بازگشت

در انتظار


ما هم اکنون در زمان غيبت امام عجل الله تعالي فرجه بسر مي بريم و به مقتضاي حکمت خدايتعالي حضرت ولي عصر عليه السلام از ما پنهان و ظهورش بعقب افتاده است.

آيا معني غيبت امام، آشتي حق و باطل و پايان نبرد و اعلام آتش بس ميان آندو در ميدان کارزار است؟

آيا باطل بفعاليت خود پايان داده و حق از نقش خويش در اين مرحله ي طولاني کناره گيري کرده است يا اينکه مبارزه ميان دو جبهه ي حق و باطل همچنان ادامه دارد؟

هيچکس نمي تواند مدعي ترک جنگ باشد، چه باطل همچنان بتجاوزات خود ادامه داده و دامنه ي فعاليتش را گسترش و وسائل و آلات و ابزار و شيوه هاي خود را بازسازي مي نمايد.

آيا رواست که حق بي تفاوت و بي حرکت در مقابل



[ صفحه 118]



آن باطل بايستد و شاهد نابودي مواضع و متلاشي شدن نيرو و توان خويشتن باشد؟

از آنجا که کشمکش حق و باطل بوسيله ي رهروان و پيروان آن دو صورت مي گيرد، پس لازم است پرسش خود را به اين گونه مطرح کنيم:

آيا پيروان باطل از ياري باطل خويش و توسعه و گسترش قلمرو و نفوذ آن باز ايستاده اند يا اينکه پيوسته سرگرم روياروئي با حق و جبهه گيري در مقابل آن و جلوه دادن باطل در همه ي زمينه ها و تمامي سطوح مي باشند؟

هر گاه اهل باطل کمر به خدمت باطل خود ببندند و در اين راه کوشا و فعال باشند آيا درست است که اهل حق اعلام آتش بس کنند و يکجانبه به مبارزه پايان دهند و پذيراي سرنيزه هاي باطل و ضربه هاي آن گردند و در مقابل تجاوزهاي آن تا ظهور امام منتظر سکوت اختيار کنند؟

چنين چيزي هرگز نمي تواند معني انتظار و يا وظيفه ي مومنان در زمان غيبت باشد!

احکام اسلام که دعوت بسوي خدا و امر به معروف و نهي از منکر مي کند و مردم را به راه راست رهنمون و از آنان مي خواهد تا سفارشگر حق و بردباري بيکديگر باشند احکامي است کلي، فراگير و دربرگيرنده ي همه زمانها، و همه ي نسلها را ملزم به پيروي از اين احکام مي کند و مفهوم غيبت امام مهدي عليه السلام نسخ اين اصول و يا بي اثر کردن کاربرد آن نيست.



[ صفحه 119]



بگفته ي علامه مظفر:

آنچه در اين باره در خور گفتن و يادآوريست آنستکه منتظر ماندن بخاطر اين مصلح نجات بخش مهدي عليه السلام بدان معني نيست که مسلمانان نسبت به حقايق دين خويش، و وظايفشان در ياري و جهاد در راه آن، و عمل به احکامش و امر به معروف و نهي از منکر خاموش و بي تفاوت بمانند بلکه يک فرد مسلمان همواره ملزم به پياده کردن همه ي احکام شرعي بوده و بايستي در شناخت صحيح آن با روش و شيوه هاي درست کوشا باشد و بر اوست که تا حد مقدور و آنچه در توان دارد امر به معروف و نهي از منکر کند «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته» همگي شما نگاهبانانيد و همگي نسبت به بندگان او مسئول. پس روا نيست که در وظايف و مسئوليتهاي خود به صرف اينکه منتظر ظهور مهدي عليه السلام اين مصلح راهنما و نويد دهنده ي بشريت است درنگ و کوتاهي ورزد که اين نه تکليفي را ساقط مي کند و نه کاري را به عقب مي اندازد و نه مردم را چون ستوران، بي ارزش و مهمل مي انگارد.» [1] .

