تابش پرتو اميد
مهمترين مسئله اي که طاغوتيان را مي هراساند و حکام مستبد را نگران مي کند انديشه ي دشمني با سلطه و استبداد آنان است. آنها خواهان بردگي مردم و بازي با سرنوشت و ثروتهاي آنانند و از مردم نيز انتظار دارند که با طيب خاطر و خوشحالي هر چه تمامتر آنرا بپذيرند! و به خود اجازه ندهند حتي فکر مخالفت و معارضه کردن با رژيم حاکم را در سر بپرورانند. زيرا نه تنها بر جسم مردم حکومت مي کند بلکه خواستار سلطه بر عقل و فکر و احساس آنان نيز هست. و آنگاه که رژيم ستمگر احساس نمود که انديشه اي مخالف در ذهن شخصي و يا گروهي در حال پرورش است... جائي براي او جز در دل زمين و چاره اي جز مرگ و فنا برايش نيست
[ صفحه 60]
و آنهم بايد در پي يک مرحله سخت تنبيهي صورت گيرد؛ چه مخالف حق حيات ندارد.