ستوه مردم از حق کشي ها
مردم چون اسب و گاوي نيستند که عمري تحت زور و فشار صاحب شان باشند و در عين حال بدون تسليم بوده و دم برنياورند. آنها هم چنان از حق کشيها، نابساماني ها، تبعيض ها، ظلم و ستم ها، به بند کشيدن ها ناراحتند. سعي دارند بهر گونه اي است خود را از اين اسارت ها برهانند. آري، انسان چون حيوان نيست که زجر و رنج را بپذيرد و تسليم آن شود. همه گاه حاضر به سواري دادن نيست سعي دارد و بهر صورتي است خود را از اين اسارت برهاند. اگر چند روزي تن به اسارت داده بالاخره در صدد آن بر خواهد آمد که خود را از اين وضع رهائي دهد. ستوه آمدن از اعمال زورها و فشارها، سختگيري ها و ناراحتي ها خود سببي براي انديشيدن جهت يافتن راه چاره و درآمدن از ذلت است. روزي مي رسد که بشر خود با رهبري الهي و کتاب خدا همراه گردد و براي ساختن خانه اي که در آن صلح و صفا باشد همکاري نمايد.