بازگشت

تمدن مادي


بشريت امروزه درآغوش تمدني زندگي مي کند که هدف آن پست و زبون است. تنها به بعد مادي انسان توحه دارند نه معنويت آن. در تعريف انسان توجه به جنبه حيواني آن دارد نه روحي و الهي آن. بر اين اساس بسيار آسان است توجيه اين امر که هلاک پيشرفت يا عقب ماندگي جامعه اي به ميزان مصرف برق و آب، به مصرف پودر صابون و خور و خوراک بسته باشد. اما اينکه تقوا و شرف، انسانيت و اخلاق، تربيت و عفت چقدر مي ارزند از آن بحثي نيست. هدف اين تمدن خاکي است. همان خاکي که دستخوش تغيير و زوال است، تغيير شکل و رنگ مي دهند. معنويت اصيل را ارتجاع معرفي



[ صفحه 29]



مي کند و بجاي آن معنويت کاذب تصنعي و تشريقاتي قائل است. در اين تمدن شعار آدمي اين است که بخور، بپوش، بنوش و ديگر هيچ. همه کوشش ها و تلاشها براي تحقق اين شعار است. حتي تربيت و تعليم در مدرسه هم بر اساس اين شعارهاست. کودک تشويق به درس خواندن مي شود تا به آب و نان بهتر، به لباس زيباتر، به خانه و مسکن پر زرق و برق تر به همسر زيباتر برسد، اما اين همه براي چه؟ معلوم نيست پيداست که در رسيدن به چنين تمدني چه سبقت جوئي ها است و در اين سبقت جوئي چه درگيري ها، پرده دري ها، زد و خوردها و يرانگريها. بهمين جهت است که مي توان گفت اين تمدن ماليخوليائي دامنه تضاد و تعارض را وسيعتر و گرفتاري هاي انسان را افزونتر مي سازند.