عدم امکان عقب گرد
براي آنها که سعي دارند حوادث و وقايع را از ديد جبر تاريخي بنگرند و بر آن اساس تحليل کنند اين مساله مطرح است که حرکت تاريخ حرکتي به سوي کمال است و آنچه که امروز وجود دارد چيزي کاملتر از ديروز است بر اين اساس جرياني که امروز آن را مي بينيم جرياني تاريخي و بر اساس سنت آن است. هر جريان که در مخالفت اين جريان بخواهد سر بر آورد خلاف تاريخ و محکوم به زوال است. از نظر آنها امکان عقب گرد تاريخ نيست. نظاماتي که بعدها بوجود مي آيند نظاماتي هستند که در صدد تکميل و توسعه وضع موجودند نه خراب کردن و ويران کردن آن. بر اين اساس امکان اصلاح بمفهومي که مذهبيون و فلاسفه خوش بين دارند در سطح جهان عملي نخواهد بود. مي گويند بشر دو وضع و موقعيتي قرار گرفته که امکان عقب گرد براي او نيست، ناگريز است به پيش رود، اگر در اين پيشروي سقوط کند. احدي قدرت بر حل مشکل جهاني ندارد، نياز به قدرتي فوق العاده است که آن هم در دسترش بشريت نيست پس نمي توان به آينده روشني اميدوار بود.