. گفتم سيدي! هيچ علمي داري به حال اين مولود مبارک که آن علم را بر من القا کني؟

گفت: يا عمه! اين مولود منتظر ماست که ما را بدان بشارت داده بودند. ديگر نزد ابو محمد حسن عسکري، آمد و رفت مي کردم؛ روزي نزد وي آمدم، مولود را نديدم؛ پرسيدم: اي مولاي من! آن سيد منتظر ما چه شد؟

فرمود که: او را سپرديم به آن کس که مادر موسي عليه السلام پسر خود را به وي سپرده بود».

عبد الحق مذکور، از معتبران اهل سنت است و پيوسته علماي هندوستان از کتب احاديث و رجال او استشهاد کنند و اعتماد نمايند و شرح حال او در«سبحة المرجان في آثار هندوستان» موجود است و در آنجا گفته که: «تصانيف او به صد مجلد رسيده و در سال 1058 وفات کرده».