بازگشت

اميد ملتها


پروردگارا...

اين آدمي چه ها که از جنگها و ناملايمات و ستمها و سختيهاي دوران نکشيده است؟! همين آدمي که خدا آفريدش تا خليفه ي او در زمين باشد:

«و اذ قال ربک للملائکة اني جاعل في الارض خليفة قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال اني اعلم ما لا تعلمون» [1] .

«بياد آر آنگاه که پروردگار فرشتگان را فرمود من در زمين خليفه خواهم گماشت. گفتند: پروردگارا آيا کساني خواهي گماشت که در زمين فساد کنند و خونها ريزند و حال آنکه ما خود ترا تسبيح و تقديس مي کنيم. خداوند



[ صفحه 24]



فرمود: من چيزي از اسرار خلقت بشر مي دانم که شما نمي دانيد.»

انساني که خداوند او را توان فرمانروائي بر اين عالم هستي داده و تمامي آفرينش و موجودات را بخاطر مصلحت و خوشبختي اش در اختيار او قرار داده است:

«الله الذي خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم و سخر لکم الفلک لتجري في البحر بامره و سخر لکم الانهار، و سخر لکم الشمس و القمر دائبين و سخر لکم الليل و النهار، و آتاکم من کل ماسالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها...» [2] .

«خداست آنکه آسمانها و زمين را آفريد و باران را از آسمان فرو باريد تا انواع ثمرات و حبوبات را براي روزي شما برآورد و کشتيها را به امر خود به روي دريا و نهرها را به روي زمين به اختيار شما جاري گردانيد، و خورشيد و ماه و شب و روز را براي شما مسخر کرد، و از انواع نعمتهائيکه از او درخواست کرديد به شما عطا فرمود که اگر نعمتهاي بي انتهاي خدا را بخواهيد بشماره آوريد هرگز حساب آن نتوانيد کرد....»



[ صفحه 25]



همان آدمي که پروردگار او را به بالاترين جاه و مقام رسانيده است:

«و لقد کرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقنا هم من الطيبات و فضلناهم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا» [3] .

«و ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کرديم (جهان جسم و جان را مسخر انسان ساختيم) و از هر غذاي لذيذ و پاکيزه آنها را روزي داديم و بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت بزرگ بخشيديم».

چه بسا اين انسان عزيز خدا، رنجها و دردها در طول تاريخ خود متحمل شده است؟ و چه ها از بردگي و استثمار و تفرقه و نژادپرستي و تعصب هاي ديني و جنگهاي قومي و ستم و طغيان، کشيده است!!

و چنانچه صفحات تاريخ اين آدمي را از همان زمانيکه پا به عرصه ي زمين گذارده ورق زنيم، حتي يک صفحه را در آن تاريخ طولاني و ممتد نخواهيم يافت که ما را مطمئن سازد که اين آدمي يک روز را هم به خوشي و شادکامي سپري کرده باشد!! چه، صفحات تاريخ بشريت سرتاسر با رنج و درد رنگ آميزي شده و با حروفي از بدبختي و مشقت که بوسيله ي ستم و ستمگري و انحراف ديکته شده برشته ي تحرير



[ صفحه 26]



درآمده است و تنها سطوري کوتاه و محدود از اين صفات که تقريبا جائي را در تاريخ دردآلود بشري نيز پر نمي کند با کلماتي از آسايش و خوشبختي که اديان الهي و پيامهاي آسماني در فواصل زماني کوتاه و دور از هم آنرا فراهم آورده اند متمايز است.


پاورقي

[1] قرآن کريم، سوره ي بقره آيه ي 30.

[2] قرآن کريم، سوره ي ابراهيم آيه ي 32-34.

[3] قرآن کريم، سوره ي اسراء آيه ي 70.