پس در زمان غيبت امام زمان وظيفه ما که چشم براه حضرتش هستيم چيست؟

1- از خويشتن بايد افرادي مسلمان و بيدار بسازيم تا بتوانيم با بالا بردن آگاهي عقيدتي و پاي بند بودن به اخلاق نيکو و



[ صفحه 120]



پسنديده ي اسلامي، جلوي تهديدهاي دشمنان را بگيريم:

هر گاه توانستيم به قدرت تهديدهاي فکري و مادي معاصر و خطرهاي ناشي از اغواگري ها و فريبکاري ها پي ببريم؛ ميزان مسئوليت انسان مومن و ميزان تعهد و پايبنديش را خواهيم دانست.

از اينرو روايات منقول از امامان معصوم عليهم السلام پاي بند بودن انسان مومن به ايمان و معتقدات مذهبي خويش و پيکارش با تهديدهاي خصمانه زمان غيبت را، جهاد و مبارزه اي بزرگ که دست کمي از جهاد ياران پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله ندارد؛ مي داند.

از حضرت علي بن الحسين عليه السلام نقل شده است که:

«من ثبت علي موالاتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله عز و جل اجر الف شهيد من شهداء بدرو احد.» [2] .

«هر که در بيعت خود با ما در زمان غيبت قائممان ثابت قدم بماند خداوند عز و جل به وي پاداش هزار شهيد از شهداء بدر و احد را عطا خواهد فرمود.»

از امام صادق عليه السلام منقول است که:

«طوبي لمن تمسک بامرنا في غيبة قائمنا



[ صفحه 121]



فلم يزع قلبه بعد الهداية.» [3] .

«خوشا بحال آنکه در زمان غيبت قائممان به ولايت ما متعهد بماند و پس از هدايت گمراه نگردد.»

پيشوايمان حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه در پيامي که بوسيله ي شيخ مفيد عليه الرحمه براي پيروان با ايمان خود فرستاد اهميت پاي بند بودن به اخلاق نيکو و پسنديده و عدم پيروي از هواهاي نفساني و شهواني گمراه کننده را مورد تاکيد قرار داده و به آنان فرمود:

«فليعمل کل امري ء منکم بما يقربه من محبتنا و يتجنب ما يدنيه من کراهتنا و سخطنا.» [4] .

«هر يک شما کاري بکنيد که شما را به مهر و محبت ما نزديک کند و از کارهائيکه بيزاري و خشم ما را برانگيزد دوري کنيد.»

هر گاه انسان مومن، رشد بيداري خود را تا سر حدي بالا برد که خود را با حضرتش مواجه بيند؛ و اخلاق و رفتارش را در اين شرائط حساس در اين سطح قرار دهد. آنگاه در سايه ي دانش، کمال و موقعيت والاي خويش سرآمد و از همه ي نسل هاي باايماني که درگذشته مي زيستند برتر و والاتر خواهد بود.



[ صفحه 122]



بفرموده ي امام زين العابدين عليه السلام:

«ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته، و المنتظرين لظهوره، افضل من اهل کل زمان، لان الله تبارک و تعالي اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة، ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة العيان، و جعلهم في ذلک الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدي رسول الله بالسيف، اولئک المخلصون حقا و الدعاة الي دين الله سرا و جهرا.» [5] .

«همانا مردماني که در زمان غيبت بسر مي برند و امامت حضرتش را قبول داشته و چشم براه ظهورش هستند بهتر از مردم هر زمان ديگرند چون خداي تبارک و تعالي آنانرا آنقدر عقل، فهم و ادراک عطا فرموده است که غيبت برايشان بمنزله ي ديدن است، و آنان را همرديف مجاهديني که در کنار رسول خدا شمشير مي زدند قرار داده است بدرستي که آنان وفاداران واقعي اند و به دين خدا در نهان و آشکار دعوت کنند.»

