نظر بدبينان
منظور فلاسفه بدبين آنهائي است که هيچ گونه اميدي به اصلاح اين جهان را ندارند گمان شان اين است که اين تيره روزي ها هم چنان ادامه مي يابد و هيچگونه اميدي به اصلاح اين جامعه ويران نيست و هرگز روزي نخواهد رسيد که اين نابساماني ها سر و سامان گيرند. اينان عقيده دارند کمال تاريخي و يا کمال در تاريخ قابل تحصيل نيست، زمين در آينده اي و لو دور بهشت نخواهد شد. انتظار اينکه بشريت روزي به راه آيد و از حاصل دسترنج بشر براي خود دنيائي زيبا بسازد انتظاري بيهوده و بي مورد است. با همين دردها بايد سوخت و ساخت و امروز را بايد دريافت تا ببينيم فردا چه خواهد شد. بر اين اساس نظر آنها اين است که تا مي توانيم از امروز بهره بريم. بهر صورتي و از هر راهي است بکوشيم از لذات موجود استفاده کنيم. زيرا فردا تيره تر از امروز است و نکند که ناکام از دنيا رويم و يا روز به روز بر ناکامي ما افزوده تر گردد. اساس انديشه شان: اساس انديشه شان از اينجا مايه مي گيرد که
[ صفحه 48]
جهان عرصه زور آزمائي ها و زورمداري ها است مساله تنازع بقا هم چنان به اهميت و اعتبار خود باقي است. غريزه پرخاشگري هم چنان در سر جاي خود قرار دارد. و بر اين اساس اصل تنازع بقا بستگي به زمينه غريزي ما دارد و نمي توان اميد داشت که آن از ميان برود. بدين سان انتظار اينکه جنگ نباشد و بشريت روي صلاح و خير را ببينيد انتظاري بي مورد است. چون اساس و ريشه جنگ خواهي در درون انسان وجود دارد. مادام که آدمي زنده است اين مساله وجود خواهد داشت و هر روز از روز ديگر بدتر خواهد بود. از سوي ديگر مسائل و مشکلات بشري بگونه اي هستند که با تصاعد هندسي به پيش مي روند در حاليکه تربيت افراد کاردان براي غلبه بر مشکلات با تصاعد، عددي است. و با اين حساب هرگز انتظار نمي توان داشت که مصلحاني بزرگ پديد آيند و با ياران و ياوران تربيت يافته خود بر مشکلات غلبه کنند. آنچه که از نظر ما براي آنان مساله است مساله استبعادهاست. مساله بنظر آنها بسيار دور و بعيد بنظر مي رسد. و اين استبعادها بصور گوناگون هستند و از آن جمله: