بازگشت

تصفيه ها


غرض تصفيه هاي خونين است. در آنجا که منطق و استدلال بکار نيايد و يا بکار آيد ولي صاحب قدرت و زور را توانائي و حوصله اعمال آن نباشد مساله تصفيه پديد مي آيد. نظام تربيتي و اخلاقي جهان بگونه اي است که در آن راه نرمش و مدارا، تساهل و ناديده گرفتن را نمي پسندند. آن کس که قدرت را در دست دارد مي کوشد بهر گونه اي است آن را اعمال کند، اگر چه اين امر موافق با موازين شرف و عزت، و اخلاق و انسانيت نباشد... شما اين مساله را در همه نظام ها و مکاتب مي بينيد، حتي آنها که خود را طرفدار طرز فکر اومانيستي مي دانند. معروف است که استالين براي تصفيه در ارتش بکمک آلماني ها دست به پرونده سازي هائي زد و اسنادي



[ صفحه 34]



جعلي را به قيمت سه مليون روبل خريد و بر اساس آن فرمانده ارتش، ژنرال توخايوفسکي را اعدام کرد. هم چنين در تاريخ زمامداري او مي بينيم دادگاهي نظامي به سرپرستي 8 ژنرال عالي رتبه تشکيل داد و از 85 فرمانده سپاه 57 نفر، و از 115 فرمانده لشکر 110 نفر را اعدام کرد. و بعدها از 8 تن اعضاي همين دادگاه 6 نفر محکوم به اعدام شدند. تازه اين تصفيه ها مربوط به جوامعي است که در آن مساله فلسفه و مکتب مطرح است. وضع در جوامع انقلابي بمراتب بدتر و خطرناک تر است و شما جلوه آن را در کوبا، کامبوج و... مي بينيد.