2- آماده کردن نفس و تربيت و تهذيب آن در راه فداکاري و ايثار و جهاد در راه خدا:

چه نقش آدمي ناگهان و در يک چشم بهم زدني دگرگون و آماده ي جهاد و فداکاري نمي گردد بلکه قبلا بايستي



[ صفحه 123]



خويشتن را آماده کند و تهذيب نمايد تا بهنگام نياز و آزمون پيروز و سرفراز گردد و گرنه هم خود را از دست خواهد داد و هم فرصت را؛ و در شمار هلاک شوندگان خواهد بود.

انسان با ايماني که در زمان غيبت به انتظار ظهور امام و قيام آن قائد الهي بسر مي برد بايد خويشتن را براي استقبال از امام و ورود به جبهه ي آنحضرت و کار و فعاليت زير لواي او آماده کند.

اين براي انسان ميسر نيست مگر اينکه از هم اکنون و پيش از فرا رسيدن ساعت موعود که در آن هنگام اختيار نفس و اراده ي خويش را از دست مي دهد؛ آماده کند و از آنجائيکه زمان ظهور حضرت ولي عصر عليه السلام براي انسان نامشخص است پس هميشه و در همه ي احوال بايد خود را آماده ي اين امر کند و احتمال وقوع آنرا در هر يک لحظه بدهد.

از پيامبر اکرم (ص) پرسيده شد: اي پيامبر خدا، قائم خاندان تو کي ظهور مي کند؟ فرمود:

«مثله مثل الساعة لا يجليها لوقتها الا الله عز و جل، لا تاتيکم الا بغتة.» [6] .

«مثل (ظهور) او همچون مساله قيامت است که زمانش جز به اراده خداي عز و جل معين نمي شود و يکباره و بطور ناگهاني بر شما فرا مي رسد.»



[ صفحه 124]



در حديثي از امام صادق عليه السلام آمده است:

«عندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء.» [7] .

«در آنهنگام، صبح و شب چشم براه فرج باشيد.»

و از حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه منقول است که:

«ان امرنا بغتة فجاة.» [8] .

«همانا ظهور ما ناگهاني است.»

اما بچه سان انسان با ايمان خود را بخاطر ظهور امام موعود آماده ي فداکاري و جهاد مي کند؟

الف - تغذيه و تهذيب نفس از طريق فرهنگ پويا و بيانگر مذهبي چون قرآن، نهج البلاغه، احاديث و رهنمودهاي اهل بيت که آدمي را به ايثار و فداکاري واميدارد و همه ي احاسات انسان را در اين راه، بسيج کرده و بکار مي گيرد.

بعنوان مثال: ادعيه اسلامي که مجموعه ايست از بهترين دعاها که مستحب است انسان با ايمان آنها را در دعاي عهد، دعائي که عشق به فداکاري و از خود گذشتگي را در انسان تقويت مي کند لذا خواندن اين دعا در هر بامداد



[ صفحه 125]



مستحب است. پس به اتفاق چکيده اي از اين دعاي عظيم را مي خوانيم:

«اللهم بلغ مولانا الامام الهادي المهدي القائم بامرک صلوات الله عليه و علي آبائه الطاهرين عن جميع المومنين و المومنات في مشارق الارض و مغاربها سهلها و جبلها و برها و بحرها و عني و عن والدي من الصلوات زنة عرش الله و مداد کلماته و ما احصاه علمه و احاط به کتابه. اللهم اني اجدد له في صبيحة يومي هذا و ماعشت من ايامي عهدا و عقدا و بيعة له في عنقي لا احول عنها و لا ازول ابدا. اللهم اجعلني من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المسارعين اليه في قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و المحامين عنه و السابقين الي ارادته و المستشهدين بين يديه. اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته علي عبادک حتما مقضيا، فاخرجني من قبري موتزرا کفني، شاهرا سيفي، مجردا قناتي، ملبيا دعوة الداعي في الحاضر و البادي، اللهم ارني الطلعة الرشيدة، و الغرة الحميدة، و اکحل ناظري بنظرة مني اليه، و عجل فرجه و سهل مخرجه و اوسع منهجه واسلک بي محجته و انفذ امره و اشدد ازره.» [9] .



[ صفحه 126]



«پروردگارا تو بر مولاي ما حضرت امام عصر، هادي امت و مهدي آل محمد (ص)،قيام کننده ي بفرمان تو که درود خدا بر او و بر پدران پاک گوهر او از تمام مرد و زن اهل ايمان که در مشرق و مغربهاي زمين هستند و در صحرا و کوهها و خشکيها و درياهاي عالمند و از من و پدر و مادر من بر او درود و تحيتي فرست برابر عرش با عظمت خدائي و باندازه کلماتش و آنچه که علم خدا احصاء و کتاب آفرينش حق احاطه بر آن نموده است. پروردگارا در صبح همين روزم و تا روزيکه زنده ام با او تجديد مي کنم عهد خود و عقد بيعت او را که بر گردن من است که هرگز از اين عهد و بيعت برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم. خدايا مرا از انصار و ياران آن بزرگوار قرار ده و از آنان که از او دفاع مي کنند و از پي انجام مقاصدش مي شتايند و اوامرش را امتثال و از وي حمايت کرده و از پيشکسوتان ارادتمند درگاهش و از شهيداني که بفيض شهادت در رکابش نائل آمده اند؛ قرار بده. پروردگارا اگر مرگ که آنرا بر تمام بندگانت قضاي حتمي قرار داده اي بين من و حضرتش جدائي افکند پس مرا در حالي که از گورم کفن بر تن، و شمشير از نيام برکشيده، و با نيزه اي برهنه و لبيک گويان دعوتش را که بر تمام مردم شهر و ديار لازم الاجابة است اجابت کنم؛ بيرون آر. بارالها بما آن طلعت زيباي رشيد و آن ستوده ي روشن جبين را بنماي و چشمانم را بيک نظر بر او روشن کن و فرج آن حضرت را نزديک و خروجش را آسان ساز و مسير و طريق او را توسعه و فراخي عطا کن و مرا براه او کشان و فرمانش را نافذ و پشتش را قوي (سپاهش را فاتح) گردان.»



[ صفحه 127]



در دعاي افتتاح نيز که خواندنش در همه ي شبهاي ماه مبارک رمضان مستحب است؛ گوشه هائي است که وجدان انسان با ايمان را بيدار و او را بحقيقت دردناکي که همان زندگي در جامعه ي فاقد حکومت حق و عدالت (حکومت امام عصر عليه السلام) است آگاه مي کند و همانگونه که در جملات ذيل روشن است سبب مي شود تا عشق بفداکاري و ايثار در راه خدا، در آدمي زنده گردد:

«اللهم انا نرغب اليک في دولة کريمة تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدعاة الي طاعتک و القادة الي سبيلک و ترزقنا بها کرامة الدنيا و الاخرة. اللهم ما عرفتنا من الحق فحملناه و ما قصرنا عنه فبلغناه. اللهم انا نشکو اليک فقد نبينا صلواتک عليه و آله و غيبة ولينا و کثرة عدونا و قلة عددنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا فصل علي محمد و آله و اعنا علي ذلک بفتح منک تعجله و بضر تکشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره و رحمة منک تجللناها و عافية منک تلبسناها برحمتک يا ارحم الراحمين.» [10] .

«خدايا، از تو اميد داريم که دولت با کرامت آن امام زمان را بظهور رساني و اسلام و مسلمانان را به آن عزت



[ صفحه 128]



بخشي و نفاق و منافقين را خوار گرداني و ما را در آن دولت حقه اهل دعوت به طاعتت و از پيشوايان راه هدايت قرار دهي و بواسطه ي آن بزرگوار (دولت جهانيش) بما عزت و کرامت دنيا و آخرت عطا فرمائي. پروردگارا آنچه از حق که بما شناساندي به عمل آن هم وادار کن و آنچه نشناخته ايم بما بشناسان. بار الها، ما بدرگاه تو از نبودن پيامبرمان که درودهايت بر او و خاندانش باد، و غيبت ولي و اماممان، و بسياري دشمنانمان و کمي نفراتمان و از فشار فتنه هاي سخت و غلبه و تظاهر زمانه عليه ما شکايت مي بريم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را در مقابل اينهمه ناتواني با فتحي سريع از جانب خود و برطرف ساختن رنج و سختي، و نصرت با اقتدار و عزت و حکومت برحقي که آشکارش سازي و رحمتي که بر همه ي ما شامل گردد و لباس عافيتي که ما را بپوشاند؛ ياري فرما بحق رحمت بي نهايتت اي مهربانترين مهربانان عالم.»

مي بينيد که چگونه اين دعاها، يک انسان مومن را آماده و تشويق به فداکاري و ايثار مي کند تا جائيکه شهادت در راه خدا، آرزوي او گردد و از درگاه احديت بخواهد آنرا برآورد؟

ب - با بخشش مال به فقرا و محرومان، و اقدام واقعي به بذل و فداکاري و ايثار در مسير خدا در حدود امکانات و شرائط.

پس در کارها و فعاليتهاي خيريه اسلامي بکوشيد و از حق و عدالت اجتماعي پشتيباني و جانبداري کنيد، و با مور



[ صفحه 129]



جامعه و اوضاع و حوادث جهان توجه داشته باشيد. و گرنه هر که امروزه در مال خود بخل ورزد فردا بخشش مشکل توان کرد و هر که اکنون از شرکت در کارهاي نيک سرباز زند؛ درآينده نخستين فراري ميدان کارزار خواهد بود، و آنکه به اوضاع و احوال زمانه توجه و در حقايق جامعه ي خود تفکر نکند، هرگز در حين وحدت جهان و برقراري حکومت جهاني، زير سايه ي پرچم اسلام درنگ نخواهد نمود. هرگز شوخي و تعارف و خواهش نمي تواند جايگزين کار مجدانه باشد؛ چه قرآن مجيد بما درباره ي قومي که از بذل و بخشش در راه خدا خودداري مي کردند، به اين اميد که درآينده موفق به عطا و بخشش گردند و همزمان با تغيير شرائط، اوضاعشان بهبود يابد؛ خبر مي دهد. ليکن چون روحيه ي آنان سابقه ي ايثار و فداکاري نداشته و گرايش بسوي عطا و بخشش از خود نشان نداده است در اين امر موفق نخواهند بود.

بفرموده ي خداي تعالي:

«و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحين. فلما آتاهم من فضله بخلوابه و تولوا و هم معرضون.» [11] .

«برخي از آنان بدينسان با خدا پيمان بستند که از نعمت و رحمتي نصيب ما باشد البته پيغمبر (ص) را تصديق کرده و از نيکان مي شويم. و با اين عهد و پيمان باز چون فضل و



[ صفحه 130]



نعمت خدا نصيب آنان گشت بر آن بخل ورزيدند و از دين روي گردانيده و از حق اعراض کردند.»

3- فراهم نمودن زمينه براي ظهور امام مهدي عليه السلام:

ماموريت اساسي امام مهدي بهنگام ظهور، همانا انتشار حق و عدالت، و تاسيس يک حکومت و دولت جهاني اسلامي براي همه ي مردم است. پس بر انسان مومن واجب است براي انجام اين ماموريت خطير، با انتشار آگاهي درست اسلامي در وسيع ترين سطح جهاني و ايجاد هسته ي جامعه ي اسلامي که خواست امام است؛ زمينه سازي کند.

پس هر گاه مردم با ايمان، مسير تلاش و مبارزه را براي تحقق پيام خدا و مبدل کردن آن بيک عينيت زنده ي اجتماعي آغاز کردند؛ امام مهدي عليه السلام در هنگام ظهور آن راه به پايان برده و همراه يارانش دست به فتوحات قاطع جهاني خواهد زد.

يک دسته از روايات اسلامي موجود است که باين حقيقت اشاره مي کند همچون روايتي که از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است که:

«ياتي قوم من قبل المشرق و معهم رايات سود، فيسالون الخير فلا يعطونه، فيقاتلون فينصرون، فيعظون ما سألوه، فلا يقبلونه حتي يدفعوها الي رجل من اهل بيتي، فيملوها قسطا کما ملوها جورا، فمن ادرک ذلک منکم فلياتهم و



[ صفحه 131]



لوحبوا علي الثلج.» [12] .

«مردمي از مشرق مي آيند با پرچمهاي سياده در دست و سپس سراغ خير و نيکي را مي گيرند ولي نصيبشان نمي شود پس به جنگ برخاسته و پيروز مي شوند و بخواسته ي خود مي رسند ولي از قبول آن اعراض مي کنند تا آنرا بدست مردي از اهل بيتم مي دهند. پس او عدل را در زمين مي گستراند پس از آنکه ظلم آنرا در برگرفته بود. پس هر که از شما آن زمان را درک نمود بر او لازم است که حتي سينه خيز هم که شده بسوي آنان روي آورد.»

و نيز از امام باقر عليه السلام منقول است که:

«کأني بقوم قد خرجوا بالمشرق يطلبون الحق فلا يعطونه، ثم يطلبونه فلا يعطونه، فاذا رأوا ذلک وضعوا سيوفهم علي عواتقهم، فيعطون ما سألوا، فلا يقبلون حتي يقيموا، و لا يدفعونها الا الي صاحبکم (يعني الامام المنتظر) قتلاهم شهداء.»

«قومي را در خاوران مي بينم جوياي حق ولي بآنان داده نمي شود، چون باز خواهند باز هم به آنان داده نمي شود. چون آن بينند شمشير کشيده (شمشيرهاي خود را به نشانه ي جنگ روي شانه هاي خود مي گذارند) آنگاه به خواسته ي خويش دست مي يابند ولي از قبول آن اعراض مي کنند



[ صفحه 132]



مگر اينکه به رهبري صاحب شما (حضرت مهدي عليه السلام) قيام کننده کشتگان آنان در شمار شهداءاند.»

و نيز در روايات گذشته منقول از امام سجاد عليه السلام داشتيم که حضرتش درباره ي مردم با ايمان عصر غيبت چنين فرمود:

«اولئک هم المخلصون حقا، و الدعاة الي الله سرا و جهرا».

«آنان وفاداران واقعي اند و در نهان و آشکار دعوت به خدا کنند.»

خدايا ما را از آنان بدار


پاورقي

[1] شيخ محمد رضا المظفر، عقائد الاماميه.

[2] منتخب الاثر، صفحه 513.

[3] منتخب الاثر، صفحه ي 514.

[4] تاريخ الغيبة الکبري، صفحه 427.

[5] تاريخ الغيبة الکبري، صفحه 448.

[6] تاريخ الغيبة الکبري، صفحه ي 428-427.

[7] تاريخ الغيبة الکبري، صفحه 428-427.

[8] تاريخ الغيبة الکبري، صفحه 428-427.

[9] کتاب الدعاء و الزيارة، آية الله سيد محمد شيرازي دام ظله.

[10] کتاب الدعاء و الزيارة، آية الله سيد محمد شيرازي دام ظله.

[11] قرآن کريم، سوره ي توبه، آيات 75و76.

[12] در انتظار امام، صفحه ي 145.